سرویس تاریخ «انتخاب»: یکی از مهم ترین اتفاقات سیاسی سال 58، درگیری های کردستان بود که هیئت های مذاکره و صلح نیز بارها به آنجا سفر کردند اما چالش های نظامی در کردستان تا سال 59 ادامه یافت. در آن دوره نام های مشخصی از جمله عزالدین حسینی، مفتی زاده،طالبانی، فوادسلطانی و قاسملو شنیده می شد. روزنامه کیهان در 5 آذر 1358 مصاحبه ای با عزالدین حسینی منتشر کرده است. نکته قابل توجه شخص مصاحبه کننده است که در این مصاحبه به عنوان دختر نواب صفوی (فاطمه سادات) نام برده شده است. گویا در آن سال دختر مرحوم نواب صفوی به عنوان خبرنگار کیهان فعالیت داشته و برای مصاحبه با رهبران کرد به کردستان سفر کرده بود. در ادامه این مصاحبه جالب را همراه با مخاطبین انتخاب می خوانیم:
-----------------------------------------------------------
از تهران که به سوی کردستان راه افتادم، اصلاً برایم باور کردنی نبود که بتوانم با رهبران مذهبی و سیاسی کردها ملاقات کنم. آنچه که درباره رهبران مذهبی و سیاسی کردستان در شرایط ماه پیش به زبان میآمد، زمینههای این ملاقات را غیر ممکن میکرد. اما برای دیدار و گفت و گو با رهبران مذهبی و سیاسی کردستان ایران میبایست از تنگناها و کورههای وهم وحشت گذشت.
کردها چه میگویند؟
رهبران کرد چه کسانی هستد و چه میخواهند؟ رهبران کرد اکنون در کجا پناه جستهاند؟ و جنگ و برادر کشی برای چیست؟ بالاخره میبایست رفت تا پاسخ سؤالها داده میشد. از تهران به سنندج و بعد به کرمانشاه رفتم؛ راه پرخطر بود و جنگ و گریز در اوج بود باشم. در سنندج قرار بود با علامه مفتیزاده مصاحبهای داشته مفتیزاده با مصاحبه موافقت نکرد و با یکی از شاگردانش به گفت و گو نشستم بعد به کرمانشاه رفتم و از آنجا با هلی کوپتر به سردشت رفتم. در سردشت سخن از نگرانیهای این سفر بود. خواهر رفتن شما به کوهستانها به مصلحت نیست - بهتر است از این سفر صرف نظر کنید. راه پر خطر است و اگر بدانند شما دختر شهید نواب صفوی هستید شما را گروگان میگیرند اما تصمیم خود گرفته بودم.
در یکی از گاراژها با مینی بوسی که سه چهار سرنشین داشت به طرف منطقهای که میگفتند شیخ عزالدین حسینی آنجا است رفتم. در بین راه از مینی بوس پیاده شدم و با یک مسافر کرد بسوی منطقه پیش مرگها «بونا» رفتم. در «یونا» تمام پیشمرگها جمع بودند. فروهر آمده بود که با رهبران کرد مذاکره کد و در همینجا بود که شیخ عزالدین حسینی را دیدم و با او به گفتگو نشستم. در «دیوتا» با استقبال گرم کردها روبرو شدم چند خبرنگار خارجی هم در اینجا بودند. پیشمرگها غرق در اسلحه بودند و به گرمی پذیرای خبرنگاران شدند. مرا به اتاقی بردند و به گرمی از سوی زنها پذیرایی شدم. زنها قدم به قدم همراه من بودند و میگفتند خوش آمدید.
برای مصاحبه با شیخ عزالدین حسینی چند پیش مرگ مرا از خانهای به خانه دیگری بردند. شیخ در اتاق سادهای نشسته بود. در و دیوار اتاق پوشیده از عکسهای روزنامه و خبرهای روزنامه بود. وقتی وارد شدم هم در نشستم - یعنی در جای خالی اتاق اما شیخ عزالدین گفت: دخترم بیا این طرف بنشین شیخ قیافهاش با عکسهایی که در چند ماه پیش از او دیده بودم فرقی نداشت اصلاً ریشش را کوتاه نکرده بود و لباس رزم هم بتن نداشته با تبسم با من سلام و احوالپرسی کرد و بعد مصاحبه شروع شد.
مصاحبه با شیخ عزالدین حسینی
س- آنطور که ما استنباط کردیم درگیری کردستان خواست مردم نیست آیا درست است؟
-مسلماً ما این را بارها گفتهایم و تکرار میکنیم که اینکه ما راضی به این جنگ نیستیم و و همیشه حاضر بودیم که از راه مسالمت و دوستی و صلح و مذاکره سیاسی این برنامه پیش برود و این جنگ پایان یابد. ما هیچوقت برادر کشی را دوست نداریم من شخصاً بعنوان یک روحانی، بعنوان یک مسلمان بعنوان یاد ایرانی نمیخواهم که ایرانیان یکدیگر را بکشند. علما کردها اصیلترین ملت ایران هستند و کردها مرزدار ایران بودهاند و حالا تصور کنید که در این مرقع که عناصر درون دولت به ما حمله کردند و ما را به این روز کشاندند، حالا اگر بیگانهای به ایران حمله کند کسی که دفاع خواهد کرد ما خواهیم بود.
س- آیا فکر میکنید که این مذاکرات به نتیجه رسیده است؟
-ما امیدواریم که این جنگ پایان پذیرد. خواست ما خواست خلق کرد است. ما آماده برای مذاکره هستیم و برادر کشی را دوست نداریم و میخواهیم که از راه مذاکره حل شود. اساس خواست ما خودمختاری است در چهارچوب ایرانی آزاد. این چیزی است قرآن آن را میگوید اگر قرآن را برنامه قرار دهیم و آنرا عملی کنیم به سعادت واقعی خواهیم رسید. خود قرآن چنانچه حضرت رسول آن را تفسیر کرده چنین میگوید: در زمان عمر در هرجایی هرکی خودمختاری داشت و بزبان خودشان نوشتهاند و بزبان خودشان حرفزدهاند کس آداب و رسوم خویش را حفظ کرده است. اساساً ما با تجزیه مخالف هستیم چونکه تجزیه با نفع ما نیست چونکه اگر ما را در چهارجوب کردستان محاصره کنید ما به هیچ جا نمیرسیم. ما زندگیمان فلج میشود. این به نفع ما نیست و نه اینکه از از ترس بگوییم تجزیه طلب نیستیمها این شهادت را داریم اگر تجزیه طلب بودیم میگفتیم ولی ما ایرانی هستیم و اصیل اصیلترین قول ایران هستیم و اساساً تجزیه را رد میکنیم. حتماً اگر ما را جدا کنید ما جدا نخواهیم شد.
س- این چهار چوب خودمختاری به چه صورت است؟
ج این چهارچوب در قطع نامه هائیکه بدولت تحویل دادهایم بارها ذکر کردهایم آنچنانکه در کنفرانس خلقهای ایران که بطور مشروح مفصل ذکر شده که ما در درون ایران خودمختاری بدین معنا که کارهای خود کردستان در دست خود مردم کردستان باشد کارهایی که مربوط به منطقه است و کارهای کلی در دست دولت مرکزی باشد.
س- نظرتان راجع به بودن ارتش چیست؟
- مسلماً ارتش باید باشد. ارتش مرزدار است ولی فقط برای مرزداری
س- در این چند روز اخیر شنیدم که در گروههای مختلف سیاسی اختلاف بوجود آمده آیا درست است؟
- به عقیده من این اختلاف نیست، اختلاف نظر است ولی درباره خودمختاری و آمادگی برای به نتیجه رسیدن آتش بس همه موافقند.
س- نظرتان بعد از خود مختاری راجع به دولت مرکزی مثلاً ارتباط فرهنگی و کلیه ارتباطها به چه صورت است؟
- مسلماً وقتی ما ایرانی هستیم در ایران رفت و آمد احتیاج به پاسپورت ندارد.
س- شما نظرتان راجع به آقای مفتیزاده چیست؟
ما دیگر از مفتیزاده صحبت نخواهیم کرد.
س-فکر میکنید ممکن است بین شما و آقای مفتیزاده اتفاق نظر و اتحاد بوجود بیاید.
ج - ما با هر کس که دست دوستی با بدهد آماده هستیم که آنرا بپذیریم.
س- آیا امکان دارد که دو مرتبه برای سخنرانی به تهران بیائید
ج - خدا میداند نمیتوان همه چیز را پیشبینی کرد. ما همیشه آمادهایم که با برادران ایرانی خود باشیم همیشه در طول تاریخ هرکس که بخواهد به حق خودش برسد این تهمتها را به او میزنند تجزیه طلب، وابسته به امپرئالیسم، وابسته به سهیونیزم. در درون جمهوری اسلامی کانی هستند که اسلام را عمل نمیکنند. کرد خودش را ایرانی اصیل میداند
. نظرتان درباره دانشجویان که سفارت را گرفتهاند چیست و فکر میکنید چه عملی است؟
ج - من نمیخواهم از این موضوع حرف بزنم ولی مسلماً امپرئالیسم را دوست ندارم نه امپرئالیسم را و نه عناصر ارتجاع داخلی و خارجی را. وقتی که اویسی در تهران فرماندار نظامی شد ما میگفتیم که یک جلاد خونخوار فرماندار تهران شده است. در نظام شاهنشاهی ستمهای زیادی به ما کردند.
س - آقای عزالدین شایع شده بود که شما لباس روحانیت را بیرون آورده و ضما ریش خود را کوتاه نموده و مانند چریکها میجنگید.
- نخیر من لباس روحانیت را لباس مبارزه میدانم و آنرا یک اسلحه خوبی برای پیش بردن مقاصد میدانم چون پیغمبران با خرافات و کفر جنگیدهاند وراء ما راه اینها است و راه خود را راه راستین میدانیم. افتخار من همان روحانیت است و من هر وقت که واقعاً خلق کرد به حق خود رسید کار من تمام شده و دوباره به مسجد برمیگردم ....
س- شما پیامتان برای ایرانیان چیست؟
پس از آغاز تنش در کردستان و به نتیجه نرسیدن اقدامات اولیه دولت موقت برای بازگشت آرامش به آن منطقه، آیت الله طالقانی در کنار شهید بهشتی، مرحوم هاشمی رفسنجانی و بنی صدر به آن منطقه سفر کردند. در این تصویر که متعلق به اوایل سال ۵۸ است، افراد فوق در حاشیه شهر سنندج دیده میشوند.