پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : امیرحسین جعفری؛ سرویس تاریخ «انتخاب»: سید موسی صدر، پیشوای مذهبی شیعیان لبنان، مؤسس مجلس اعلای شیعیان لبنان و جنبش امل، فعالیتهای نظامی، سیاسی، عمرانی و فرهنگی بسیاری در لبنان داشت که در این بین رقبایی نیز برای او وجود داشتند. رقبایی که در کنار دشمنان خارجی، چندان تمایلی به حضور موسی صدر در لبنان نداشتند. اختلاف نظر امل با سازمان فتح و دعواهایی که یک سر آن تیم محمد منتظری، یاسرعرفات، غرضی، ابوشریف و دیگر افراد این طیف و سر دیگر آن حاکم منطقه از جمله حافظ اسد، قذافی و ملک حسین بودند. از نظر خارجی نیز نمیتوان موسی صدر را وابسته به یک قطب خاص جهانی دانست زیرا او هم با شوروی و هم آمریکا و حتی شاه برای پیشبرد اهداف خود در لبنان گفتگو داشت اما الزاماً وابسته به یکی از قطبها نبود.
یکی از جدیترین مخالفین سیاسی موسی صدر، معمر قذافی، حاکم لیبی بود. قذافی از نظر نگاه به سیاست، ارتباط بسیار نزدیکی با عرفات و تیم محمد منتظری داشت، همین مسأله باعث افزایش شکاف میان او و امل شده بود.
اما تمام دعواهای موسی صدر با قذافی و فتح را باید یک در طرف دیگری از بازی سرنوشت او گذاشت و گم شدن موسی صدر را در طرف دیگر! آنچه نام موسی صدر را با قذافی بعد از گذشت نزدیک نیم قرن پیوند داده، آخرین حضور موسی صدر در کشور قذافی است. سید موسی صدر در شهریور 1357 با اصرار بومدین، رئیس جمهور الجزایر، برای شرکت در مراسمی حکومتی به لیبی سفر میکند اما حکومت لیبی اعلام میکند که او به یکباره برنامهی سفر خود را تغییر داده و به سوی رم حرکت کرده است. اگرچه پلیس ایتالیا این ادعا را رد میکند. در واقع موسی صدر در لیبی ربوده شد! در سال 2009 نیز دادگاهی در لبنان، قذافی را به عنوان متهم اصلی ربودن موسی صدر معرفی میکند. در طول این سالها خانوادهی موسی صدر پیگیر پرونده او بودهاند اما هیچ رد مشخصی از او به دست نیامده است. سقوط زندانهای بشار اسد در روزهای اخیر دوباره موسی صدر را زنده کرد، وقتی یک کاربر اینترنتی مطرح کرد که نام موسی صدر در زندانهای مخفی بشار اسد دیده شده است، اگرچه خانواده موسی صدر این ادعا را رد کردهاند.
در سال 1400 برای گفتگو درباره شهید چمران، به سراغ یکی از دوستان صمیمی او در اصفهان رفتم. سید علی اصغر غروی، پژوهشگر دینی که سالها در لبنان همراه چمران بوده است. این بحث به چمران خلاصه نشد و غروی خاطرات قابل توجهی از موسی صدر نیز داشت، این گفتگو در تیرماه 1400 در روزنامه شرق منتشر شده است که در ادامه بخشی از آن را میخوانیم:
پیگیریهای شهید چمران برای یافتن موسی صدر
شهید چمران چه اقداماتی برای جستوجوی آقاموسی صدر انجام داد؟ آیا قرار بود چمران هم با او به لیبی برود؟
بحثی درباره سفر چمران به لیبی نشد. به سبب بدرفتاریهای قذافی با آقاموسی صدر، دکتر چمران دل خوشی از او نداشت. قذافی مدافع جناح چپ لبنان بود و در لبنان مجله «الکفاح العربی» و روزنامه «السفیر» را نیز در اختیار داشت. این دو سخنگوی قذافی نیز با سازمان امل مخالف بودند. با این اوصاف، گمان نکنم دکتر چمران در فکر سفر به لیبی بوده. چند روز قبل از اینکه آقاموسی صدر به این سفر بروند به منزل ما آمده بودند تا با جمع ما خداحافظی کنند. من و همسرم، فریده خانم دختر آیتالله خمینی و آقای اعرابی، مرتضی طباطبایی و فرشته خانم و فاطمه خانم همسر احمد آقای خمینی و حسن آقا که در آن زمان حدود هشت سال داشت، در یک ساختمان بودیم. صادق طباطبایی هم گاهی از آلمان به بیروت میآمد. وقتی آقاموسی در حال خروج از لابی ساختمان بودند، آنجا همدیگر را دیدیم. گفتند عازم لیبی هستند. گفتم: شما به این سفر نروید!
چرا توصیه کردید به لیبی نروند؟
در این مورد شایعاتی به گوشم رسیده بود.
چه شایعاتی؟ تحلیل مدیران جراید بود. مشخصاً درباره سفر آقاموسی صدر چه اطلاعاتی و به چه شکلی به شما رسیده بود؟ اطلاع رسیده بود که این سفر، سفر امنی نیست. به ایشان گفتم من در این سفر نتایج خوبی نمیبینم. گفتند: من اول به الجزایر میروم و با بومدین ملاقات میکنم، نظر شما را به او میگویم اگر موافقت کرد میروم؛ زیرا بومدین خودش واسطه این سفر بوده برای آشتی با قذافی تا لبنان به آرامش بیشتر برسد. ایشان خداحافظی کردند و از هم جدا شدیم. فردای آن روز یک نفر لبنانی به منزل ما آمد و گفت شما به آقاموسی صدر دسترسی دارید؟ گفتم: بله. گفت: شیخ محمد یعقوب و روزنامهنگاری به نام عباس بدرالدین نیز همراه ایشان هستند. دیروز در خیابان حمرا، صالح الحسینی (برادر صادق الحسینی، روزنامهنگار لبنانی دوم خردادی) که بهشدت مخالف آقاموسی صدر و نزدیک به جلالالدین فارسی بود، با شیخ یعقوب همدیگر را میبینند.
صالح از یعقوب میپرسد: تو هم به لیبی میروی؟ یعقوب میپرسد: شما هم میآیید؟ میگوید: بله، ولی ما برمیگردیم، شما برنمیگردید! من این پیغام را سریعاً توسط همسرم به آقاموسی صدر رساندم. در نهایت هم ایشان به سفر رفتند و بعد از یک هفته در جراید سروصدا شد که ایشان مفقود شدهاند. بومدین بعد از مدتی به کما رفت و در فاصله چند ماه بعد از این حادثه فوت کرد. صالح الحسینی هم مدتی بعد از انقلاب در بیروت ترور شد. در دو سفر، من و چمران به دِمَشق رفتیم. دیدار اول با عبدالحلیم خدام و دیدار دوم با حافظ اسد بود. من به چمران در این سفر گفتم آقاموسی را کشتهاند و ایشان خیلی به من پرخاش کرد. گفتم تمام رهبران جهان عرب که خود را افراطیتر نشان میدهند، نسبت به آرمان عرب و آرمان فلسطین خائنترند! من انورسادات را بهتر از حافظ اسد یا قذافی میدانم، اما ایشان باور نکرد و باز هم به دیدار حافظ اسد رفتیم. در بیروت هم با یاسر عرفات ملاقات کردیم. دکتر چمران به جهت لطافت طبعی که داشت، نمیتوانست حقیقت آن واقعه سهمگین را باور کند.
چه کسی موسی صدر را به لیبی دعوت کرد؟
صادق طباطبایی، پسرخواهر سیدموسی صدر، نیز در گفتگویی با ایسنا در سال 85 گفته است:
«اینکه به چه دلیل آقای بومدین رئیس جمهور الجزایر تصورمی کرد که حل مسألهی فلسطینیان در جنوب لبنان با مذاکرهای که آقای صدر با قذافی انجام دهند حل خواهد شد و به ایشان اصرار کرد که دیداری با قذافی داشته باشید بر ما معلوم نیست. ابتدا آقای صدر این پیشنهاد را نپذیرفت سپس بومدین اصرار کرد. آقای صدر وقتی به لبنان برمیگردد دعوت رسمی برای شرکت در جشن انقلاب لیبی از سفارت این کشور در بیروت به دست ایشان میرسد. دعوت تجدید میشود. امام صدر میپذیرد. در آن سفر قرار بود من و آقای قطبزاده هم همراه ایشان برویم. ما دو نفر قصدمان این بود که برویم از معمر قذافی روزی دو ساعت برنامهی رادیویی به زبان فارسی بگیریم که پیامهای امام و انقلاب ایران را از موج متوسط یک شبکه رادیوئی برای مردم ایران پخش کنیم. من از دانشگاه دو هفته مرخصی گرفتم اما دو سه روز قبل از تاریخ سفر آقای صدر به من زنگ زدند که سفر ایشان یک هفته عقب افتاده است و 25 اوت شده است. من نتوانستم مرخصیام را تمدید کنم چون امتحان دانشجویان نزدیک میشد لذا به ایشان زنگ زدم و گفتم متأسفانه نمیتوانم به همراه شما باشم. قطبزاده هم گفت تو نمیروی من هم نمیروم. وقتی خبر را به آقای صدر دادیم طنین کلام ایشان هنوز در گوش من است که گفتند الخیر فی ما وقع، شاید هم خیر در همین باشد. ایشان رفتند و دیگر بازنگشتند. »
در سال 59، روزنامه النهار لبنان از محمد منتظری نقل کرد که لیبی از اتهام ربودن صدر تبرئه شده و روابط ایران با لیبی، خوب است. ایادی موثر در ربودن صدر، صهیونیستی آمریکایی بوده اند و هدف آنها، ضربه زدن به لیبی است؛ چرا که اگر واقعا لیبی به دنبال موسی صدر بود، وی را در صیدا، صور، یا بیروت و یا هر جای دیگری خارج از لیبی، هدف می گرفت.
پاسخ قذافی در برابر اتهام
جعفر شجونی: من مخصوصا راجع به امام موسی صدر از پرسیدم تا عکس العملش را ببینم.او عصبانی نشد و به من گفت:«شما بعد از ظهر مهمان جلّود هستید،از او بپرسید.»وقتی امام موسی صدر از لیبی رفت، گرفتار سانحه شد.حتی از ایران گروهی را برای تحقیق بیاورید تا در اینباره تحقیق کنند و بر شما ثابت شود دستی که امام موسی صدر را ربود،اهل لیبی نبوده است.زمانی که او قصد داشت از لیبی به ایتالیا برود،مفقود شد.قذافی چنین سخنانی را به ما گفت.از یک سو خانواده امام موسی صدر میگفتند:«نه،ایشان را در زندان دیدهاند که بسیار پیر شده است.»اما سید حسن نصر اللّه میگفت:«من فکر نمیکنم امام موسی صدر زنده باشد. او توسط موساد از بین رفته است.»حتی شایع بوده که ایشان را در وانی پر از اسید قرار دادند،طوری که همه استخوانهایش هم آب شده بود.
با این وجود هنوز از سرنوشت موسی صدر اطلاعات دقیقی در دسترس نیست.