پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : رسول بهروش: بوشهر، بندري گرم و زيبا در جنوبي ترين نقطه ايران است؛ بندري که گرماي شرجي اش را دريا و آسمان و خورشيد رقم مي زنند و دماسنج ها گواهي مي کنند و البته زيبايي اش بيشتر از آنچه به داشته هاي معماري و زيباشناسي شهري اش مربوط باشد، وامدار خلق و خوي گرم و صميمي آدمهايش است. بوشهري ها تاريخ معماري اين شهر را به هزاران سال قبل و دوران زمامداري اردشير ساساني نسبت مي دهند، اما بوشهر جديد با شکل و شمايل امروزي اش تنها 150 سال پيشينه دارد.
اين بندر ايراني، سالهاي ابتداي عمرش را در ناز و نعمت سپري کرده است. در دوره اي، رونق تجارت حتي کار را به آنجا رساند که بوشهر اسکناس رايج و منحصر به فرد خودش را داشته باشد، اما پس از جنگ جهاني، اوضاع تغيير کرد و اين رونق و رواج، بتدريج از بوشهر رخت بر بست. با وجود انبوه ثروت ها و مواهب طبيعي، هنوز زندگي در بوشهر، رنگ رفاه و توانايي بالاي اقتصادي ندارد و غير از صنايع دريايي، «تجارت» حرف اول را در اقتصاد بندر مي زند. چشم تان را روي هم بگذاريد و براي دقايقي با ما به اين خطه دوست داشتني از خاک باشکوه ايران زمين سفر کنيد.
شوک حمل و نقل
اقدام شما براي سفر به بوشهر، در همان نخست با يک شوک حمل و نقلي همراه خواهد بود. «بندر بوشهر، خط آهن ندارد! » در شرايطي که ديگر بندر جنوبي کشور ايران، يعني بندرعباس از خط آهن سود مي برد و همين مزيت باعث شده رفت و آمدهاي تجاري، گردشگري و تفريحي به اين شهر افزايش قابل توجهي داشته باشد، بوشهر از اين امکان برخوردار نيست. نزديک ترين ايستگاه راه آهن به بندر بوشهر، در استان خوزستان و در شهر اهواز قرار گرفته که به خودي خود حدود 500 کيلومتر از بوشهر فاصله دارد و به هيچ وجه کمکي به مسافران نمي کند!
با شروع گشت و گذار در شهر، بزودي خواهيد فهميد که معماري کلي شهر، غير از ميدانهاي اصلي مثل قدس و امام و نيز خيابانهاي مشهور بندر مثل خيابان سنگي، از سبک و قاعده يکسان و هماهنگي سود نمي برد و هر بنايي را با هر شکلي مي توان در کنار يک بناي نامتقارن و نامتجانس ديگر رؤيت کرد. کوچه ها و خيابانهايي که هنوز خاکي اند و حفره هاي فراواني که به بهانه «گازکشي» به وجود آمده اند، مسافران را هوشيار مي کند که بندر ثروتمند و پرپول بوشهر، بندرت توانسته از دارايي هاي طبيعي اش به سود رفاه همه ساکنان شهر بهره ببرد. اينکه هنوز برخي از مناطق در دل شهر «گاز» ندارند، يک مسأله تأمل برانگيز است؛ بويژه زماني که بداني شهر مورد بحث، در نزديکي هاي ذخاير عظيم انرژي در عسلويه قرار دارد!
بزرگترين جاذبه طبيعي بندر بوشهر اما، بي گمان سواحل نيلگون خليج فارس است. خود بوشهري ها به اين مناطق «ساحلي» مي گويند و بر صدها متر سکوي احداث شده کنار ساحل خليج فارس مشتمل است. از غروب آفتاب به بعد، بوشهري ها در «ساحلي» روبه دريا مي نشينند و در کنار آب، از اوقات فراغت شان لذت مي برند.
در منطقه «ساحلي»، مراکز ارايه خدمات مثل ساندويچي، آبميوه فروشي و رستوران وجود دارند و البته قليان ميوه اي هم توسط دست فروشان به مسافران مشتاق عرضه مي شود! در همين محل، قايقران ها براي جذب مسافران و گشت و گذاري کوتاه مدت با آنها، نرخ هاي گزاف پيشنهاد مي دهند و جالب اينکه از کمترين امکانات ايمني مثل لاستيک نجات، جليقه نجات، صندلي و کمربند ايمني نيز استفاده نمي کنند! از همه اينها شنيدني تر اما، حکايت بزرگترين «پرچم ايران» کشورمان است که از فروردين ماه سال 90 در حاشيه خليج فارس در بوشهر و دقيقاً روبه روي تنديس رئيسعلي دلواري برافراشته شده است.
بازار داغ دست فروشها
اساساً در بندر بوشهر، بازار دست فروشها و دوره گردها داغ است. هر جايي مي توان آنها را ديد؛ از بالاي شهر تا پايين شهر. در برخي نقاط، توتون و تنباکوي اصل وارد شده از کشورهاي حاشيه خليج فارس، کالاي رايج و پرمشتري اين دست فروشها را - که عمر کار بعضي از آنها از يک دهه هم تجاوز مي کند- تشکيل مي دهد، با اين حال، پاتوق اصلي دست فروش ها، فضاي کنار ساحل است. آنجا همه چيز مي توان پيدا کرد.
مثل همه شهرهاي جنوبي، بساط فلافل و سمبوسه کاملاً فراهم است و البته پديده «جگرکي» هاي بسيار با چرخ دستي، هنوز در بندر بوشهر پا برجاست! به هر حال در غياب مراکز بهداشتي و رسمي خدماتي در اين تفرجگاه هاي شهري، طبيعي است که کار اين دست فروش ها رونق هم داشته باشد و مردم به آنها اقبال کنند. در مجموع اما، فضاي ساحل بندر بوشهر با همه کاستي هايش، نسبت به فضاي مشابه در بندرعباس، سر و شکل بسيار آبرومندانه تري دارد و محيطي نسبتاً مناسب براي استفاده مراجعان و مسافران به شمار مي رود.
چشمهاي دوخته به آب!
به طور طبيعي تجارت در بندر بوشهر نيز مثل مناطق مشابه، حول محور «دريا» مي چرخد. چشمها براي آمدن نان، به آب دوخته شده است. غير از صنعت ماهيگيري که با محدوديت هاي خاص خودش در جريان است و فعالان خاص خود را دارد، نزديکي به کشورهاي ديگر حوزه خليج فارس باعث رونق تجارت در اين بندر هم مي شود.
واردات اجناس و کالاهاي مختلف - بويژه پوشاک- و توزيع آنها در بندر، يکي از جدي ترين مشاغل بوشهري ها را شکل مي دهد. در راستاي همين دغدغه اقتصادي هم هست که روزانه هزاران سفر زميني و دريايي بين بوشهر و بنادر مجاور مثل خارک و بويژه گناوه انجام مي گيرد. سفر به خارک از راه دريا، يکي از دلمشغولي هاي مهم اسکله مسافربري بوشهر است. پيش از اين، خط هوايي بوشهر- بندر خارک با استقبال وسيع مسافران روبه رو شد، اما لغو تمام پروازهاي کمتراز نيم ساعت در کشور، اين پرواز را هم که طول آن اندکي بيشتر از 20 دقيقه بود، براي هميشه لغو کرد.
از يکه تازي چين، تا گبه و گليم فراموش شده!
بخش انتهايي سفر، طبيعتاً دغدغه شيرين سوغات تهيه کردن است. با اين حال، نگاهي به اوضاع و احوال حاکم بر بازارهاي بندر که بي شباهت به نماي کلي بازارهاي کشورمان نيست، اين حلاوت را به سرعت به تلخي تبديل مي کند. اگر به دنبال پوشاک باشيد، به شما توصيه خواهد شد عازم بندر گناوه شويد و با پيمودن مسيري حدوداً يک ساعته، خودتان را به بازارهاي رنگارنگ اين شهر برسانيد. با اين وجود اگر به دنبال «کيفيت» باشيد، بعيد است چنين سفري چندان خشنودتان کند. بازارهاي تبعي بندر بوشهر، در تسخير کامل کالاهاي چيني است که برخي از آنها بدون مجوز وارد کشورمان شده اند.
شلوارهاي کتان، پيراهن هاي مردانه ارزان قيمت و وسايل برقي متنوع با عمر کوتاه، حرف اول را مي زند. شرايط پاساژهاي گناوه نيز کاملاً شبيه چيزي است که در بندرهاي تجاري قشم، مثل درگهان مي بينيد. کالاهاي با کيفيت به فروشگاه هاي محلات مرفه نشين شهر منتقل شده اند و اقتدار کامل از آن چيني هاست. کالاي ايراني کو؟ کاملاً در انزوا!
با اين حال اگر بخواهيد ارمغان سنتي تري از سفر به بندر داشته باشيد، گبه و گليم به شما پيشنهاد مي شود؛ صنايع دستي مشهور بوشهري ها که متأسفانه به دست فراموشي سپرده شده و بندرت مي توان در سطح شهر، فروشگاه و يا مرکزي زيبا براي عرضه آنها پيدا کرد. در اين شرايط، شايد تنها راه حل باقي مانده، تهيه خرما باشد؛ محصولي که 15 درصد از کل مصرف کشوري آن در بوشهر توليد مي شود و کيفيت مناسبي هم دارد!