پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : حضرت امام خميني همواره در امور داخلي به ويژه آنچه مربوط به انتخابات به طور عام و شامل هر انتخابات ميشد، بسيار نگران بود و همه علماي دين و مسئولان نظام،و نيز تمام اقشار ملت را به مراقبت فرا ميخواند و به هوشياري و بيداري و عبور از موانع گوناگون براي رسيدن به موفقيت كامل در اين امر حياتي و محوري دعوت ميكرد.
امام خميني بارها اعلام كردكه من از دشمن خارجي بيم و نگراني ندارم، كه خصم بيروني چهرهاي نمايان دارد و همانگونه كه قرآن اشاره ميكند كفر خود را آشكار ميكنند(1) و هرگز از مسلمانان راضي نميشوند مگر از آنها پيروي شود(2) و دوست دارند كه مسلمين نيز همچون آنها به گمراهي و ضلالت افتند(3)
ولي دشمنان داخلي كه در حال گذران لحظات روزمره در عرصههاي حيات اجتماعي و سياسي ميباشند از آنجا كه راه خدعه را باز و گشوده مييابند(4) و شعار ايمان در گفتار و نفي ايمان در كردار دارند(5) و خود را در عين آنكه مفسدون هستند، مصلحون مينامند(6)، به سهولت و به طور مرموز و خزنده پيش ميآيند و نفوذ ميكنند و جاي پا محكم ميسازند و به نام دين ضربه بر پيكر دين وارد ميكنند و چشم ظاهربين قادر نيست حركت پيچيده آنها را بنگرد و راه را بر دشمن?هايشان كه رنگ و صبغه دوستي يافته است مسدود كند.
امام خميني هم علماي حاضر در حوزهها، هم فقهاي شوراي نگهبان،هم مسئولان سطوح بالاي نظام، و هم مردم جامعه به ويژه جوانان را هشدار ميداد و از تاثير پذيريهاي مختلف از القائات دشمنان دوستنما و دايههاي دلسوزتر از مادر نهي ميكرد.
اگر تاريخ معاصر را ورق زنيم به وضوح مييابيم كه اين نفوذها به نام دين و سنگاندازيها عليه دين در نهضتهاي رهاييبخش اسلامي سابقه دارد و نمونه و مصداق كامل آن نهضت مشروطه است كه به دست علماي اسلام پايهگذاري شد و توسط غفلتها و سطحانديشيهاي برخي از علما و گروههايي كثير از مردم به دام دشمنان داخلي كه وابستگان دشمنان خارجي بودند سقوط كرد.
سخنان امام خميني در ديدار با اعضاي شوراي نگهبان در متن خود حقايقي را به همراه برخي از نگرانيهاي آن پيشواي الهي ذخيره دارد كه در آنها دقيق ميشويم:
"آنچه مهم است اين است كه ما ميخواهيم مطابق شرع اسلام مسائل را پياده كنيم. پس اگر قبلا اشتباه كرده باشيم بايد صريحا بگوييم اشتباه نمودهايم. و عدول در بين فقها از فتوايي به فتواي ديگر درست همين معنا را دارد. وقتي فقيهي از فتواي خود برميگردد يعني من در اين مسئله اشتباه نمودهام به اشتباهم اقرار ميكنم. فقهاي شوراي نگهبان و اعضاي شورايعالي قضائي هم بايد اين طور باشند كه اگر در مسئلهاي اشتباه كردند صريحا بگويند اشتباه كرديم و حرف خود را پس بگيرند، ما كه معصوم نيستيم. پيش از انقلاب من خيال ميكردم وقتي انقلاب پيروز شد افراد صالحي هستند كه كارها را طبق اسلام عمل ميكنند، لذا بارها گفتم روحانيون ميروند كارهاي خودشان را انجام ميدهند. بعد ديدم خير، اكثر آنها افراد ناصالحي بودند و ديدم حرفي كه زدهام درست نبوده است، آمدم صريحا اعلام كردم من اشتباه كردهام. اين براي اين است كه ما ميخواهيم اسلام را پياده كنيم. پس در اين رابطه ممكن است من ديروز حرفي را زده باشم و امروز حرف ديگري را و فردا حرف ديگري را، اين معنا ندارد كه من بگويم چون ديروز حرفي زدهام بايد روي همان حرف باقي بمانم. امروز ميگويم مادام كه احكام اسلام پياده نشده است و افراد صالحي نداشتيم تا طبق اسلام عمل كنند، علما بايد مشغول به كارهايشان باشند. اين شأني براي علما نيست كه رياست جمهوري و يا پست ديگري را داشته باشند. چون وظيفه است، به اين كارها ميپردازند. خلاصه يك چيز را نبايد فراموش كنيم كه همه ميخواهيم اسلام را پياده كنيم.(7)
چند محور و موضوع در اين بخش از سخنان امام خميني مورد توجه قرار گرفته است:
- محور و موضوع اول، پياده كردن اسلام در اين عصر و حل مشكلات جامعه و نماياندن راهبردها در تمام عرصههاي فرهنگ، اقتصاد، قضاوت، اخلاق، سياست، حكومت، مديريت و تدبير امور مختلف جامعه است.
پياده كردن جامعيت اسلام در عصر حاضر و استقرار نظام سياسي و حكومتي اسلام، امري بس بزرگ و حائز اهميت است. همين امر بزرگ و محوري و بنيادي است كه باعث ميشود مسائلي ديگر در كنار آن مورد توجه و عمل قرار گيرند كه اين مسائل نيز مختلف و در موضوعات گوناگون چهره ظاهر ميسازند.
- يكي از موضوعات مرتبط با محور پياده كردن اسلام به صورت حكومت، اعتراف صريح به اشتباه و عدول از حكم و فتوا ميباشد كه در حوزهها و در فقه عمومي از جمله فقه و احكام عبادي، و در شوراي نگهبان در فقه سياسي مطرح ميگردد.
در اينجا، انگيزهها نقش اوليه و مبنايي دارند، يعني اگر دلها براي خدا صاف و زلال گردد و نفسانيتهاي فردي و سياسي و جناحي به ايفاي نقش محرك و مخرب نپردازند، فقيه در حوزه و در شوراي نگهبان، هر جا كه فتوايي و حكمي را و يا سخني را بر قلم و زبان جاري كرد و سپس متوجه شد كه به اشتباه افتاده است، به سرعت به اشتباهش اعتراف ميكند.
اين اعتراف از دو جنبه حائز اهميت ميباشد. جنبه اول اينكه از ابتدا جريان امور را برپاكي و تهذيب نفس ميگذارد. جنبه دوم اينكه از شكلگيري بيراهه و خطا و پيش رفتن و اثر آفريني مخرب آن ميكاهد.
- موضوع سوم در سخنان امام خميني كه خود درسي است براي همه مراجع و فقها و الگويي است رفتاري و بسيار پسنديده از آن پيشواي الهي، اعتراف به يكي از اشتباهات خود است. اين اشتباه درباره سخن اوليه امام است كه فرمودند با تشكيل حكومت و نظام اسلامي، علما و روحانيون به كار اصلي خود كه امور فقهي و علمي و پژوهشي و هدايت و ارشاد جامعه است باز ميگردند. امام پس از مدتي متوجه ميشوند كه اشتباه كردهاند، زيرا افرادي از غير علماي انقلابي براي مديريت كلان و سطح بالاي نظام وجود ندارند و لذا بايد همان اصحاب و ياران فداكارش از علماي آزاده اسلام كه در سازماندهي مراحل مختلف انقلاب اسلامي حاضر بوده و از برنامهريزان اصلي بودهاند، همچنان در تشكيلات حكومتي به انجام مسئوليتهاي سنگين خود ادامه دهند.
امام به اين واقعيت تصريح دارند كه ما معصوم نيستيم كه اشتباه نكنيم و من كردم و اينك معترف هستم، و ديگران از مراجع و علماي حوزهها و از فقهاي شوراي نگهبان نيز بايد به خطا و اشتباه خود اعتراف كنند تا تمام موانع از سر راه استقرار اسلام در اين عصر برداشته شود.
- موضوع مهم و چهارمي كه امام خميني در اين سخنان به آن اشاره ميكنند و ميگذرند، اين است كه اصرار من و صلاحديد خاص من براي احراز مقامات از جمله رياست جمهوري توسط علماي برجسته و مدير و مدبر، يك ضرورت حياتي است و اين نبايد اشتباه شود كه مقامات سياسي همچون رياست جمهوري براي عالمان آزادانديش و توانا و فكور، يك شأن و ارزش خاص است، بلكه بايد توجه شود كه مقامات سياسي اگرچه بسيار هم در سطح بالا باشد، براي اين دسته از علماي دين، وظيفه و مسئوليت سنگين ايجاد ميكند و آنان را به رنج و زحمت مياندازد، كه ضمن كار و تلاش مداوم، اهانتها و مذمتها و تخريبها را نيز بايد تحمل كنند، چنان كه حضرت امام به اين واقعيت اجتنابناپذير اينگونه اشاره ميكند:
"مسئوليتپذيري در كشوري كه با محاصرهها و مشكلات اقتصادي و سياسي و نظامي مواجه است كار مشكلي است. البته روحانيون متعهد كشور ما بايد خودشان را براي فداكاريهاي بيشتر آماده كنند و در مواقع لزوم و ضرورت از آبرو و اعتبار خود براي حفظ آبروي اسلام و خدمت به محرومان و پابرهنگان استفاده كنند."(8)
بخش دوم از سخنان امام خميني را ابتدا مرور ميكنيم، و سپس در نكتههاي سرشار آن كه به صورت هشدارهاي آگاهيبخش درباره انتخابات مطرح ميكنند، عميق ميشويم:
"نگراني من از اين است كه نكند سستي كنيم و در پياده كردن اسلام دقت لازم را ننماييم بعداً اشكال پيش بيايد. نكند مثل مشروطه شود كه آقايان تلاش كردند و مشروطه را بنا گذاشتند، آن وقت چند نفر از سياسيون مستبد، مشروطه خواه شدند و حكومت را گرفتند... امروز من هيچ ترسي ندارم،ولي ترسم از آن است كه مبادا ما مسائل را به صورتي محكم تحويل دسته بعد ندهيم... ما بايد همه چيز را به همان قوتي كه امروز دارد، تحويل دسته بعد دهيم،و آنها هم كوشش كنند كه به همان قوت تحويل دسته بعد دهند. ما بايد بنيان را محكم كنيم و به دسته بعد دهيم تا پيش خدا مقصر نباشيم.
شوراي نگهبان و شورايعالي قضايي و مجلس و دولت بايد به گونهاي عمل كنند كه بنيان محكمي را پايهگذاري نمايند. اگر بخواهيم به اسلام پايبند باشيم، بايد آينده را در نظر گرفته و درست نماييم. سعي كنيد مثل مشروطه سستي نشود...
من قبلاً در مورد انتخابات گفتم كه همه چيز ما بايد روي موازين اسلامي باشد. افرادي كه تعيين ميشوند بايد كساني باشند كه به درد اسلام و جمهوري اسلامي بخورند، و عقيده شان هم اين باشد كه اسلام خوب است. نه فقط اظهار كنند ولي عقيده نداشته باشند، كما اينكه در اول انقلاب خيليها اظهار اسلام ميكردند...
مردم، افرادي را كه تعيين ميكنند بايد سعي در شناسايي آنها نموده و قبل و بعد از انقلابشان را در نظر بگيرند و بعد رأي دهند. پس مسئله خوب بودن خود شخص است نه اينكه از يك دسته خاصي باشد، نه اينكه اهل علم باشد، حزبي باشد، بازاري باشد، اينها ديگر شرط نيست،عمده موازين است كه قانون و اسلام تعيين كرده است...
مردم در صحنه حاضر باشند و تحت تأثير كسي واقع نشوند. مردم با علما و اشخاص مورد اعتمادشان مشورت كنند، بعد به هر كس كه خواستند رأي دهند. مردم نبايد كنار بروند، اگر مردم كنار بروند همه شكست ميخوريم. خود مردم نگذارند قلدرها دخالت كنند، افراد نالايق دخالت كنند. اگر عدهاي جمع شدند و افراد نالايق را انتخاب كردند، مردم به آنها رأي ندهند...
تمام مردم موظفند كه در انتخابات حاضر باشند و تحت تأثير هيچ كس قرار نگيرند. بعد از اينكه مشورت كردند كه براي اسلام مفيد است رأي دهند. اگر كسي مورد شك بود و يا اگر كساني منحرف...، به آنها رأي ندهند...
مردم اگر از من گله دارند، از اسلام سرد نشوند. من خلاف كردهام، به اسلام چه؟ مردم اگر اسلام را، استقلال و آزادي را، نبودن تحت اسارت شرق و غرب را ميخواهند،
همه در انتخابات شركت كنند و در صحنه حاضر باشند. اگر يك ظالم خلاف كرد، اسلام كه نكرده است. پس بايد كاري كنيم كه ظلم نباشد و ظالم از بين برود. اگر ديديم در اين دوره خلاف شده و به افرادي ظلم شده بايد تلاشمان را بيشتر كنيم تا خلاف و ظلم را از بين ببريم نه اينكه كنار رويم و از صحنه خارج شويم. زيرا اگر از صحنه خارج شويم ظلم بيشتر ميشود. پس بايد اجتماعمان را بيشتر كنيم و بيشتر در صحنه حاضر باشيم.(9)
- اولين موضوع در اين سخنان و رهنمودها، نگراني از تكرار وقايع تلخ نهضت مشروطه است كه به صورت غفلت مشترك روحانيت و مردم، بر سر فقيه آزاده شهيد آيتالله شيخ فضلالله نوري فرود آمد.
نهضت مشروطه در اثر سهلانگاري گروهي از علماي دين، صاحبان و رهبران اصلي نهضت را حذف كرد و باعث منزوي شدن آنها شد. اين بسيار تلخ است كه نهضتي را فقها و علماي بزرگ? چون شهيدمظلوم آيتالله شيخ فضلالله نوري و مرحوم آيتالله طباطبايي و شهيد آيتالله بهبهاني و جبهه علماي انقلابي به وجود آوردند و همانها هم سختترين ضربهها را خوردند و بدترين تخريب و اهانتها را تحمل كردند و در نهايت، نهضت به دليل هوشياري دشمنان و غفلت و اختلاف دوستان، به دام خصم افتاد و ديگر بار استعمار و استبداد به كشور بازگشت و سايه شوم خود را بر همه جا گسترد.
امام خميني علاوه بر اين نمونه از هشدار به علماي دين از جمله فقهاي شوراي نگهبان(10)، در نمونهاي ديگر (11) اين گونه به عبرت از تاريخ نهضت مشروطه فراميخواند:
"ما بايد از تاريخ عبرت ببريم و اين تاريخ در زمان مشروطه اين طور بود. در زمان مشروطه آنهايي كه ميخواستند ايران را نگذارند به يك ساماني برسد و چماق استبداد تا آخر باقي بماند، بين افراد، دستجات، احزاب اختلاف انداختند، حتي آنهايي كه آن وقت بودند ميگفتند كه در يك خانه بين برادر با برادر، پدر و پسر اختلاف بود، يك دسته مستبد، يك دسته مشروطه. اين اختلاف موجب شد كه نتوانست مشروطه آن طوري كه علماي اسلام ميخواستند تحقق پيدا بكند. بعد هم اين اختلافات موجب شد كه يك دسته از آن غربزدهها بريزند و به اسم مشروطه بگيرند مقامات را و استبداد به صورت مشروطه بر اين ملت تحميل كنند و ديديد كه چه شد. امروز همان روز است اگر ملت ايران بيدار نشود، اگر علماء اسلام بيدار نباشند، غفلت كنند، اگر علماي قم، مدرسين قم، طلاب قم، علماء تهران، روحانيت مبارز تهران، علماء همه بلاد و روحانيون همة بلاد و مردم بيدار نشوند، الآن دارند وضعي را، يعني ميخواهند وضعي را كار كنند كه زمان مشروطه كردند، و بدانيد گناهش به گردن همه ماست.(12)
- موضوع دوم در بيانات امام خميني اين است كه مردم بايد كانديداها رابه طور دقيق شناسايي كنند و در اين صورت است كه از تكرار وقايع تلخ تاريخ جلوگيري ميشود. زيرا وقتي ندانند و نشناسند كه چه كساني به صورت كانديدا در صحنه انتخابات حاضر شدهاند و سابقه انقلابي آنها چيست و از چه افكاري برخوردارند،چگونه ميتوانند آراي خود را متوجه آنها كنند و ذهن و وجداني بيدار داشته باشند كه به وظايف خويش عمل كرده و سرنوشت خود و كشورشان را به خوبي و بنا بر معياريهاي حق تعيين كردهاند.
از نگاه امام خميني مشورت در اينجا نقش اساسي دارد، اما مشورت با چه كساني؟ آيا با كساني كه خود آب را تيره ميسازند تا ماهي مراد را بگيرند؟ آيا مشورت بايد با افرادي صورت گيرد كه به دنبال اهداف سياسي و جناحي هستند و براي دستيابي به آنها شخصيت صالحان و وارستگان را لگدمال ميكنند و آبرو و حيثيت آنان را به بازي ميگيرند و كارنامه درخشان مبارزات و خدمات و مديريتهايشان را ناديده ميگيرند؟
طبيعي است كه مشورت بايد با اهل درد و داراي انديشههاي زلال و صاحبان انگيزههاي پاك الهي و مقاصد والاي سياسي صورت پذيرد و در اين صورت است كه مشورت به صورت سهيم شدن در عقلانيت خالص افراد سالم و صالح كه به دور از نفسانيت ميباشند، چهره ظاهر ميسازد و مؤثر و سازنده ميشود.
- موضوع سوم در اين بخش از رهنمودهاي امام خميني، هشدار به همه علما و مسئولان نظام و فقهاي شوراي نگهبان به مراقبتهاي لازم براي در صحنه نگاه داشتن مردم است.
امام به صراحت اعلام ميكنند كه اگر مردم كنار بروند همه شكست ميخوريم. در نگاه حضرت امام يكي از آثار حضور مردم در صحنه انتخابات اين است كه آنان مانع دخالت قلدرها و اشرار در انتخابات ميشوند. همچنين مردم مانع پيشتازي افراد نالايق ميشوند، همان افرادي كه انگيزه خدمت به كشور ندارند و هدفشان دستيازي به اهرمهاي قدرت و تحقق منافع سياسي و جناحي و مطامع اقتصادي سرشار و بيرون از تصور است.
- موضوع چهارم در رهنمودهاي امام خميني، بسيار زيبا، متواضعانه، خالصانه و صادقانه است، اين نوع سخنان صريح و يكرنگ و زلال، فقط از ژرفا و اعماق دل چون اقيانوس او ميتواند برخيزد و چون چشمهساري در نهرهاي حيات برتر و اصلح جاري شود.
بار ديگر اين سخنان كوتاه از لحاظ ظاهر واژهها وعبارات، و بلند و عميق از جنبه محتواي غني را مرور ميكنيم:
"مردم اگر از من گله دارند، از اسلام سرد نشوند، من خلاف كردهام، به اسلام چه؟... همه درانتخابات شركت كنند..."(13)
بينديشيم در اين افكار بلند الهي و رفتار زيباي اخلاقي. و بياموزيم درسها و پندها و عبرتها را، و ذخيره كنيم توشههاي راهآينده را، كه اگر چنين نكنيم ميلغزيم و سقوط ميكنيم و به بيراهه ميافتيم و از مقصد دور ميمانيم و هيچ رهايي و نجاتي قابل تصور نخواهد ماند.
اينكه بارها گفتهايم انديشهها و روشها و اخلاق و عمل امام خميني مشعل راه است و بر ظلمات نور ميپاشد، اكنون از اين مشعل راه چگونه بهره ميبريم؟ و آيا رهايي از بيت نفوس، ما را به مشاهده افقهاي دور ميرساند؟
* پاورقي:
1- سوره نساء، آيه 89
2- سوره بقره، آيه 120
3- سوره آل عمران،آيه 119
4- سوره بقره، آيه 9
5- سوره بقره، آيه 13
6- سوره بقره، آيات 11 و 12
7- صحيفه امام، ج18، ص 241
8- همان مدرك، ج21، ص97
9- همان مدرك، ج18، ص244-242
10- اين سخنان در تاريخ 20 آذر 1362 ايراد گرديد.
11- اين سخنان در تاريخ 9 ارديبهشت 1363 بيان شد.
12- صحيفه امام، ج18، ص411
13- همان مدرك، ص243 و 244
* امام خميني:
- اگر اشتباه كرده باشيم، بايد صريحاً بگوييم اشتباه نمودهايم، فقهاي شوراي نگهبان و اعضاي شوراي عالي قضايي هم بايد اين طور باشند كه اگر در مسئلهاي اشتباه كردند صريحا بگويند اشتباه كرديم و حرف خود را پس بگيرند، ما كه معصوم نيستيم.
- مردم اگر از من گله دارند، از اسلام سرد نشوند، من خلاف كردهام، به اسلام چه؟ همه درانتخابات شركت كنند.
* مردم نبايد در امر انتخابات به مشورت با افرادي بپردازند كه خود آب را ت?ره م? سازند تا ماه? مراد را بگ?رند، و به دنبال اهداف سياسي و جناحي هستند و براي دستيازي به آنها شخصيتصالحان و وارستگان را لگدمال ميكنند و آبرو و حيثيت آنان را به بازي ميگيرند و كارنامة درخشان مبارزات و خدمات و مديريتهايشان را ناديده ميگيرند.