آنچه در ادامه میآید بخشی از مصاحبه مهدی خورشیدی است:
* در حال حاضر هیچ چیزی مهمتر از اتحاد نیست ما اگر در جنگ توانستیم موفق شویم به دلیل اتحاد مسئولان بود، وقتی اتحاد وجود نداشته باشد دل مردم نیز قرص نخواهد بود؛ تنش را باید در محیطی خارج از محیط های رسمی حل و فصل کرد و آن را جلوی چشم دوربینها، جامعه و مردم نکشید و در عین حال در فضایی دوستانه و صمیمی به حل مشکلات پرداخت.
* مدتهای مدیدی است که بنده با آقای رضایی آشنایی از نزدیک دارم اما ارتباط خانوادگی بنده با آقای رضایی سیاسی نیست و کاملاً عاطفی و اجتماعی است؛ ضمن آنکه سابقه آشنایی پدرم نیز با وی به قبل از انقلاب بازمیگردد.
* درباره تقابل احمدینژاد و هاشمی شاید بنده این دید را نداشته باشم که اگر این تقابل موجبات تضعیف نظام را فراهم کند شرعاً حرام است؛ کسانی که اعتقاد به جمهوری اسلامی دارند و خطوط قرمز نظام را رعایت میکنند چرا باید دائماً به یکدیگر توهین کنند و نیش و کنایه بزنند؛ چرا نباید با یکدیگر کار کنند؟
*ساختارسازی ما و برخی مشکلاتمان ناشی از این است که با طرد نیروهای قدیمی زبده و با تجربه و نیروهای جدید بی تجربه آمدهاند و این اشتباه است. ما برای اینکه رشد کنیم باید نیروها را سطحبندی کنیم تا تجربه بیاندوزند.
*در دولت اصلاحات تفکری وجود داشت که فکر میکردند باید همه را عوض کنند. شاید فردی در دولت قبلی وجود داشته باشد اما توانمند، معتقد و متدین باشد؛ آیا مقام معظم رهبری چنین روندی میرود؟ خیر اصلاً چنین چیزی نیست.
* یک دلیل اختلافنظر و اختلاف عقیده با برخی از افراد در دولت بود و دلیل بعدی نمیخواستم حواشی بیشتر از آن ادامه یابد و معتقد بودم دولت همچنان باید روند کار و فعالیت خود را ادامه دهد هرچقدر حواشی بیشتر باشد امور مشکلتر پیش میرود و به خواست خود بنده بود که از دولت بیرون آمدم.
* نوسانات قیمت و بحث ارز و تحریمها وجود دارد، از این رو مردم دیگر حوصله دعوا ندارند از این رو نقل و انتقال قدرت نیز باید در فضای آرامی باشد و خواست مردم نیز همین است؛ امیدوارم انتخابات خوب و آرامی را طی کنیم.
* برداشت بنده این است که هر دولت با یک فکری آمد، سازندگی یا اصلاحات و الان این دولت با یک فکر عدالتطلبی روی کار آمد؛ شاید منظور این باشد که این گفتمان ادامه یابد بالاخره هر دولتی بعد از 8 سال تغییر میکند و عقلاً حرف درستی است؛ یقیناً منظور آقای احمدینژاد این است که آن فکر و گفتمان و شعار ادامه مییابد و همانطور که رهبری فرمودند این دولت گفتمان و ادبیات انقلاب را زنده کرد.
* علیرغم انتقاداتی که بعضاً کارشناسی است و وارد میدانم این دولت اقدامات بزرگی را انجام داده است، که از آن میان میتوان به بحث هدفمندی یارانهها و سهمیه کردن بنزین که واقعاً نیازهای اساسی کشور بود اشاره کرد؛ سفرهای استانی در هیچ دولتی انجام نشده بود؛ هر دولتی یک نقطهضعفها و نقطهقوتهایی دارد اما سختکوشی که شخص آقای رئیسجمهور داشت شاید در نوع خود کمنظیر باشد و ما نمیتوانیم این مسائل را نادیده بگیریم و مردم هم آنها را نادیده نخواهند گرفت.
* رئیسجمهورها با رأی مردم آمدهاند و هرکدام آنچه که از دستشان میآمده انجام دادهاند، کسی دوست ندارد رئیسجمهور باشد اما مردم از وی ناراضی باشند؛ باید واقعبینانه نگاه کنیم و نقاط مثبت و منفی را با هم بگوییم، بعضی نقاط مشترک وجود دارد؛ هیچ رئیسجمهوری دوست ندارد در دورانش تورم و بیکاری باشد؛ کدام عقل منطقی این را میپذیرد.
ما باید فکر کنیم چرا مسائلی وجود داشته که در دوران این سه رئیسجمهور حل نشده است و این یک آسیب برای دوره بعد به شمار میرود؛ از این رو باید دقت کرد تا در دوره بعد مشکلاتی مثل تورم، مشکلات ارزی بیکاری و ...که وجود دارد، حل شود.
* یکی از آسیبهایی که شاید ما در دولتها داشتیم این بود که برخی دوست داشتند حرفهایی بزنند که بزرگ شوند و در واقع حرفهای خارج از عرف و چارچوب بزنند و این حاشیهای برای آن دولت میشد و در دولتهای گذشته نیز این آسیبها وجود داشت؛ مثلاً فردی دوست داشت یک حرفی را بزند که خارج از عرف باشد اما برخی نیز اعتقادشان این بوده و بعد وارد کابینه شدند که در هر دو حالت حاشیه است و امیدواریم در دولت بعد این حاشیه وجود نداشته باشد.
* رابطه با آمریکا در اختیارات رهبری است و هیچکس نمیتواند در این قضیه دخالت کند؛ مقام معظم رهبری نیز از ابتدا عزت، مصلحت و حکمت را مبنای سیاست خارجی قرار دادند، ایشان بحثی را با عنوان کرسیهای آزاداندیشی داشتند که باید با قدرت به این قضیه پرداخته شود چه در دانشگاه و چه بیرون از دانشگاه؛ مقام معظم رهبری بسیار حکیمانه آسیبشناسی کردند و اخیراً هم مطرح کردند که سران قوا و فرمانده سپاه در دانشگاهها حضور یابند.
امروز این بحث در بسیاری از محافل به ویژه صدا و سیما داغ شده است نباید به این بحث به عنوان یک تابو نگاه کرد که نباید آن را شکست نظام ما یک پشتوانه ایدئولوژیک و عقبه مردمی و فکری دارد؛ نباید از این صحبتها بترسیم البته نباید توهین کرد بلکه باید حدود را رعایت کنیم و شاید اگر برخی مواقع آسیب دیدهایم به خاطر برخی از تنگنظریها و خودمحوریها بوده است.
* داماد رئیسجمهور بودن خوب است به شرطی که هیچگاه این مسائل را قاطی مسائل خانوادگی نکرد؛ خانواده یک نهاد کاملاً مقدس است و هیچچیز جای عشق را نمیگیرد؛ بنده همواره سعی کردهام که هرمطلبی وجود دارد تا پشت در خانه باشد.
بالاخره یک فرصت است و آدم باید بتواند از این فرصت بهرهبرداری درست کند و یک محدودیتهایی برای خود به وجود میآورد و باید به این مجموعه به صورت کامل نگاه شود؛ بنده همیشه سعی کردهام آنچه که به ذهنم میآید و وجدانم به من میگوید در برابر شخص رئیسجمهور انجام دهم؛ یک وقت رابطه من با ایشان پدر و فرزندی است چون بنده تک داماد هستم و ایشان پدر خوبی است؛ البته یک زمان در فضای سیاسی اختلاف سلیقه وجود دارد و نباید این مسائل را بایکدیگر یکی کرد.
* آشنایی پدرم و آقای زریبافان پیشنهاد دادند؛ خدا را شکر میکنم که همسرم ایدهآل بنده است.
* پدرم حرفهای خود را در مطبوعات میزند، هم آقای احمدینژاد و هم آقای خورشیدی پدران من هستند و هیچ فرقی برای من ندارند و به هر دو احترام میگذارم. اما در این فضاها این اتفاقات رایج است و حرفهایی زده میشود اما نباید قاطی مسائل خانوادگی شود؛ بله سردار خورشیدی ابتدا از حامیان بودند اما اکنون از منتقدین هستند که برخی انتقادات پدرم به دولت هم وارد است.
* بنده به پاسخهای قبلی خود باز میگردم باید از همه ظرفیتهای مثبت بتوان استفاده کرد؛ تا کار کشور جلو رود و مشکلات مردم حل شود ما به شخص نگاه نمیکنیم؛ باید رئیسجمهور بتواند از همه ظرفیتها استفاده کند. در این زمینه ایرادی وجود ندارد اما آن ظرفیتها هم باید بتواند با رئیسجمهور منتخب کار کند و در آن چارچوب عمل نماید.
این را اول باید به پدخانم گرام میفرمودید بعد در مورد دیگران افاضات می فرمودید
احسنت بر شما ، البته اگر اعتقاد قلبی تان باشد.
شوخی شوخی هزارفامیل راه انداختین ها.. .