پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس اجتماعی «انتخاب»؛ عزیزالله حاتم زاده: ما ایرانیان اساسا متاثر از واقعیات تاریخی در
دوره معاصر تا حدودی حس خودقربانی پنداری داریم. این موضوع که در سطحی گسترده تر
توسط جامعه شناسان و تحلیلگران مسائل ایران با عنوان "تئوری توطئه" مورد تحلیل علمی
قرار گرفته است، توسط دولت ها و کارگزاران جامعه نیز در یک نیم قرن اخیر تشدید شده
و بارها مورد تکرار و تاکید قرار رگرفته است به گونه ای که در ناخودآگاه ما رسوخ
کرده است. نمود عینی این مساله را در مسابقات مختلف ورزشکاران ایرانی در عرصه بین
المللی دیده ایم. تقریبا همه ما موارد متعددی را به یاد داریم که ورزشکار، مربی،
گوینده ورزشی و سایر مردم بعد از شکست از ناداوری علیه ایران سخن می گویند. این
جمله را از همان بچگی بارها و بارها از تلویزیون توسط کارشناسان و مجریان ورزشی
شنیده ایم. ورزشکار ایرانی نیز به عنوان عضوی از این جامعه، با این پیش فرض وارد
میدان مسابقه می شود.
وجود این پیش فرض،
باعث می شود تا ورزشکار ایرانی حساسیت دوچندانی به تصمیمات داوری داشته باشد و در
صورت مشاهده یا حتی تصور کوچکترین خطایی از سوی داور، عصبانی شده و تمرکز خود را
از دست بدهد. به گونه ای که به جای ادامه تلاش برای پیروزی در میدان، با بغض و خشم
از ادامه مبارزه ناامید شود. این مساله همچنین عموم مردم و به ویژه کاربران فضای
مجازی را همواره در حالت آماده باش نگه داشته تا در صورت مشاهده "ناداوری" از جانب هر شخص
یا سازمان بین المللی علیه ورزشکاران ایرانی، به آنها هجوم برده و اعتراض خود را
نشان دهند.
اما واقعیت این
است که آنچه ما به عنوان ناداوری علیه ورزشکاران ایرانی به یک اسطوره تبدیل کرده
ایم و به این وسیله حساسیت مردم و ورزشکاران را درباره تصمیمات داوری در مسابقات
ورزشی بین المللی بالا برده ایم، عمدتا "اشتباهات داوری" است که جزئی از
ورزش حرفه ای است و فقط مختص به ما نیست. در جام جهانی 1986 گل نادرست مارادونا به
انگلیس از سوی داور صحیح اعلام شد و در
جام جهانی 2010 نیز داورگل صحیح لمپارد به
آلمان را نگرفت. ما باید بپذیریم که هر اشتباهی علیه ما لزوما به معنای ناداوری
نیست.
شاید در موارد
اندکی ناداوری علیه ما صورت گرفته و به صورت سازماندهی شده و با برنامه ریزی حق
ورزشکاران ایرانی ضایع شده باشد. اما باز هم نمی توان گفت این مساله صرفا مختص به
ورزشکاران ایرانی است. جهان، حداقل در زمینه ورزشی، علیه ما متحد نشده و برای شکست
ورزشکاران ایرانی برنامه ریزی نکرده است. اما ما با بزرگنمایی این موضوع، زمینه
باخت ورزشکاران ایرانی را پیش از شروع مسابقه فراهم می کنیم. شاید اگر عبدولی و
بهداد با این پیشفرض وارد میدان نمی شدند، در آن لحظات حساس پایانی ذهنشان تمرکز
بالاتر و پاهایشان قدرت بیشتری برای جنگیدن داشت.
نویسنده اطلاعی از وضعیت مافیایی فدراسیون جهانی نداشته است. رجوع شود به مصاحبه های شاهین نصیری نیا در خصوص انداختن وزنه به بهانه مصدومیت در المپیک سیدنی و نیز حوادث المپیک لندن برای سهراب مرادی
ما ایرانی ها چرا درمورد سوریان چنین واکنشی رو نداشتیم چرا راجع به احسان حدادی حرفی نزدیم چرا درمورد همین عبد ولی که هم لندن وهم ریو به نظر ناداوری شد چنین نکردیم ؟
شک نکنید حق بهداد رو خوردند بهداد رکوردالمپیک وجهان رو یکجا زد وداشت رکورد فوق سنگین رو برای ایران نگه می داشت که همین روسها نگذاشتند!
نقش وکیل مدافع کسانی را که حق قهرمان مسلم ایران را خوردند بازی نکن.
مردم حواسشون هست که چی میگی.
اصل مطلب حرف درستیست اما هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
درج این مطلب در زمانی که واقعا یک ناداوری بزرگ در حق قهرمان کشورمون رخ داده بی سلیقگیه.
وزنه برداری مثل ورزش های سرعتی و پر تنش نیست که داوران خطاهای غیر عمد زیادی مرتکب بشند. به خصوص که داوران کار بهداد رو تایید کردند و هیءت بالاتری اونو رد کرد.
لطفا این متن رو از رو سایت بردارید تا موجب رنجش خاطر مردم و به خصوص قهرمان عزیزمون نشید.
اما با چنین نوشته هایی این واقعیت امروزی که در تمام مسائل اقتصادی، سیاسی و حتی ورزشی جاری است نادیده گرفته میشود و در زمانی که همگان شاهد توطئه هستند سبب ضعف روحی ورزشکار میشود