arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۲۲۰۰۵
تاریخ انتشار: ۳۶ : ۱۵ - ۱۰ مهر ۱۴۰۳

زنی که زمان می‌فروخت و مردی که می‌خواست جلویش را بگیرد

بیش از یک قرن پیش یکی از اعضای خانواده بلویل حداقل سه بار در هفته به رصد‌خانه سلطنتی گرینویچ می‌رفت. این عضو خانواده بلویل ساعتش را تنظیم می‌کرد و دور شهر لندن راه می‌افتاد تا این اطلاعات را به خواستارانش عرضه کند و بفروشد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

بی‌بی‌سی: بیش از یک قرن پیش یکی از اعضای خانواده بلویل حداقل سه بار در هفته به رصد‌خانه سلطنتی گرینویچ می‌رفت. این عضو خانواده بلویل ساعتش را تنظیم می‌کرد و دور شهر لندن راه می‌افتاد تا این اطلاعات را به خواستارانش عرضه کند و بفروشد.

وقتی روث آخرین عضو خانواده بلویل در سال ۱۹۴۳ درگذشت بیش از نیم قرن بود که به کار عرضه و فروش اعلام ساعت به شهروندان مشغول بود.

رقیب آن‌ها سنت جان وین تلاش کرد تا کسب‌و‌کار آن‌ها را نابود کند.

تلاش‌های او نتیجه معکوس داد و باعث رونق کسب‌و‌کار خانواده بلویل شد.

وین که تلاش می‌کرد برای شرکت اعلام زمان خودش مشتری جلب کند در شعاری که بعد‌ها در روزنامه تایمز هم منتشر شد روش خانواده بلویل را منسوخ و «روش عهد بوق» نامید.

جان وین همچنین ادعا کرد که روث بلویل برای جلب مشتریان از «حیله‌های زنانه» استفاده می‌کند.

کسب‌و‌کار عرضه ساعت، پیشه خانوادگی بلویل‌ها بود که جان هنری بلویل در سال ۱۸۳۶ بنیان گذاشته بود.

او فرزند پناهنده‌ای فرانسوی بود که در جریان انقلاب فرانسه از این کشور گریخته و شاگرد و کارآموز جان پاند اختر‌شناس سلطنتی شده بود.

(پاند در توصیه‌نامه برای معرفی بلویل به کالج نوشته بود او جوانی است «نه‌چندان باهوش، اما با‌اراده و پشتکار»).

کسب‌و‌کار‌هایی که اوایل قرن نوزدهم نیاز به آگاهی از زمان دقیق داشتند مانند ساعت‌ساز‌ها، تعمیرگران ساعت، بانک‌ها و ادارات دولتی به طور معمول یکی از کارکنان خود را به رصد‌خانه سلطنتی می‌فرستادند تا در بزند و ساعت دقیق را بپرسد.

جانشین پاند، جورج آیری از این روال به‌تنگ آمد و قرار گذاشت که افراد فقط هفته‌ای یک بار و روز‌های دو‌شنبه می‌توانند به رصد‌خانه مراجعه کنند.

کسب‌و‌کار‌های وابسته به اطلاع از زمان دقیق از تغییر روال خدمات رصد‌خانه آزرده شده بودند و این فرصتی برای خاندان بلویل بود تا کسب‌و‌کار پخش و فروش اعلام زمان خود را شروع کند.

بلویل به عنوان دستیار و کارآموز پیشین پاند هر روز صبح امکان حضور در رصد‌خانه گرینویچ را داشت.

اولین کاری که انجام می‌داد تنظیم زمان‌سنجی بود که همراه داشت و سپس با درشکه خود به سوی مشتریانی می‌رفت که حاضر بودند در مقابل آگاهی از زمان و تنظیم ساعت‌های خود پول پرداخت کنند.

در هنگام مرگش در سال ۱۸۵۶ او بیش از ۲۰۰ مشتری دائمی داشت.

وقتی ماریا هم درگذشت دخترش الیزابت روث فروشنده زمان شد.

«وقت طلاست»

خانواده بلویل همگی از ساعت مورد اعتماد و معتبر جان آرنولد استفاده می‌کردند؛ ساعتی که به سفارش دوک ساسکس ساخته شد، اما او گفت «شبیه لگن است» و آن را نپذیرفت.

ایده ساخت ساعت به طرز شگفت‌آوری ساده بود، چنان ساده که بیشتر پیشتازان عرصه فناوری نبوغ موجود در آن را دست‌کم گرفتند.

وین در جمعی از اعضای شورای شهر لندن و مشاوران، به احتمال وجود اشتباهات در روش بلویل اشاره کرد.

او که مدیر شرکت تایم استاندارد بود، به حاضران در جلسه سخنرانی خود گفت «بی‌نظمی‌های موجود در ساعت‌های عمومی شهر لندن، به طور مستقیم مسئول مقادیر هنگفت ضرر و زیان‌های مادی و اقتصادی است».

او «ناکارآمدی» سیستم خانواده بلویل را شرح داد، و بی‌توجهی و عدم واکنش دولت، شورای شهر لندن و انجمن شهر و عموم مردم را عامل اصلی «وضعیت آشفته موجود» بر‌شمرد.

او گفت: «شاید جالب باشد بدانید چگونه ساعت رسمی گرینویچ به تجارت‌خانه ساعت و زمان تبدیل شده است».

«خانمی با یک زمان‌سنج توانسته است این اجازه را از اختر‌شناس سلطنتی رصد‌خانه گرینویچ کسب کند (اجازه‌ای که بعید است به یک مرد داده می‌شد) تا هر وقت وقت که مایل است به رصد‌خانه برود و ساعتش را تنظیم کند».

«این کسب‌و‌کار تا همین امروز توسط یکی از جانشینان او که فکر می‌کنم هنوز هم یک زن است، ادامه یافته است»

وین که کمابیش هیچ‌کس از نیش زبان او در امان نمانده بود شروع به مقایسه منفی و ناشایست لندن با شهر‌های بزرگ اروپا مانند پاریس و برلین و «کلان‌شهر‌های دیگر جهان» کرد، و صاحبان ساعت‌های شخصی را به دلیل «بی‌مسئولیتی» به باد انتقاد و سرزنش گرفت و از نگرش عموم مردم به زمان اظهار ناخشنودی کرد.

او مشتاق بود که برای «شرکت تایم استاندارد» تبلیغ کند؛ یک شرکت تجاری که پالس‌های زمان الکتریکی ساعتی را برای تنظیم خودکار ساعت‌ها تامین می‌کرد.

سرمقاله روزنامه تایمز با عنوان «ساعت‌های دروغین» هم بحث و جدل‌های فراوانی در بخش اظهار نظرات برانگیخت.

جان کاکبرن از منطقه آپر نوروود لندن پیشنهاد کرده بود: «در مورد ساعت‌های نمایش داده شده در خیابان‌ها و مکان‌های عمومی لندن باید اندکی سانسور اعمال شود».

«به طور معمول می‌بینیم که ساعت‌ها با فاصله مکانی حدود ۱۰۰ متر سه تا چهار دقیقه با هم اختلاف زمانی دارند. فرد‌گرایی و آزادی فردی از جنبه‌های بسیاری پسندیده است، اما در ساعت و صنعت ساعت‌سازی جایی ندارد».

«دروغگویی در وقت‌نگهداری کار نفرت‌انگیزی است و نباید آن را تحمل کرد».

روث بلویل سرگرم عرضه و فروش تجارت زمان‌سنجی خود (چنان که وین می‌گوید او از زنانگی خود در این کار بهره می‌برد)

اچ. برت‌هاود از ویمبلدون در اظهار‌نظری نوشته است: «شنیده‌ام بسیاری از خارجیان گفته‌اند که در هیچ‌کدام از چهار‌راه‌های اصلی کلان‌شهر لندن، ساعت صحیح وجود ندارد»؛ و رابرت اورب با خشم اشاره می‌کند که در برن و نوشاتل ۲۵ سال پیش ساعت‌های عمومی به صورت پنوماتیکی (با استفاده از هوای فشرده) کار می‌کردند.

«تقریبا در همان دوران، هر دفتر تلگرافی در امپراتوری هندوستان، دقیقا سر ساعت ۴ بعد‌از‌ظهر سیگنال ساعت دریافت می‌کرد و اینجا در لندن در سال ۱۹۰۸ میلادی، با بی‌خردی و عاجزانه خودمان را با «ساعت‌های دروغین» مشغول کرده‌ایم که نه فقط باعث رسوایی و آبرو‌ریزی است، بلکه خسارت‌های اقتصادی هنگفتی هم برای جامعه به بار می‌آورد».

«بی تقاوتی و حماقت ناامیدکننده مردم، که توسط نهاد‌های کودن شهری و سایر نهاد‌های حاکم هدایت می‌شوند، نهاد‌هایی که درباره‌ی کار عملی پرچانگی می‌کنند، اما قادر به درک عمق معنای ضرب‌المثل انگلیسی 'زمان طلاست' نیستند.».

تمام مردان خشمگینی که با نامه‌های خود در روزنامه‌ها اظهار‌نظر کرده بودند، هیچ از تاثیر نظرات خود بر کسب‌و‌کار ساده روث بلویل آگاه نبودند.

این اظهارنظر‌ها نه تنها باعث نشد تا مردم با کنار گذاشتن شیوه‌های قدیمی او به زمان‌سنجی الکترونیکی روی بیاورند، بلکه توجه کسانی که تا پیش از آن از خدمات او آگاهی نداشتند و مشتری‌اش نبودند را نیز جلب شود.

از آن پس باب شد که افراد از چنین خدمات شخصی استفاده کنند و توانایی پرداخت هزینه بروزرسانی ساعت سه بار در هفته برای افراد اعتبار به همراه می‌آورد.

توجه عمومی رسانه‌ها باعث شد که به خانم بلویل لقب «بانوی زمان گرینویچ» بدهند و در مجله‌هایی مانند تاتلر و ایونینگ نیوز گزارش‌هایی از او منتشر شد.

چندی بعد او گفت وین باعث شهرت بیشتر او شد.

دونالد دی کارل، یکی از اعضای انجمن سنجش زمان بریتانیا و نویسنده چندین کتاب معتبر در این زمینه در سال ۱۹۳۹، حدود یک سال پیش از بازنشستگی با روث بلویل ملاقات و مصاحبه کرد.

او توضیح داد که روث چگونه تلاش می‌کرده است پیش از ساعت ۹ به رصد‌خانه برسد و ساعتش را مطابق با ساعت صحیح و رسمی تنظیم کند.

دی کارل می‌گوید: «او مدام به ساعتش می‌گفت آرنولد چنان که گویی از دوست عزیزی نام می‌برد».

«او می‌گفت صبح به‌خیر! امروز آرنولد ۴ ثانیه جلو است و آرنولد را از کیف دستی‌اش بیرون می‌آورد و به تو نشان می‌داد».

«زمان‌سنج یا ساعت استاندارد تنظیم می‌شد و ساعت را به او پس می‌دادند و معامله انجام گرفته بود».

وقتی آرنولد را برای یک هفته تنظیم می‌کرد می‌توانست باقی روز را با مشتریان خود بگذراند.

بلویل توانست کسب‌و‌کار خود را تا سال ۱۹۴۰ با‌ثبات نگه دارد تا اینکه جنگ جهانی دوم امن و ایمن دور خیابان‌های شهر گشتن را برای زنی ۸۶ ساله دشوار و ناممکن کرد.

سه سال پس از آن روث در‌حالی که آرنولد در کنارش بود از دنیا رفت. او در وصیت‌نامه‌اش آرنولد را به موزه ساعت‌سازان اهدا کرد.

وقتی سرانجام زمان برای او به پایان رسید، شماری از روزنامه‌های سراسری خبر درگذشت او را منتشر کردند.

رسم زمان‌فروشی بلویل هم با درگذشت بانوی زمان گرینویچ بر‌افتاد.

نظرات بینندگان