سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب خاطرات و تاملات در زندان شاه، اثر محمد محمدی (گرگانی) از نشر نی منتشر شده است. این کتاب شرح خاطرات محمد محمدی در زندانهای زمان شاه و درگیر شدن با ماجراهای تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۵۴ است. «انتخاب» روزانه بخشهایی از این کتاب را منتشر میکند.
فتوای نجاست در این شرایط کار اشتباهی بوده است، خیلی مشکل و امکان ناپذیر بود. متأسفانه ساواک هم زرنگتر از ما بود. رسولی آمـد فتوا را از دست یکی از آقایان گرفت و برد تا از آن برای ایجاد اختلاف و جلوگیری از حرکت استفاده کند. میدانید ساواک چه کار میکرد؟ ساواک کسی را خراب میکرد بعد دلیل خرابی او را برای دیگرانی میآورد که خراب نشده بودند. ساواک با این، مدرک به مجاهد میگفت: نگاه کن اینها بگو آقای طالقانی بفرما! پیش کمونیستها میگفت: بفرما این هم مجاهدینتان این طالقانی و این هم منتظری و بقیه به مذهبیهای ضد مجاهد میگفت: بفرما دیگر چه میگویی؟ این مجاهدین با مدرک آقایانی که شما قبول دارید کمونیست هستند. به مجاهد که میرسید میگفت تو خیال میکنی آقای طالقانی پشتیبان تو است؟ بفرما این هم مدرک از آقای طالقانی و آقای منتظری صحبت از فتوا نکنید، بس است. چون واقعاً بـه آقـایــان لطمه شدیدی زد. شاید چندی طول نکشید که مرحوم طالقانی گفت دیگر پیش من صحبت از فتوا نکنید. خوب مارکسیستهای زندان هم میگفتند پس از نظر اسلام انسان همانند سگ نجس العین است. این مکتبی است که در قرن، بیستم یک انسان انقلابی زندان رفته و شکنجه شده را همانند سگ نجس العین میداند شما این حرف را برای شاه نمیگویید ولی برای ما میگویید. شما فتوا نمیدهید که آقای عضدی و آقای حسینزاده شکنجهگر نجس هستند. ولـی بـرای مـا فـتـوا برای مارکسیستها بسیار توهینآمیز و آزاردهنده بود، خیلی ناراحت میشدند. در شرایط بسته و پرتشنج زندان، جنگ اعصاب تازهای به راه افتاد که بعداً آن را شرح میدهم.
نتیجه فتوی این بود که نخستین کاری که باید انجام بگیرد، قطع رابطه با مارکسیستها است. بر همین اساس فتوایی نوشتند که مارکسیستها نجس هستند، چون مشرکند. هرگونه ارتباط بین مسلمانها و مشرکین، غیر شرعی و حرام است و ما نباید با مارکسیستها ارتباط داشته باشیم. بعد استدلال کردند که، چون در محیط زندان همه با هم زندگی میکنند، نمیشود که سلام و علیک نکنند پس بیش از سلام و علیک نباید بین افراد مسلمان و مارکسیستها تماس وجود داشته باشد. افراد مسلمان مکلفند صرفاً در همین حد سلام و علیک با آنها رابطه برقرار کنند. از ایـن حـد بیشتر خلاف شرع و ممنوع است. آقایان از جمله مرحوم آیت الله انواری و مرحوم آیت الله هاشمی مرحوم آیت الله ربانی شیرازی مرحوم آیت الله طالقانی و مرحوم آیت الله منتظری آن را امضا کردند در بند یک زندان اوین من تنها عضو یا کادر مجاهدین بودند.
افراد در آنجا به غیر از شاخصها که قبلاً نام بردم مانند مرحوم طالقانی و منتظری من موجودیت آنها را تهدید میکردم روزه میگرفتم میگفتند دروغ است، نماز میخواندم سحر بلند میشدم، میگفتند دروغ میگوید. مذهبیهای غیر مجاهدین بودند که روی من هم حساس شده بودند. میگفتند این کارها را میکند که سر ما کلاه بگذارد. البته آنها هم نمونههایی داشتند افرادی این کارها را کرده بودند و حالا به همه چیز بی اعتماد بودند و مـرا هم مثل آنها میدانستند.
لاجوردی، آقای کچویی، مرحوم حجت الاسلام فاکر (روحانیای که بعد از انقلاب نماینده مشهد در مجلس شورای اسلامی شدند)، آیت الله هاشمی رفسنجانی و آقای بادامچیان از برخوردهای سازمان دل پری داشتند. در بند سه قصر هم من شاهد بودم مسعود رجوی با افراد مذهبی غیر سازمان چقدر زننده برخورد میکرد. یکی از درددلهای مصطفی خوشدل هم همین بود او همیشه میگفت اینها جان کندند مایه گذاشتند از زن و بچهشان گذشتند و به زندان افتادهاند حالا میبینند کسانی که باید رهبر و پیشتاز آنها باشند آنها را اصلاً قابل نمیدانند و ارزشی برایشان قائل نیستند. این برخوردها هم خیلی مؤثر بود در میان آنها بعضی مثل آقای فاکر آقای معادیخواه آقای علیخانی و آقای بادامچیان خیلی ناراحت بودند و شاید بعضی باور داشتند که من من هم مارکسیست هستم و میخواهم کلاه سرشان بگذارم جوان ترها با من دوست بودند. گاهی باهم فوتبال بازی میکردیم. رفت و آمد داشتیم با آنها میجوشیدم بعضی مرتب به جوانها میگفتند مراقب باشید این روی شما اثر میگذارد من هم جواب نمیدادم یا میگفتم بابا ما میخواهیم زندان بکشیم بازی نمیکنی نکن این حرفها را ول کن واقعاً در دل دوستشان داشتم و احساس میکردم میتوانم بدون هیچ دلیلی با آنها صمیمی باشم.
تو حسینی شکنجهگر را فتوا نمیدهی که نجس است بعد عباس مفتاحی را فتوا میدهی نجس است؟ این در حالی است که بچهها با کمونیستها بودند و میدیدند که بسیاری از مارکسیستها شکنجه شدهاند و چه مقاومتهای قهرمانانهای کردهاند. همایون کتیرایی و عباس مفتاحی کسی که زندانی سیاسی است، میفهمد که اینها چقدر مقاومت کردهاند. یا بیژن جزنی که میبرند و اعدامش میکنند و ذرهای کوتاه نمی آید.