arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۲۸۸۴۵
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۲ - ۰۷ آبان ۱۴۰۳

یادداشت‌های علم، یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۴۹: صحبت‌های تندی که با سفیر انگلیس کردم

یادداشت‌های اسدالله علم: صبح سفیر انگلیس ساعت ۸ پیش من آمد امر شاهنشاه را ابلاغ کردم و گفتم مذاکرات نفت بر وفق مراد نیست یعنی از همان ۱۰۱۰ میلیون دلار گویا چیز بیشتری نمی دهند. راجع به اضافه کردن ظرفیت استخراج تا پنج میلیون (بشکه در روز) گویا موافقت کرده باشند ولی به این زودی پولی برای ما نمی شود. سفیر انگلیس گفت «دیشب که به من تلفن کردی فوری نفتی ها را خواستم گرچه دستشان را پیش من باز نکردند (تو دروغ گفتی من هم باور کردم) ولی فکر نمی کنم چیز زیادی بدهند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  
 
«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.
 
 یکشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۴۹: صبح سفیر انگلیس ساعت ۸ پیش من آمد امر شاهنشاه را ابلاغ کردم و گفتم مذاکرات نفت بر وفق مراد نیست یعنی از همان ۱۰۱۰ میلیون دلار گویا چیز بیشتری نمی دهند. راجع به اضافه کردن ظرفیت استخراج تا پنج میلیون (بشکه در روز) گویا موافقت کرده باشند ولی به این زودی پولی برای ما نمی شود. سفیر انگلیس گفت «دیشب که به من تلفن کردی فوری نفتی ها را خواستم گرچه دستشان را پیش من باز نکردند (تو دروغ گفتی من هم باور کردم) ولی فکر نمی کنم چیز زیادی بدهند. گفتم: «بسیار خوب من هم به شما می گویم اگر ما اقداماتی بکنیم بعدها شما نياييد من حيث سفیر انگلیس گله بکنید که چرا چنین اقداماتی از طرف دولت ایران شده است». پرسید «چه اقداماتی ممکن است بکنید؟». گفتم «حالا نمی توانم بگویم و این یک امر کلی است که به شما می گویم». گفت: «شان ایران همان رویه متانت همیشگی است». گفتم "«تا کی؟ به علت متانت باید مسئله بحرین را قبل از حل مسئله جزایر تنب و ابوموسی حل کنیم و بعد شیخ های راس الخیمه و شارجه هم برای ما کوراوغلی بخوانند. به علت متانت باید در مسئله درآمد بیشتر از نفت خودمان هم خونسرد باشیم، بعد لیبی عايدات بیشتر به دست بیاورد و دو دستی تقدیم عبد الناصر دشمن ما بکند. به علت متانت باید کم و بیش بعضی مخارج دفاعى ملک فيصل را هم قبول بکنیم و در حقیقت او را زیر حمایت خودمان نگه داریم و ایشان هم در موقع سهمیه بندی استخراج نفت از کمپانی های مشترک گله بکند که چرا استخراج نفت ایران را بالا برده اید، ما هم به رو نیاوریم. تا کی متانت و برای چه؟» خیلی تند با سفیر انگلیس صحبت کردم با آن که آدم بسیار خوبی است، او هم عصبانی شد. ولی دیگر چاره ای نداشتیم. گفت هر چه بکنید ضرر می کنید. گفتم، بسیار خوب ما مثل معروفی داریم که می گوییم یا على غرقش كن من هم به درک. ولی در دلم هراس عجیبی هست که با این خزانه تهی در سایه توجهات دولت ابدمدّت، که به نظر من واقعاً خیانت عجیبی به شاه می کنند، چه می توانیم بکنیم؟ واقعاً هیچ! مگر سفیر انگلیس مغز خر خورده باشد که از این تهدیدها بترسد. 
 
بعد از رفتن او سفیر آمریکا آمد. عیناً مطلب را تکرار کردم. خوشبختانه (او) لااقل این ناراحتی را داشت که ایران ممكن است يك طرفه قرارداد کنسرسیوم را لغو کند و بعد تقسیم سود را که الان پنجاه پنجاه است به ۲۵-۷۵ مثل سایر قراردادهای اخیر که بسته ایم بگذارد. او روی هم رفته سمپاتی بیشتری نشان داد و گفت « تز من در کنفرانس دیپلمات های آمریکا در خاورمیانه... دفاع از نظر شاهنشاه خواهد بود. همین یک کشور آرام و مطمئن در همه ی خاورمیانه مانده است. آن را هم ما خراب بکنیم؟»
 
بعد شرفیاب شدم. جریان ملاقات های صبح را به تفصیل عرض کردم. عرض کردم حالا که اینها ظرفیت امکان استخراج را بالا می برند چرا خودمان نفت نفروشیم. فرمودند نظر من هم اتفاقاً همین است که ظرفیت که بالا رفت ما هم  اضافه برداشت بیشتری بکنیم. عرض کردم پس دیگر دعوایی نداریم. فرمودند این که به این زودی به ما عایدی نمی دهد. روی هم رفته شاهنشاه خیلی گرفته و ناراحت بودند. عرض کردم اضافه برداشت هم تهدید بزرگی نیست مگر این که آنها بترسند که به بازارهایشان لطمه ای بزنیم. 
 
ظهر در پیشگاه شهبانو جلسه بنیاد فرهنگ ایران را داشتیم. بنیاد (فرهنگ) ایران کتاب های مربوط به ایران را از ازمنه قدیمه تاکنون جمع آوری و (چاپ) می کند.
نظرات بینندگان