سرویس تاریخ «انتخاب»: نورالدین کیانوری دکترای مهندسی عمران و دبیرکل حزب توده از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بوده است؛ و نوه پسری شیخ فضلالله نوری و همسر مریم فیروز بود. وی در سال ۶۱ به جرم همکاری با شوروی دستگیر و در سال ۷۸ درگذشت. کتاب خاطرات نورالدین کیانوری، محصول پرسش و پاسخهای عبدالله شهبازی با اوست. این کتاب در سال ۱۳۷۲ توسط نشر اطلاعات منتشر شد. «انتخاب» روزانه بخشهایی از این کتاب را منتشر میکند
-محکومیت اعضا حزب توده در دادگاه نظامی چقدر بود؟
کیانوری: در اواسط محاکمه به علت تلاشی که صادق هدایت از طریق خانوادهاش کرد. پرونده نوشین از پرونده ما جدا شد و او بعداً به سه سال زندان محکوم شد و در زندان قصر بود. تبعید هم نشد. (رزم آرا شوهر خواهر صادق هدایت بود.) نوشین هنرمند مشهوری بود و رژیم میخواست که پیش از این افتضاح نکند و اصولاً او در کارهای حزب دخالتی نداشت. تصور میکنم جودت و یزدی به ۷ سال محکوم شدند.
نکته جالب این است که در پایان رئیس دادگاه رأی اقلیت را هم اعلام کرد. رأی اقلیت تقریباً این بود اینجانب به علت اینکه در پرونده و در حین دادرسی هیچگونه مدرکی در جهت اثبات جرم منهمین ندیدم رأی به برانت آنها میدهم - سرهنگ بزرگ امید. این رأی غیر منتظره از سوی یکی از قضات اعلام شد که در طول چند هفته دادرسی با قیافه گرفته نشسته و حتی یک بار هم صحبت نکرده بود و ما تصور میکردیم که او سختگیرترین قضات است و بدترین رأی را خواهد داد. با اعلام این نظر شور و هیجان غیر قابل تصوری در میان ما و وکلایمان ایجاد شد و همه بلند شدند و برای او کف زدند ولی این ماجرا برای سرهنگ بزرگ امید بی اندازه گران تمام شد. بعداً مطلع شدیم؟ که علت به درازا کشیدن رأی دادگاه این بوده که رزم آرا با تهدید و تطمیع میخواسته است که بزرگ امید را حاضر به پذیرش رأی دیکته شده بکند. ولی چون او با سرسختی حاضر نشد. رزم آرا بعداً انتقامش را از او گرفت بزرگ امید به بهانهای دستگیر و به یک سال زندان محکوم شد و سپس از ارتش اخراج گردید ما اطلاع پیدا کردیم که این افسر شرأفتمند و با کدامن بعدها در شرایط بسیار دشواری زندگی میکرده است.
- در رابطه با دادگاه شما یک پرسش غالباً مطرح میشود و آن این است که واقعاً چرا رژیم اجازه داد که این محاکمه چنین علنی و پر سروصدا برگزار شود و در واقع به بزرگترین تریبون تبلیغاتی برای حزب توده بدل گردد؟ آیا این دلیل همگامی رزم آرا با حزب نیست؟ آیا رزم آرا به دلیل ضدیت با دربار موجبات این محاکمه علنی و تبلیغاتی را فراهم نکرد؟ مضافاً اینکه اتهامی نیز در زمینه مشارکت در حادثه ۱۵ بهمن مطرح نشد و این نشانگر غیر جدی بودن دادگاه است!
کیانوری: این پرسش شما عین گفته خامهای است و بنظر من شایسته نیست که شما حرفهای خامهای را جدی بگیرید و اما چرا این دادگاه چنین پر سروصدا شد: اولاً این اولین دادگاه سیاسی کشور پس از شهریور ۱۳۲۰ بود؛ آنهم نه دادگاه یک گروه کوچک مخفی مثل ۵۳ نفر در زمان رضاخان بلکه دادگاه بزرگترین حزب سیاسی کشور که در دورانی نزدیک در مجلس نمایندگانی داشت و در کابینه شرکت کرده بود و حتی یکی از متهمین وزیر سابق دولت بود و در حقیقت محاکمه او باید در دیوان کشور صورت میگرفت.
دوم. دستگاه تصور نمیکرد که این محاکمه از محاکمه چند نفر از سران حزب توده فراتر برود. در واقع اکثریت روشنفکران ترقیخواه کشور که با خواستهای ضداستعماری و آزادیخواهانه حزب توده ایران هماهنگی و هم رأیی داشتند خود را در صندلی این محکمه میدیدند ولذا از متهمین حزب دفاع میکردند.
سوم. دولت میخواست که از این طریق ژست دمکراتیک بگیرد و بدینوسیله سیاست سازش خود با امپرئالیسم را در پوشش موافقت اکثریت بپوشاند.
چهارم. رژیم تصور نمیکرد که رهبران حزب توده و وکلایشان، که از برجستهترین وکلای ایران بودند و همه داوطلبانه و بدون مطالبه کمترین پاداش وکالت ما را پذیرفته بودند، در دادگاه نظامی اینگونه دفاع کنند. اما اینکه حزب ظاهراً به اتهام حادثه ۱۵ بهمن منحل شد ولی در دادگاه این اتهام به سران دستگیر شده وارد نشد و این نشان میدهد که انحلال حزب چندان جدی نبود. خیلی بی انصافی است اولاً هیچگونه دلیلی که حداقل مردم پسند باشد، برای شرکت حزب در رویداد ۱۵ بهمن وجود نداشت. ثانیاً، مگر محکوم کردن سران حزب به ده سال زندان و سپس فرستادن آنها به کثیفترین زندانهای شهرستانها جدی نبود؟ البته خامهای و ملکی که در آن زمان در راه سازش با دشمنان خلق گام بر میداشتند آرزو داشتند که همه ما را در همان شب أول بدون محاکمه اعدام کنند و اما شما این فرض را مطرح میکنید که رزم آرا شرایط محاکمه را بنحوی تعیین کرده بود که سبب کوبیدن دربار شود. تصور شما از قدرت رزم آرا و ضعف دربار در آن تاریخ بکلی خلاف واقعیت است. در آن زمان شاه از پشتیبانی کامل، انگلیسیها که تمام اهرمهای قدرت را در دست داشتند برخوردار بود. شاه میتوانست با کمترین سوء ظن به رزم آرا او را از ریاست ستاد ارتش بردارد و رقیبش سرلشکر ارفع را به جای او بگذارد؛ همانطور که تا آن زمان چند بار این کار را کرده بود.