arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۹۶۳۷۱
تاریخ انتشار: ۰۶ : ۰۰ - ۱۰ تير ۱۴۰۳

یادداشت‌های علم، دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۴۸: باید مطالب را هر قدر هم که تلخ باشد به شاه بگویم

یادداشت‌های اسدالله علم: صبح بنا به تعیین وقت قبلی وزیر اقتصاد هوشنگ انصاری دیدنم آمد. قدری میخواست درمورد امور مملکتی با من صحبت بکند و مشورت بخواهد. می گفت: وضع مالی وحشتناک است پول که نیست، تعهدات که سنگین است تمرکزی در خصوص تصمیمات اقتصادی هم نیست. مثلاً اخیرا برای تهیه پول اوراق قرضه منتشر شده و مردم چون راحتی زیادی در داشتن اوراق قرضه احساس می کنند دیگر دنبال کار تولیدی نمی روند. گزارشی از بانک اعتبارات صنعتی دارم که برای پروژه های مختلف آنها که مردم سر و دست می شکستند، اکنون کسی پول نمی دهد. چندی پیش برای تهیه درآمد، عوارض وارداتی تازه ای وضع شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  
 
«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.
 
 دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۴۸: صبح بنا به تعیین وقت قبلی وزیر اقتصاد هوشنگ انصاری دیدنم آمد. قدری میخواست درمورد امور مملکتی با من صحبت بکند و مشورت بخواهد. می گفت: وضع مالی وحشتناک است پول که نیست، تعهدات که سنگین است تمرکزی در خصوص تصمیمات اقتصادی هم نیست. مثلاً اخیرا برای تهیه پول اوراق قرضه منتشر شده و مردم چون راحتی زیادی در داشتن اوراق قرضه احساس می کنند دیگر دنبال کار تولیدی نمی روند. گزارشی از بانک اعتبارات صنعتی دارم که برای پروژه های مختلف آنها که مردم سر و دست می شکستند، اکنون کسی پول نمی دهد. چندی پیش برای تهیه درآمد، عوارض وارداتی تازه ای وضع شد. بانک مرکزی قیمت دلار و همچنین نرخ [ارزهای دیگر] را بالا برد. هیچ معلوم نیست برای چه. مسلم است این مسائل در قیمت زندگی مردم تأثیر می گذارد. چهار مرکز اخذ تصمیم اقتصادی داریم: شورای پول و اعتبار، شورای عالی سازمان برنامه، هیئت وزیران و بالاخره شورای اقتصاد که در پیشگاه شاهنشاه تشکیل می شود. هیچ هماهنگی بین اینها نیست. نمی دانم چه خاکی به سر بریزم و با چه جرأتی این مطالب را به عرض برسانم. گفتم: تو عرض کن، من هم عرض می کنم. زیرا دوست می گوید گفتم و دشمن می گوید خواهم گفت! باید مطالب را هر قدر تلخ باشد گفت. ولی من مکرّر عرض کرده ام باید در مسائل مالی و سیاست خارجی و سیاست داخلی شوراهای مخصوص سلطنتی مطالعه دائم بکنند و به شاهنشاه نظر بدهند، قبول نفرمودند. می فرمایند دولت در داخل دولت است. البته اگر مردم مغرضی باشند، صحیح می فرمایند. ولی اگر مردم پاک و بی غرضی باشند، موضوع صدق نمی کند.
 
بعد من شرفیاب شدم. قبل از من والاحضرت شهناز شرفیاب بودند. فکر می کردم شاهنشاه عصبانی باشند، ولی دیدم خوشحال هستند، مثل این بود که مذاکرات خوبی با دخترشان داشته بودند. من بسیار خوشحال شدم. من قبلاً عرض کرده بودم که به نظرم می رسد دیگر دختر کم کم به این پسر بی عقیده می شود. این مطلب را شاهنشاه احساس فرموده بودند. به این جهت فکر می کنم خوشحال بودند. کارهای جاری را به عرض رساندم.
 
...شب شاهنشاه منزل پرویز بوشهری مهمان بودند، من هم بودم. اوامری در خصوص انجام کارهای پادشاه سابق آلبانی که برای [معامله] Business به ایران آمده است، فرمودند که انجام شد.... دیدم شاهنشاه  سرحال هستند. راجع به بخشایش چند افسری که به علت قاچاق کردن تریاک محکوم به اعدام شده اند وساطت کردم که محکوم به حبس ابد بشوند. قبول نفرمودند. فرمودند به خاطر مملکت چنین گذشتی نمی توانم بکنم، ولی اگر مربوط به خودم بود می گذشتم. درست هم می فرمایند چون راجع به سوءقصد کنندگان به حضورشان گذشت فرمودند که در دنیا مثل توپ صدا کرد. بی جهت نیست که خدا شاه را نگه می دارد.
نظرات بینندگان