پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 
*چند سال است با شوهرت زندگی میکنی؟
6 سال با هم زندگی کردیم ولی همیشه اختلاف داشتیم.
*بچه هم دارید؟
بله دو فرزند داریم.
*چرا همیشه با هم اختلاف دارید؟
به خاطر بچههایمان درگیری داریم.
*چرا؟
شیوهای که من برای ترتبیت بچهها در نظر دارم با چیزی که شوهرم محسن میگوید فرق دارد. به همین خاطر هم تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم.
*اما طلاق به بچهها آسیب شدیدتری میزند.
به هر حال فعلا چارهای نیست. اینطوری بچهها خیلی اذیت میشوند.
*مگر شوهرت چه میگوید که تو نمیتوانی قبول کنی؟
شوهرم اصلا به بچهها سخت نمیگیرد. او میخواهد همه چیز راحت باشد. میگوید بچهها باید راحت زندگی کنند. وقتی من در خانه نباشم آنها هر کاری دوست داشته باشند میکنند. من واقعا این شیوه را دوست ندارم.
*حالا قرار است بچهها با چه کسی زندگی کنند؟
من درخواست حضانت دادم. تا زمانی که بچهها به بلوغ برسند با من خواهند بود البته امیدوارم دادگاه رای به نفع من بدهد.
*پدرشان چه میگوید؟
او از همین حالا همه چیز را در اختیار بچهها گذاشته و میگوید اگر دوست دارند با تو باشند حرفی ندارم اما اگر بخواهند با من باشند، اجازه نمیدهم به زور بچهها را بگیری.
*انتخاب بچهها چیست.
مسلما پدرشان. چون او اصلا سخت نمیگیرد و بچه ها هر کاری میخواهند میکنند. اما من برای بچههایم میجنگم.