arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۹۶۴۳۴
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۵ - ۱۰ تير ۱۴۰۳
خاطرات نورالدین کیانوری، قسمت یازده؛

موسس حزب توده با عضویت زنان در حزب مخالف بود/ از مصدق برای عضویت در حزب توده دعوت شد

درباره سلیمان میرزا اسکندری اطلاعاتم بسیار محدود است. فقط می‌دانم که او از آزادیخواهان سوسیالیست بود و مسلمان معتقد بود و از لحاظ سیاسی و اقتصادی به اتحاد شوروی احترام می‌گذاشته است. همانطور که گفتم او در اولین کابینه رضاخان به عنوان وزیر فرهنگ برگزیده شد و اینطور شنیده‌ام که این اقدام او به توصیه شوروی‌ها از یکسو و تلاش انگلیسی‌ها برای دادن وجهه ملی به رضاخان از سوی دیگر بوده است. شرکت او در کابینه رضاخان خیلی کوتاه بود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: نورالدین کیانوری دکترای مهندسی عمران و دبیرکل حزب توده  از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بوده است؛ و نوه پسری شیخ فضل‌الله نوری و همسر مریم فیروز بود. وی در سال ۶۱ به جرم همکاری با شوروی دستگیر و در سال ۷۸ درگذشت. کتاب خاطرات نورالدین کیانوری، محصول پرسش و پاسخ‌های عبدالله شهبازی با اوست. این کتاب در سال ۱۳۷۲ توسط نشر اطلاعات منتشر شد. «انتخاب» روزانه بخش‌هایی از این کتاب را منتشر می‌کند.

 

 

از قسمت قبل:

«مصطفی فاتح از طریق چه کسی با حزب توده مربوط شد؟

کیانوری: خود ایرج اسکندری در خاطراتش نوشته است که مصطفی فاتح در ارتباط با او امتیاز روزنامه مردم را برای صفر نوعی گرفته و قرار همکاری با او گذاشته است. در واقع از گفته‌های شما چنین استنباط می‌شود که برنامه و عملکرد اولیه حزب توده در چارچوب تز‌های کنگره هفتم کمینترن (۱۹۳۵) و یا به قول شما رهنمود استالین در ۱۹۲۶ بوده است که اتحاد ضد فاشیستی را به عنوان تاکتیک اصلی کمونیست‌ها مطرح کرد. ولی یکی از شرایط تشکیل جبهه ضدفاشیست این است که کمونیست‌ها دارای سازمان خاص خود باشند و سپس این سازمان با سایر احزاب ضد فاشیست تشکیل جبهه متحد دهد.»

 

-ولی در ایران که سازمان کمونیستی وجود نداشت، آیا تأسیس حزب توده به عنوان یک جبهه نقض غرض نبود و سبب آشفتگی مرزهای میان حزب و جبهه نمیشد و لاجرم کار این تشکل را به بن بست نمیرسانید؟ چنانکه شد و در عمل پس از مدت بسیار کوتاهی حزب توده به سازمان خاص کمونیستها بدل گردید

کیانوری: این تز‌های کنگره هفتم کمینترن مربوط به کشور‌های پیشرفته است که در آن‌ها احزاب کمونیست قوی وجود داشت. درباره کشور‌های دنیای سوم این نظر بوجود آمد که کمونیست‌ها به جای تشکیل مستقیم حزب کمونیست بهتر است در جبهه‌ای از نیرو‌های ضد استعماری و آزادیخواه، با تمایلات چپ شرکت بکنند؛ بویژه این توصیه برای کشور‌های مسلمان بود و بر همین اساس هم در ایران پس از شهریور ۱۳۲۰ این توصیه مطرح شد که بجای حزب کمونیست یک حزب جب با شرکت عناصر کمونیست و غیر کمونیست ولی آزادیخواه و ملی تشکیل شود. در عمل کمونیست‌های ایران نتوانستند چنین جبهه‌ای به وجود آورند و حزب توده بدون داشتن نام حزب کمونیست در حقیقت به حزب کمونیست‌های ایران تبدیل شد. بنظر من، یک علت دیگر عدم گرایش عناصر ملی و آزادیخواه به همکاری با کمونیست‌ها تبلیغات وحشتناکی بود که در طی سال‌های طولانی حکومت استبدادی رضاخان از سوی روزنامه‌ها و نشریات وسیع وابسته به امپرئالیسم جهانی علیه کمونیسم و کمونیست‌ها می‌شد و این عناصر ملی و آزادیخواه که معمولاً وابسته به قشر‌های سرمایه داری ملی و روشنفکران طبقات بالای جامعه بودند، از کمونیسم و کمونیست‌ها وحشت داشتند.

-این پیشنهاد شورویها به تأسیس حزب توده از چه طریقی اعلام شد؟

 کیانوری: اطلاع ندارم خیال می‌کنم از راه سفارت شوروی در ایران

-درباره سلیمان میرزا اسکندری توضیح بیشتر بدهید. چه شد که او برای راهاندازی این حزب انتخاب شد؟

کیانوری: درباره سلیمان میرزا اسکندری اطلاعاتم بسیار محدود است. فقط می‌دانم که او از آزادیخواهان سوسیالیست بود و مسلمان معتقد بود و از لحاظ سیاسی و اقتصادی به اتحاد شوروی احترام می‌گذاشته است. همانطور که گفتم او در اولین کابینه رضاخان به عنوان وزیر فرهنگ برگزیده شد و اینطور شنیده‌ام که این اقدام او به توصیه شوروی‌ها از یکسو و تلاش انگلیسی‌ها برای دادن وجهه ملی به رضاخان از سوی دیگر بوده است. شرکت او در کابینه رضاخان خیلی کوتاه بود.

برای انجام توصیه شوروی‌ها به جلب افراد غیر کمونیست و دارای وجهه با اعتبار ملی ایرج اسکندری ـ که سرشناس‌ترین فرد رهبری بود به دکتر مصدق و عده دیگر مراجعه کرد. ولی آن‌ها به همان دلایلی که گفتم نپذیرفتند و تنها سلیمان محسن اسکندری پذیرفت. افراد دیگری که پذیرفتند همانطور که گفتم همه ناجور از آب درآمدند و حزب مجبور شد پس از مدتی دست آن‌ها را کوتاه کند.

-میگویند که دعوتکننده جلسه مؤسسان حزب علی اوف بوده است

کیانوری: او هیچ کس را دعوت نکرده بود من نشنیده‌ام که دعوت‌کننده علی اوف باشد. تنها کسی گفته است که علی اوف در جلسه اول تأسیس شرکت کرده است و برای یک عده ناشناخته بوده نه اینکه دعوت‌کننده باشد.

-این علی اوف همین حیدر علی اوف است؟

کیانوری: خیر حیدر علی اوف آن موقع یک جوان ۱۸ ساله بوده است. آن علی اوف فرد نسبتاً مسنی بود بعداً به آذربایجان بازگشت و استاد دانشگاه شرق‌شناسی شد و همانجا فوت کرد.

-اسم کوچک آن علی اوف چه بود؟

کیانوری: نمی‌دانم او دبیر اول سفارت شوروی در تهران بود و تنها اطلاعی که دارم این است که پس از اینکه به آذربایجان رفت، استاد شرق‌شناسی دانشگاه باکو شد.

- ارتباط حزب با او بود؟

کیانوری: ارتباط کمیته مرکزی با او بود تا آذر ۱۳۲۵ که عادی بود به سفارت می‌رفتند و با او تماس می‌گرفتند.

-او در کارهای حزب دخالتی هم داشت؟

کیانوری: نه او هیچ دخالتی نداشت این موضوع در خاطرات اسکندری هم هست که آن‌ها هیچگونه دخالتی نمی‌کردند فقط بعد‌ها در مسأله جبهه ملی بود که سفارت شوروی چند بار به ما تذکر داد که این سیاست غلط چیست که حزب پیش گرفته است.

-سازمان‌های وابسته به حزب در پیرامون حزب نیز سازمان‌های متعددی بوجود آمده بود. درباره آن‌ها توضیح دهید؟

کیانوری: از نخستین سازمان‌هایی که حزب تشکیل داد یکی سازمان جوانان توده ایران بود که مستقیماً به حزب وابسته بود و از همان آغاز دکتر رضا رادمنش مسئول آن شد. سازمان دیگر تشکیلات دمکرانیک زنان بود که در سال ۱۳۲۱ تشکیل شد. سلیمان میرزا با عضویت زنان در حزب مخالف بود و به این جهت زنان تنها بعد از مرگ او توانستند عضو حزب شوند. ولی حزب به آن‌ها وعده داده بود که تقاضای عضویت بنویسند و از همان تاریخ تقاضای عضویت عضو حزب محسوب می‌شوند در کنگره اول زیر این مسأله زدند و مخالفت کردند و سابقه عضویت زنان را از تاریخ بعد از مرگ سلیمان میرزا محاسبه کردند.

نظرات بینندگان