روزنامه همشهری نوشت: این چند روز با تجمعات مردمی در سطح شهر مواجه بودهایم که همه حرفشان اجرای قانون عفاف و حجاب است؛ مطالبهای بجا و مشفقانه و منطقی. اما چند نکته در این راستا حائز اهمیت است.
مجلس خبرگان رهبری، با صدور بیانیه ای با تأکید بر ضرورت اجرای شرع و قانون در جامعه دینی در فضای انس و الفت، از مسؤولان خواست با برنامه ریزی دقیق و مبتنی بر مصلحت عمومی و عنایت به حساسیت های موجود، در مقابل دسیسه دشمنان برای انحرافات اخلاقی به ویژه در حوزه عفاف و حجاب، ایستادگی نمایند.
یکم. این تجمعات قانونی است؛ سابقه هم داشته است؛ نمونهاش تجمع مردمی مقابل موسسات مالی و اعتباریست و یا تجمع دانشجویی درباره هپکو و ماشینسازی تبریز و دفاع از کارگران هفتتپه. تجمع بدون سدمعبر و حاشیهسازی و راهپیمایی و غیره قانونی است. اگر هم در مواردی مخالفت شده، علتش مواردی است که ثمرهاش خرابکاری و بهم زدن امنیت مردم شده است.
دوم. کسانی که در این تجمعات شرکت میکنند حتما از سر دلسوزی و عشق به دین و کشور و دغدغه قانون و حجاب به میدان آمدهاند. کسانی که مردم را متهم به عناوین زشت و زنندهای مثل پول گرفتن و غیره میکنند حتما ظلم کردهاند و باید پاسخگو باشند.
سوم. مسئولان در ماجرای قانون حجاب باید پاسخگو باشند. اظهارات متفاوت و بغایت متناقض درباره توقف قانون حجاب عامل اصلی مطالبههای خیابانی مردم است. اتفاقا باید این مطالبات را قدردان باشند و نسبت به اجرای قانون و در صورت نیاز اصلاح آن اهتمام ویژه داشته باشند. مردم ما مومنند و نسبت به حکم دین و رعایت قانون دغدغه دارند. این مردم را باید تکریم کرد و شاکر بود.
اما این همه ماجرا نیست. در دل این تجمعات شعارهای منحرفانهای نیز مطرح شده است. تبلیغاتی نیز ذیل این مطالبه در رسانههای اجتماعی صورت گرفته که دارای خطای فاحش نسبت به اصل مطالبه است.
منطقی نیست که به اسم قانون و دین، مسئولان کشور را متهم به بیدینی و نفاق و تقابل با احکام شرعی کنیم و یا خدای نکرده برای دعوایهای شب انتخاباتی کیسه بدوزیم.
در این خصوص چند نکته رواست.
در کنار مردم دلسوز کسانی هستند که در جایگاه برنامهریز یا هدایتکننده و برگزارکننده این تجمعات و یا به انحراف کشاندن آن نقش کلیدی دارند. تبارشناسی این جریان مهم است.
این افراد برخلاف قاطبه مومنین که اجرای قانون حجاب را پیگیری می کنند، عملا مطالبه بحق مردمی را تبدیل به تهمت و افترا به سران قوا و دیگر نهادهای نظام کردهاند.
اما این افراد چه کسانی هستند؟ این افراد جریانی هستند که در بزنگاههای تاریخی کشور دچار خطاهای تودرتوی تحلیلی هستند و نظام را متهم به اهمال و سستی و عبور از ارزشها و بیاعتنایی به دین و عدالت و غیره میکنند.
با این توضیح بدون اینکه اسم ببریم قصد داریم اسم ببریم.
این افراد همانها هستند که در ماجرای انتقام سخت و وعده صادق، نظام را متهم به اهمال و کمکاری و کرنش مقابل دشمن کردند و بر سپاه و فرماندهان نظامی تاختند.
این افراد همان کسانی هستند که در ماجرای سوریه، دل مردم را خالی کردند و گفتند و نوشتند که خون شهدای مدافع حرم هدر رفته، چون نظام کم گذاشته است.
این افراد همان کسانی هستند که در ماجرای رای اعتماد مجلس به وزرا و همراهی با دولت جدید آن را یک لکه ننگ بر دامن نمایندگان دانستند.
این افراد همان کسانی هستند که هیچگاه حمایت رهبری انقلاب از این دولت را یا متوجه نشدند و یا نخواستند بشنوند و دنبال کنند.
این افراد همان کسانی هستند که دولت شهید رئیسی را هم تاب نیاوردند و هر روز به بهانهای دولت را به کمکاری متهم کردند.
این افراد همان کسانی هستند که منشا اصلی دوقطبیسازی در ماجرای انتخابات دولت و مجلس گذشته هستند و بین نیرویهای انقلابی اختلاف عمیق ایجاد کردند.
این افراد همان کسانی هستند که در رقابتهای انتخاباتی برای حذف رقیب از هرگونه تلاش غیراخلاقی و تهمت و افترا کوتاهی نکردند.
این افراد همان کسانی هستند که در ماجرای واکسن، نظام را متهم به همراهی با دشمن شیعه و نسلکشی کردند و بعدتر هم واکسن ایرانی را دروغ بزرگ بنیاد برکت و غیره دانستند.
این افراد همان کسانی هستند که به اسم عدالتخواهی و افشاگری همه مسئولان کشور را نوبت به نوبت متهم به فساد کردند و در ریختن آبرو هیچ مرزی نمیشناختند.
این افراد همان کسانی هستند که به اسم آرمانگرایی همه دستاوردهای کشور را هیچ گرفتند و بذر ناامیدی و بنبست را در دل مردم کاشتند.
این جریانها را نباید دستکم گرفت. این جریانها نظام محاسباتی جامعه متدین و انقلابی را دچار اغتشاش و اعوجاج کردهاند و برخلاف ظاهر انقلابیشان به اصل انقلابیگری و عدالتخواهی و آرمانگرایی و حفظ ارزشهای دینی و ملی ضربه میزنند.
حساب اینان را باید از مردم متدین و دلسوز و نگران و مطالبهگر جدا کنیم.