یادداشتهای یک زندانی سیاسیِ زمان رضاشاه، قسمت ۱۱؛
وقتی در نتیجه بازداشت و اعترافات آقای م. ش در آبادان دسته ۵۳ نفری کشف شد، مرحوم دکتر تقی ارانی نیز... دستگیر و زندانی گردید... اداره سیاسی وقت به خوبی دانست تا این نفوذ... او را لجنمال ننماید نمیتواند از متهمین مطابق منظور و میل خود بر علیه او اعترافاتی بگیرد. برای نیل به این مقصود... به هریک از متهمین متذکر شدند که ... با اعترافاتی که ارانی نسبت به متهم کرده دیگر حساب او پاک است و اداره سیاسی نیازی به اخذ اعتراف از او ندارد! طبیعی است که تلقین این مطلب... باعث ایجاد انتقام و کینهجویی نسبت به مرحوم دکتر میشد... به این ترتیب مرحوم دکتر ارانی بدون آنکه عامل اصلی در بازداشت عده پنجاهوسه نفر باشد با دست اداره سیاسی وقت، عامل این عمل معرفی گردید... گذشته از آنکه دکتر ارانی در اثر اعترافات ناشیه از کینهجویی بعضی از بازداشتیها مجرم شناخته شد، بستگان آن مرحوم هم در اثر تلقین مامورین اداره سیاسیِ وقت مورد اهانت بستگان زندانیان قرار گرفته و کار به آنجا کشید که مادر مرحوم ارانی برای ملاقات نور دیده خود آخرین ساعات روزهای ملاقات را انتخاب میکرد که تا با بستگان زندانیان مواجه نشده و اهانتی به او نشود!
کد خبر: ۵۹۹۴۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۲
یادداشتهای یک زندانی سیاسیِ زمان رضاشاه، قسمت ۷؛
نیرومند [رئیس زندان قصر] فریاد میکرد: «ارانی!... من نمیتوانم به تو اجازه بدهم در اینجا مثل یک فرمانده به نفرات خود دستور مبارزه با پلیس را بدهی... سپردهام اگر این کارهای خلاف مقررات تو ادامه پیدا کند؛ با دستبند و پابند، توی حبس تاریک نگهت دارند و روزی دویست ضربه شلاقت بزنند. فهمیدی آقای دکتر ارانی ؟!»... دکتر ارانی ... قدمی به سوی او برداشت و با ملایمت و خیلی شمرده گفت: «آقای نیرومند! ... میخواهم به شما نصیحتی کرده و بگویم، با ما و با مردم طوری رفتار کنید که وقتی با شما آنطور رفتار کردند خیلی ناراحت و معذب نباشید.»... نیرومند... بعد از چند ثانیه تفکر با خونسردی عجیبی در حال خروج از اطاق گفت: «تو این آرزو را به گور خواهی برد».
کد خبر: ۵۹۸۳۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۷