گرچه در این روزها مجادله بر سر آب میان اصفهان و یزد بالا گرفته است، اما این موضوع مربوط به دوران کنونی نیست و ریشهای چند دههای دارد؛ مشخصا از سال ۶۰ و در همه این سالهای طولانی هیچگاه راهحلهای در پیش گرفتهشده باعث رضایت کامل دو طرف ماجرا نشد و همواره نسبت به مدیریت مسئله آب اصفهان و یزد انتقادهای جدی وارد بوده است و حتی بعضا مسئله آب میان این دو شهر باعث سیاسیکاری برخی جناح هم شده است؛ مانند اینکه اصولگرایان در مقاطع خاص سیاسی برا تخریب خاتمی گفته بودند که مشکل کنونی آب در اصفهان گردن دولت آقای خاتمی است که آب زاینده رود را به شهرهای دیگر برد یا سالها پیش محمدتقی رهبر، نماینده اسبق اصفهان میگفت: «بحث فروش آب به یزد در زمان ریاست جمهوری خاتمی مطرح شد و ایشان درصدد رساندن آب اصفهان به شهر خود و همشهریان خویش بودند و آب اصفهان را با حجم بالایی به استان خود انتقال داد».
مهرشاد ایمانی؛ سرویس اقتصادی «انتخاب»: گرچه در این روزها مجادله بر سر آب میان اصفهان و یزد بالا گرفته است اما این موضوع مربوط به دوران کنونی نیست و ریشهای چند دههای دارد؛ مشخصا از سال 60 و در همه این سالهای طولانی هیچگاه راهحلهای در پیش گرفتهشده باعث رضایت کامل دو طرف ماجرا نشد و همواره نسبت به مدیریت مسئله آب اصفهان و یزد انتقادهای جدی وارد بوده است و حتی بعضا مسئله آب میان این دو شهر باعث سیاسیکاری برخی جناح هم شده است؛ مانند اینکه اصولگرایان در مقاطع خاص سیاسی برا تخریب خاتمی گفته بودند که مشکل کنونی آب در اصفهان گردن دولت آقای خاتمی است که آب زاینده رود را به شهرهای دیگر برد یا سالها پیش محمدتقی رهبر، نماینده اسبق اصفهان میگفت: «بحث فروش آب به یزد در زمان ریاست جمهوری خاتمی مطرح شد و ایشان درصدد رساندن آب اصفهان به شهر خود و همشهریان خویش بودند و آب اصفهان را با حجم بالایی به استان خود انتقال داد».
این سخنان سیاسی در حالی مطرح میشود که مسئله انتقال آب زاینده رود به شهرهای دیگر، سابقهای بیش از دولت خاتمی دارد و ریشهاش به اوایل انقلاب برمیگردد. پس از انقلاب بود که مسئولان استان یزد سخن از بحران کمآبی گفتند. در آن زمان طرح انتقال آب از مروسَت به یزد مطرح و بنا شد با احداث سدهایی روی رودخانه های بوانات و خوانسار، آب مورد نیاز تأمین شود و مطالعات این پروژه با اعتبار 9 میلیون تومان از سوی استانداری انجام شد که این طرح در سال 60 با سفر وزیر وقت نیرو و کارشناسان وزارت نیرو و با بررسی سنجش آبدهی رودخانههای مدنظر مردود اعلام شد. در آن زمان وزارت نیرو طرح انتقال آب از سرشاخههای کارون را به عنوان راهکار بلندمدت برای حل مسئله آب استان یزد مطرح کرد و در این راستا انتقال آب از مناطق دیگر برای تامین آب یزد مطرح شد.
اردکانیان در سال های 63 و 64 پیگیریهای لازم را برای مطالعات طرح انتقال آب از سرشاخههای کارون به یزد انجام داد تا در سال 66 در جلسهای توافقنامهای مبنی بر انتقال آب از زایندهرود به بالای ورزنه یزد به میزان ثابت سالانه 150 میلیون مترمکعب امضا شد. در سال 68 هم جمعی از مسئولان استان نظیر امام جمعه، نمایندگان مجلس، استاندار و... با هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت، دیدار کردند و خواستار توجه جدی دولت به مسئله آب استان یزد شدند. در همین سال، استاندار اصفهان در نامهای به هاشمی با تأکید بر تشنهبودن دشتهای اصفهان، خواستار انتقال آب از سرشاخههای کارون شده بود. در بهمن 68 با حضور وزیر وقت نیرو، مسئولان استان یزد و اصفهان، انتقال 2.5 مترمکعب آب در ثانیه یعنی 78 میلیون مترمکعب در سال تا سقف سه مترمکعب در ثانیه مورد توافق قرار گرفت و بر انتقال آب از چشمه لنگان به زاینده رود نیز تأکید شد.
پس از انجام مراحل مقدماتی نظیر عملیات نقشه برداری، پیاده کردن مسیر و برگزاری مناقصه، عملیات عمرانی طرح با حضور حسن حبیبی، معاون اول رئیس جمهور وقت، در شهریور 1373 آغاز شد. هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات روزانه خود به تاریخ 31 مرداد 75 مینویسد: «...طرحهای برداشت آب از سد زاینده رود، انتقال به نایین و کاشان و کوهپایه به ورزنه و جرقویه و هیرمند و پشت سد خمیر، برای تیران و 20 روستا و کشاورزی، ساخت نیروگاه کوچک آبی در مسیر و چند خط انتقال برق، با توضیحات آقای زنگنه [وزیر نیرو] و مدیران آب و برق استان و صحبت من، شروع به بهرهبرداری یا اجرا شد. چون طرح آب برای کاشان، گرانتر از مبلغ پیشبینی شده بود، گفتم محدودتر و ارزانتر اجرا شود. به احساسات روستاییان منطقه پاسخ دادم».
هاشمی در سخنرانیای که در خاطراتش هم به آن اشاره می کند، گفته بود: «از زحمات برادرانمان در بخش آب و برق وزارت نیرو قدردانی میکنیم؛ چون این کارهای خوب و ماندنی وسیله آسایش و راحتی مردم است و باعث تامین شغل، تامین محصولات زراعی، دامی و تامین بهداشت می شود. به خاطر این آبهایی که به این روستاها میرسد، آقایان 14میلیارد تومان هزینه کردهاند که در مقیاس کل کشور بخشهای بسیار کوچکی هستند. بعضی از اینها واقعا مهم هستند؛ مثل آبرسانی به نایین، ورزنه، هرنه و جغوییه که حقیقتا اگر این آب به آن جاها نمی رفت، ما نمی توانستیم مردم را در آنجا نگه داریم».
او در ادامه خاطره 31 مرداد 75 می نویسد: «به محل شروع اجرای طرح مهم انتقال آب چشم لنگان -از سرشاخه های دز- به منطقه با 12 میلیارد تومان هزینه رفتیم. ماشینها شروع به کار کردند. آقایان زنگنه [وزیر نیرو] و اسلامیان [مدیرکل آب منطقه ای اصفهان] گزارش دادند. با یک تونل 10کیلومتری و یک سد انحرافی، حدود 120 میلیون مترمکعب آب منتقل خواهد شد؛ کار مهمی است. من هم صحبت کردم. درباره اهمیت انتقال آب از آن طرف زاگرس به مرکز کشور حرف زدم و به احساسات مردم اطراف که جمع انبوهی بودند، جواب دادم. به سوی گلپایگان پرواز کردیم. با تأخیر رسیدیم. اجتماع مردم گلپایگان، خیلی باشکوه بود. خبر تاسیس کارخانه پتروشیمی در منطقه و انتقال آب دره داغی- از سرشاخه های دز- به منطقه را دادم؛ باعث خوشحالی شدید مردم شد...».
محمود هاشمی رفسنجانی، برادر کمتر شناختهشده هاشمی هم در سال 96 درباره نقش هاشمی رفسنجانی در انتقال آب اصفهان به یزد گفته بود: «اولین کسی که گفت آب از جای دیگری بیاورند، ایشان [اکبر هاشمی رفسنجانی] بود که انتقال آب را برای یزد پیشنهاد داد. وقتی در جمع مردم یزد صحبت می کرد و گفت آب سرشاخه های اصفهان را برای یزد می آورم، در آن زمان مردم گفتند این شیخ رویایی فکر میکند. خیلی باور نمیکردند؛ اما این ایده عملی شد. تا زمان رفتن اخوی چیزی از پروژه انتقال آب اصفهان به یزد نمانده بود. چند کیلومتر مانده بود که مسیر کامل شود. بعد دولت اصلاحات روی کار آمد و رئیس این دولت، برای افتتاح به یزد رفت. محمد ما معاون اجرائی رئیس دولت اصلاحات بود. در این پروژه در کنار رئیس جمهور وقت حضور داشت. نقل می کرد که وقتی در محل افتتاح پروژه حضور یافتم و قصد داشتیم مراسم افتتاح را برگزار کنیم، عده معدودی هم دست می زدند و می گفتند مخرب سازندگی اعدام باید شود. علیه آقای هاشمی شعار می دادند و معلوم نبود اینها چه کسانی بودند».
همان طور که مشخص است طرح انتقال آب به یزد پیش از دولت اصلاحات پیگیری میشد و در اسفند سال 78 و یعنی دو سال بعد از آغاز دولت اصلاحات فاز نخست انتقال آب از زایندهرود به شهر یزد به بهرهبرداری رسید.
این کار انجام شد تا آنکه محمود احمدینژاد روی کار آمد و موضوع انتقال آب اصفهان به چهارمحال و بختیاری را پیش کشید. احمدینژاد در سفر به شهرکرد در سال90 آب زایندهرود را به چهارمحال وبختیاری وعده داد و گفت: «هرقدر و هر جور که نیاز هست برای صنعت و کشاورزی از آبزاینده رود برداشت کنید. اولویت با شما و بعد استانهای دیگر».
در همان زمان این سخن احمدی نژاد با واکنشهای زیادی همراه شد؛ چنانکه یکی از نمایندگان وقت اصفهان گفته بود: «رئیس جمهور در جلسهای به استاندار اجازه داد هرگونه که میخواهند، از آب رود استفاده کنند. ما نمایندگان اصفهان در مجلس هفتم برای مقابله با این تصمیم تلاش کردیم و به مسئولان نامه نوشتیم که گفتند موضوع کانلمیکن تلقی شود ولی چهارمحالیها از آن مصوبه ملغی شده استفاده کردند و حقابه کشاورزان اصفهانی ضایع شد و مردم دچار خشکسالی شدند و داستان زاینده رود که همهگیر شد».
کار در آن دوران بالا گرفت تا جایی که شورای شهر اصفهان از قوه قضائیه و دادستان کل کشور درخواست کرد تا به مسئله حقابه مردم و سهمیه مردم اصفهان از آب زاینده رود رسیدگی کند.
محمد عطریانفر، فعال سیاسی اهل اصفهان، هم درباره تصمیم انتقال آب زاینده رود به چهارمحالوبختیاری گفته بود: «موضوع بیآبی در اصفهان یک موضوع اقتصادی-معیشتی است؛ آغاز این اتفاق در اصفهان به دهه 80 و زمان دولت احمدینژاد برمیگردد؛ زمانی که او تحت تاثیر اطرافیان خود آب اصفهان را به چهارمحال وبختیاری منتقل کردند. سیاست اشتباه دولت احمدینژاد، انتقال این آب بود و چندباری تذکر داده شده اما توجهی نمیشد؛ ضمن آنکه وقتی موضوع از سطح تصمیم دولت خارج می شود و به مردم محول شود، به سادگی قابل بازگشت و اصلاح نیست.
در دوره حسن روحانی هم از انتقادها درباره موضوع آب اصفهان وجود داشت و پای او هم به میان کشیده شد؛ چنانکه گفته میشد که در دولت او نیز حقآبه اصفهان داده نمیشد و در ابعاد کلانتر مدیریت آب در اصفهان و یزد به نحو مطلوبی انجام نشد. در دوره روحانی اعتراضات متعددی در چهارمحالوبختیاری و اصفهان درباره مسئله آب برگزار شد که در دوره خودش با واکنشهای زیادی هم همراه بود.
مسئله آب اصفهان و یزد حالا به دولت مسعود پزشکیان رسیده است؛ موضوعی که انگار دیگر در سطح مدیریت کلان پیگیری نمیشود و گویی به خود مردم واگذار شده است. بحران آب میان این دو شهر نگرانیهای زیادی را ایجاد کرده است؛ به نحوی که برخی میگویند این تنشها میتواند به وحدت ملی آسیب بزند و رویارویی قومی و منطقهای را به وجود آورد. اکنون اصفهانیها میگویند وقتی شهر اصفهان با بحران کمبود آب مواجه است آب این استان نباید به به یزد برود. ادعایی هم مطرح میشود که آب اصفهان عمدتا برای صنایع کاشی و فولاد به یزد میرود. در مقابل یزدیها میگویند این ادعا درست نیست و آب یک منبع ملی است و در شرایطی که مردم یزد آب شرب ندارند و آبهای زیرزمینی یزد هم عمدتا خشک شده است، اصفهانیها آب را برای کشاورزی میخواهند. به هر روی در مقطع کنونی شاید بیش از همه این چهار دهه نیاز است تا تدبیری برای مدیریت آب دو شهر اصفهان و یزد در نظر گرفته شود.