arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۸۲۷۰۷۶
تاریخ انتشار: ۵۶ : ۲۲ - ۳۰ مهر ۱۴۰۳

همسر ناوالنی: پوتین برود، نامزد ریاست جمهوری می‌شوم

یولیا ناوالنایا می‌گوید قصد دارد رئیس جمهور روسیه شود. این را با اطمینان و بدون ذره‌ای تردید به من می‌گوید. این تصمیم، مانند بسیاری از تصمیم‌هایی که با همسرش، الکسی ناوالنی، رهبر مخالفان روسیه گرفته بود، واضح و روشن است. ناوالنایا می‌داند تا زمانی که پوتین در قدرت است، اگر به روسیه برگردد با خطر دستگیری روبرو خواهد شد. دولت روسیه او را به مشارکت در فعالیت‌های افراطی متهم کرده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
بی بی سی: یولیا ناوالنایا می‌گوید قصد دارد رئیس جمهور روسیه شود. این را با اطمینان و بدون ذره‌ای تردید به من می‌گوید.
 
این تصمیم، مانند بسیاری از تصمیم‌هایی که با همسرش، الکسی ناوالنی، رهبر مخالفان روسیه گرفته بود، واضح و روشن است.
 
ناوالنایا می‌داند تا زمانی که پوتین در قدرت است، اگر به روسیه برگردد با خطر دستگیری روبرو خواهد شد. دولت روسیه او را به مشارکت در فعالیت‌های افراطی متهم کرده است.
 
این تهدید توخالی نیست. در روسیه این اتهام می‌تواند به مرگ منجر شود.
 
همسرش که منتقد صریح پوتین بود، با اتهامات مربوط به افراط‌گرایی روبرو شد و به ۱۹ سال زندان محکوم شد، اتهاماتی که سیاسی تلقی می‌شد. او در فوریه گذشته در زندانی دورافتاده در مدار قطب شمال جان باخت.
 
جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا در آن زمان گفت «هیچ شکی نیست» که پوتین مسئول مرگ او است. روسیه اتهام کشتن ناوالنی را رد می‌کند.
 
یولیا ناوالنایا که در کتابخانه‌ای حقوقی در لندن با ما گفت‌وگو کرد، کاملا آماده و مهیای جانشینی همسرش ناوالنی به نظر می‌رسید؛ وکیلی که به سیاستمدار تبدیل شد و رویای روسیه‌ای متفاوت در سر داشت.
 
او در جریان رونمایی کتاب «میهن‌پرست» که همسرش پیش از مرگ نوشته بود، بار دیگر تاکید کرد که قصد دارد به مبارزه برای دموکراسی ادامه دهد.
 
ناوالنایا به بی‌بی‌سی گفت «وقتی زمان مناسب فرا برسد، من در انتخابات نامزد خواهم شد. حریف سیاسی من ولادیمیر پوتین است، و هر کاری از دستم بربیاید خواهم کرد تا رژیم او هر چه زودتر سقوط کند.»
 
اما فعلا این مبارزه باید از خارج روسیه ادامه پیدا کند.
 
او به من گفت تا زمانی که پوتین در قدرت است، نمی‌تواند به روسیه برگردد. اما منتظر روزی است که اطمینان دارد سرانجام فرا خواهد رسید، روزی که دوران پوتین پایان می‌یابد و بار دیگر آزادی به روسیه برمی‌گردد.
 
او مانند همسرش باور دارد که فرصتی برای برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه پیش خواهد آمد. می‌گوید وقتی این اتفاق بیفتد، او آنجا خواهد بود.
 
خانواده‌اش در جریان این مبارزه علیه حکومت روسیه رنج زیادی کشیده‌اند، اما او در تمام طول مصاحبه آرامش خود را حفظ می‌کند و هر بار نام پوتین به میان می‌آید، محکم و قاطع به نظر می‌رسد.
 
غم و اندوه شخصی‌ خود را، دست کم در عرصه عمومی، به ابزاری برای رساندن پیام‌های سیاسی تبدیل کرده است. اما به من می‌گوید که از زمان مرگ الکسی، بیشتر به تاثیر باورها و تصمیم‌های مشترک سیاسی‌شان بر فرزندانشان، داشا ۲۳ ساله و زاخار ۱۶ ساله، فکر کرده است.
 
«می‌دانم که آن‌ها این مسیر را انتخاب نکرده‌اند».
 
با وجود این می‌گوید هرگز از ناوالنی نخواسته که مسیرش را تغییر دهد.
 
کمیسیون مرکزی انتخابات روسیه اجازه نامزد شدن ناوالنی را در انتخابات ریاست جمهوری نداد.
 
تحقیقات او از طریق بنیاد مبارزه با فسادی که تاسیس کرده بود، در فضای مجازی میلیون‌ها بازدید داشت، از جمله ویدیویی که پس از آخرین دستگیری‌اش منتشر شد و در آن این ادعا را مطرح کرد که پوتین کاخی یک میلیارد دلاری در کنار دریای سیاه ساخته است.
 
رئیس جمهور روسیه این ادعا را رد کرد.
 
یولیا می‌گوید: «وقتی در بطن این زندگی هستی، می‌فهمی که او هرگز تسلیم نخواهد و این چیزی است که تو او را به خاطرش دوست داری.»
 
سال ۲۰۲۰ ناوالنی با گاز اعصاب نوویچوک مسموم شد.
 
او برای درمان به آلمان منتقل شد و صدراعظم آلمان خواهان پاسخ‌گویی حکومت پوتین شد.
 
ناوالنی توانست با همکاری محققان منابع ‌متن‌باز در سایت روزنامه‌نگاری تحقیقی بلینگ‌کت، منشا مسمومیتش را تا سرویس امنیتی روسیه ردیابی کند.
 
او پس از بهبودی شروع به نوشتن خاطراتش کرد.
 
ناوالنی و یولیا در ژانویه ۲۰۲۱ به روسیه برگشتند و او پس از ورود در فرودگاه دستگیر شد.
 
برای بسیاری این سوال پیش آمد که چرا برگشتند.
 
یولیا می‌گوید: «هیچ بحثی در این باره وجود نداشت. فقط باید از او حمایت می‌کردی. من می‌دانستم که او می‌خواهد به روسیه برگردد. می‌دانستم که او می‌خواهد در کنار هوادارانش باشد. او می‌خواست با شجاعتش نشان دهد که هیچ دلیلی برای ترس از این دیکتاتور وجود ندارد.»
 
«من هرگز اجازه ندادم این فکر به ذهنم خطور کند که ممکن است کشته شود... ما این زندگی را چند دهه‌ تجربه کرده بودیم و در این راه، سختی‌ها و باورها را با هم تقسیم می‌کردیم. باید از او حمایت می‌کردی».
 
ناوالنی پس از زندانی شدن، نوشتن کتاب خود را از طریق یادداشت‌ها، پست‌های شبکه‌های اجتماعی و خاطرات زندان ادامه داد و این کتاب در نهایت برای اولین بار منتشر شد. به گفته خودش بعضی از نوشته‌هایش را مقام‌های زندان توقیف کردند.
 
کتاب «میهن‌پرست» پرده از حقایق بسیاری برمی‌دارد و در عین حال دلخراش است. همه ما از فصل پایانی زندگی ناوالنی آگاهیم و همین مسئله توصیف‌های کتاب از شکنجه‌ها و شجاعتش را تاثیرگذارتر می‌کند.
 
ناوالنی ۲۹۵ روز را در سلول انفرادی گذراند. آن طور که در کتابش نوشته، او برای مسائلی مانند باز بودن دکمه بالای لباسش در زندان تنبیه می‌شد. او از تماس تلفنی و ملاقات‌ محروم بود.
 
یولیا ناوالنایا به من گفت: «مدت حبس در سلول انفرادی به طور معمول دو هفته است و این خود سخت‌ترین مجازات محسوب می‌شود. شوهرم تقریبا یک سال در آنجا بود.»
 
ناوالنی در خاطرات زندانش از ماه اوت ۲۰۲۲ درباره سلول انفرادی می‌نویسد:
 
«در سلولم آنقدر هوا گرم است که به سختی می‌توان نفس کشید. حس یک ماهی‌ را داری که به خشکی انداخته شده و برای نفس کشیدن تقلا می‌کند. اما بیشتر اوقات، مثل یک زیرزمین سرد و نمور است... سلول کاملا از همه چیز جدا است و در آن موسیقی با صدای بلند پخش می‌شود. می‌گویند این موسیقی برای جلوگیری از ارتباط زندانیان با یکدیگر پخش می‌شود؛ اما در واقع برای جلوگیری از شنیده شدن صدای فریاد کسانی است که شکنجه می‌شوند.»
 
یولیا می‌گوید به مدت دو سال از دیدن یا صحبت با همسرش منع شده بود. او می‌گوید الکسی شکنجه شده بود، گرسنگی کشیده بود و در «شرایط وحشتناکی» نگه داشته می‌شد.
 
پس از مرگ ناوالنی، آمریکا، اتحادیه اروپا و بریتانیا تحریم‌های جدیدی علیه روسیه اعلام کردند. این تحریم‌ها شامل مسدود کردن دارایی‌های شش مسئول زندان بود که زندان محل نگهداری او را اداره می‌کردند. تحریم‌هایی هم علیه قضاتی که در پرونده‌های ناوالنی نقش داشتند اعمال شد.
 
یولیا واکنش جامعه بین‌المللی به مرگ همسرش را مثل «یک شوخی» می‌داند و از آن‌ها می‌خواهد که «کمی کمتر از ولادیمیر پوتین بترسند». خواسته او زندانی شدن رئیس جمهور است.
 
او می‌گوید: «نمی‌خواهم او در زندانی خارج از روسیه باشد، جایی خوب با یک کامپیوتر و غذای خوشمزه... می‌خواهم او در یک زندان روسی باشد. و نه فقط به این دلیل که می‌خواهم در شرایطی مانند الکسی باشد، بلکه خود این مسئله برایم بسیار مهم است».
 
روسیه ادعا می‌کند که ناوالنی به دلایل طبیعی فوت کرده است. اما یولیا باور دارد که ولادیمیر پوتین دستور قتل او را داده است.
 
«ولادیمیر پوتین مسئول مرگ و قتل همسر من است».
 
او می‌گوید که بنیاد مبارزه با فسادی، که اکنون به عنوان جانشین همسرش مسئولیت آن را برعهده دارد، «مدارکی» در اختیار دارد که وقتی نتایج تحقیق درباره آنها کامل شد، آن را فاش خواهد کرد.
 
کتاب ناوالنی به همان اندازه که یک کار سیاسی است، یک شرح حال نیز هست؛ فراخوانی برای هر کسی که به روسیه‌ای آزاد باور دارد. این کتاب به صورت الکترونیکی و صوتی به زبان روسی هم منتشر خواهد شد. اما ناشران نسخه‌های چاپی را به روسیه یا بلاروس نخواهند فرستاد، چون می‌گویند نمی‌توانند عبور کتاب از گمرک را تضمین کنند.
 
اینکه چه تعداد از روس‌ها جرات خرید این کتاب را حتی به صورت الکترونیکی دارند، مشخص نیست و این که این کتاب چه تاثیری خواهد داشت هنوز جای سوال است.
 
پیامی که در هر صفحه کتاب حک شده است این است که ناوالنی هرگز تسلیم نشد. شوخ‌طبعی‌ او در جای‌جای کتاب به چشم می‌خورد.
 
او در سلول انفرادی می‌نویسد که در حال تجربه رایگان خاموشی، غذای اندک و دور شدن از جهان بیرون است، چیزی که «افراد ثروتمند در بحران میان‌سالی» برای آن هزینه می‌کنند.
 
او فقط یک بار احساس «شکسته شدن» را به اشتراک می‌گذارد، در دوره اعتصاب غذایی که در سال ۲۰۲۱ برای درخواست درمان پزشکی از پزشکان غیرنظامی آغاز کرد. در یکی از یادداشت‌هایش می‌نویسد: «برای اولین بار احساس می‌کنم که از نظر روحی و روانی به هم ریخته‌ام».
 
اما یولیا می‌گوید هرگز نگران این نبوده که حکومت روسیه بتواند او را واقعا بشکند.
 
او می‌گوید: «من کاملا مطمئنم به همین دلیل بود که آن‌ها در نهایت تصمیم به کشتن او گرفتند. چون متوجه شدند که او هرگز تسلیم نخواهد شد».
 
حتی روز قبل از مرگش، زمانی که در دادگاه حاضر شد، ناوالنی با قاضی شوخی می‌کرد.
 
یولیا می‌گوید خنده، «قدرت فوق‌العاده» او بود.
 
«او واقعا و از صمیم قلب به این رژیم و ولادیمیر پوتین می‌خندید. به همین دلیل بود که پوتین تا این حد از او متنفر بود.»
 
سبک نگارش کتاب با طنز زیادی همراه است.
 
ناوالنی می‌نویسد که اگر او بمیرد، کتاب بهتر فروش خواهد رفت:
 
«بیایید واقع‌بین باشیم، اگر یک سوءقصد مبهم با سلاح شیمیایی، همراه با یک مرگ غم‌انگیز در زندان نتواند کتاب را بفروشد، تصور این که چه چیز دیگری می‌تواند آن را بفروشد، سخت است. نویسنده کتاب به دست یک رئیس جمهور شرور به قتل رسیده است، چه چیزی بهتر از این برای بازاریابی یک کتاب؟»
 
در نهایت «میهن‌پرست» یک داستان عاشقانه هم هست، درباره دو نفر که کاملا به یک آرمان باور داشتند، آرمانی که یولیا اکنون نماد آن شده است.
 
ناوالنی پس از یکی از دیدارهایشان می‌نویسد:
 
«در گوش او نجوا کردم: گوش کن، نمی‌خواهم نمایشی به نظر بیاید اما فکر می‌کنم احتمال زیادی دارد که هرگز از اینجا بیرون نیایم... آن‌ها مرا مسموم خواهند کرد.
 
'می‌دانم'، او با نگاهی آرام و محکم گفت: 'خودم هم به همین فکر می‌کردم'...
 
این یکی از آن لحظاتی است که درمی‌یابی فرد مناسب را پیدا کرده‌ای. یا شاید او تو را پیدا کرده است.»
 
کتاب میهن‌پرست روز سه‌شنبه ۲۲ اکتبر منتشر می‌شود.
نظرات بینندگان