شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز پنجشنبه (۲۱ نوامبر/ اول آذر)، قطعنامه پیشنهادی چهار کشور غربی را تصویب و ایران را برای گسترش فعالیتهای هستهای و عدم همکاری لازم با آژانس محکوم کرد. این دومین قطعنامه علیه ایران در شش ماه گذشته بود. ایران گفته بود که در صورت تصویب قطعنامه شورای حکام فورا واکنش نشان خواهد داد و ساعتی پس از تصویب قطعنامه در بیانیهای گفت «تعداد متنابهی سانتریفیوژ جدید و پیشرفته» راهاندازی خواهد کرد.
محمد خواجویی، عضو مرکز تحقیقات استراتژیک خاورمیانه، درباره نقش قطعنامه اخیر برای برقراری مذاکرات هستهای مجدد میان ایران و اروپا به «انتخاب» گفت: به طور کلی شاهد روندی هستیم که از یکسال قبل آغاز شد. کشورهای اروپایی به دلیل اینکه از سیاستهای ایران در قبال همکاریاش با روسیه ناراضی بودند، در زمینهی هستهای فشار مضاعفی را به ایران وارد کردند و این فشارها عملاً هرچه به سمت جلو رفت بیشتر شد. ما شاهد تصویب قطعنامه در نشست ژوئن بودیم. پیروزی پزشکیان یک فرصت تنفس ایجاد کرد اما در این نشست با وجود اینکه ایران وعدههایی به آژانس داده بود، این وعدهها کارساز نشد. این صحنه نشان میدهد که اروپا با توجه به اینکه در توافق هستهای حضور دارد و یک ظرفیت حقوقی برای فشار به ایران دارند و مکانیسم ماشه را در دست دارند، تلاش میکنند که از این ابزارهای فشار استفاده کنند تا ایران را ناگزیر به سوی مذاکره ببرند.
وی در رابطه با آغاز روند دیپلماتیک ایران با غرب برای کاهش تنش در مسیر قطعنامه و فشار حداکثری بیان کرد: قطعنامه فعلی برای تحت فشار قراردادن ایران و بازگشت به مذاکره انجام شد. اگر شاهد گشایشی میان ایران و آژانس و غرب نباشیم، احتمال اینکه طرف اروپایی به سمت فعالسازی مکانیسم ماشه حرکت کنند بسیار زیاد است. ایران این مسأله را درک میکند و به نظر من هم زمان با اینکه به سمت افزایش سانترفیوژهای فعال رفت، روندی دیپلماتیک را با غرب آغاز کرده تا تنش زدایی در این مسیر از دست نرود. نکتهی مهم این است که ما شاهد این هستیم که در ماههای آینده از دو مسیر متفاوت اما هم راستا، در زمینهی مسائل هستهای تحت فشار قرار خواهیم گرفت. یک مسیر متعلق به کشورهای اروپایی است. فشارهای حقوقی ویژهای از سوی اروپا به ایران وارد خواهد شد. مسیر دوم فشارحداکثری ترامپ است. تلاشهای اخیر ایران با هدف تضعیف فشارها در این دو مسیر است.
این کارشناس سیاست بینالملل درباره تنشهای میان ایران و اژانس اظهار داشت: اصلیترین مسألهای که با آن رو به رو هستیم و قطعنامهای هم که کشورهای اروپایی صادر کردند در رابطه با آن است، مسائل اختلافی بین ایران و آژانس است. ایران و آژانس 4 مسألهی مهم با یکدیگر دارند. اول بر سر حل نشدن پروندهی پیدا شدن آثار اورانیوم در دو مراکز اعلام نشدهی ایران است. مسألهی بعدی صدور روادید برای بازرسان آژانس است. مسألهی بعدی موضوع نصب دوربینهای نظارتی و مسألهی چهارم موضوع کاهش تعهدات ایران در برجام است که مشخصاً مهمترین و جنجالیترین آن افزایش سطح و میزان غنیسازی است. آن چیزیکه در عمل شاید بتواند مانع حرکت اروپا به سوی مکانیسم ماشه شود، گشایشی میان ایران و آژانس است. مشکل اینجاست که روابط ایران و آژانس، تابعی از رابطه با کشورهای غربی است. ایران اینطور فکر میکند که اگر بخواهد وارد یک رابطهی سازنده با آژانس شود، یک رابطهی یک طبقه خواهد داشت. حل این مسأله در ظاهر گرچه ممکن است به روابط ایران و آژانس ربط داشته باشد اما به شکل گسترده به ارتباط ایران و اروپا مربوط است. به باور من تا اکتبر 2025 یک فرصتی داریم تا اینکه مجدداً مذاکرات هستهای آغاز شود و این کشورها نگرانیهایشان برطرف شود، ایران هم نگرانیهایش بابت تحریمها رفع شود. در این زمینه فقط ملاحضات ما با اروپا مطرح نیست. این مسأله خیلی بزرگ است و پای آمریکا هم در آن باز است.
او در رابطه با صحبتهای علی لاریجانی درباره گشایشهای جدید بیان کرد: قرار است از دو مسیر متفاوت ایران تحت فشار قرار بگیرد. اول مسیر اروپا و مکانیسم ماشه که راه حل آن گشایشهای موردی در رابطه با آژانس است. مسیر دوم حل مشکلات هستهای است. صحبتهای لاریجانی افق جدیدی را در مذاکرات هستهای ایجاد میکند. چالشی که ما همواره داشتیم، عدم آمادگی سیاسی ایران برای ورود به تعهدات تازه بود. به همین خاطر در دولت اول ترامپ، ایران با مذاکرات جدید مخالفت کرد. وقتی تازه برجام امضا شده بود، نظام سیاسی ظرفیت پذیرش یک توافق تازه را نداشت. الان شرایط تغییر کرده است. الان دیگر برجام وجود ندارد، برجام صرفاً یک ساختار حقوقی و پوسته است. این اتفاقاً میتواند یک فرصت برای ایران باشد. برجامی وجود ندارد که دست و بال ایران را برای ورود به مذاکرات جدید ببندد. صحبتهای لاریجانی دربارهی توافق جدید، یک سیگنال مهم است. ایران آماده است با دستورکار جدید که دستور کار احیای برجام نیست، وارد مذاکره شود. این اتفاق میتواند زمینه یک مذاکرات جدیدی را فراهم کند که طرف اصلی ما در این زمینه آمریکاست. به این دلیل که طرفهای اروپایی هم ملاحضاتی دارند، به هر حال این مسأله باید با آمریکا و طرفهای اروپایی پیوند بخورد. طلاییترین دورهای که امکان دارد این مذاکرات شکل بگیرد، از الان تا اکتبر 2025 است.
او افزود: ما نمیدانیم ترامپ درباره برنامه هستهای به دنبال چیست؟ آیا آنها دنبال برجام هستند؟ یا اینکه ترامپ دنبال امتیاز حداکثری از ایران است و حقی برای داشتن برنامهی غنیسازی قائل نیست؟ در شرایطی که آمریکا بخواهد به سمت این خواستههای حداکثری برود، هرگونه توافقی بعید است. تنها در شرایطی این توافق احتمال دارد که ایران ساختار برنامههای خود را حفظ کند اما برنامهی غنیسازی را با ارقام جدید پیش ببرد.
خواجویی درباره راهکار دولت پزشکیان برای عبور از بحران فعلی گفت: کارویژه پزشکیان این بود که روابط بسیار متشنج ایران با غرب را اصلاح کند و آن را به شرایط عادی برگرداند. بر همین اساس بود که عراقچی صحبت از مدیریت تنش با آمریکا و تعامل عزتمندانه با اروپا کرد. تا یکسال آینده قرار بود روابط بازسازی شود. چالش اصلی پزشکیان این بود که تنشها در منطقه عملاً بر کل برنامهی سیاست خارجی پزشکیان سایه انداخت و ایران را درگیر موضوعاتی کرد که تنش زدایی با آمریکا به حاشیه برود. اگر آتش بس منطقهای رخ دهد، ایران با تمرکز بیشتری روی رابطه با غرب کار میکند و تا سال آینده میتواند به سمت توافق سیاسی با غرب حرکت کند.
لاریجانی گفت: شنیدم دولت جدید ایالات متحده گفته «ما آن برجام را اصلاً قبول نداریم، چون ایرانیها سر ما را کلاه گذاشتند!» - آن وحی منزل نیست، خب بیایید سر موضوع جدید: شما میگویید «ایران هستهای را ما قبول داریم. به سمت بمب نرود عیب ندارد!»؛ ما غنیسازی در این حد داریم، خب بیایید توافق کنید -که ایران یک شروطی دارد برای این امر با توجه به تجربهی گذشته- ما به سمت بمب نمیرویم، شما هم شروط ما را بپذیرید. توافق بعدی بکنید؛ بنابراین ما توصیه نمیکنیم شما رفتار غلط قبلیتان را دنبال کنید. ولی بههرحال این هم یک راهحل است. بیایید از این راهحل استفاده کنید.