پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 
سرویس تاریخ «انتخاب»: نورالدین کیانوری دکترای مهندسی عمران و دبیرکل حزب توده از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بوده است؛ و نوه پسری شیخ فضلالله نوری و همسر مریم فیروز بود. وی در سال ۶۱ به جرم همکاری با شوروی دستگیر و در سال ۷۸ درگذشت. کتاب خاطرات نورالدین کیانوری، محصول پرسش و پاسخهای عبدالله شهبازی با اوست. این کتاب در سال ۱۳۷۲ توسط نشر اطلاعات منتشر شد. «انتخاب» روزانه بخشهایی از این کتاب را منتشر میکند.
-بنظر میرسد که مشی و عملکرد اولیه حزب توده، و حتی اتحاد آن با سایر نیروهای سیاسی که هم شامل عباس اسکندری» «آمریکایی» میشد و هم شامل مصطفی فاتح «انگلیسی» در چارچوب اتحاد سه قدرت بزرگ علیه جبهه آلمان هینلری بوده است. به همین دلیل در حزب به روی این افراد باز بود. به همین دلیل نیز نام آن «توده» گذاشته شد؛ که البته افرادی که نام بردید هیچ سنخیتی با توده نداشتند.
کیانوری: این حرف نادرست است. علت اینکه نام حزب را «توده» گذاشتند، یک مسأله قدیمی است که در سال ۱۹۳۶ استالین مطرح کرد. او میگفت که در کشورهای عقب مانده کمونیستها نباید به نام حزب کمونیست فعالیت کنند، بلکه باید در جبهه شرکت کنند؛ چون که در این کشورها هنوز برای پذیرش افکار کمونیستی آمادگی نیست. این مال ۱۹۳۶ است. بدین ترتیب، پیشنهاد شورویها این بود که کمونیسم در یک کشور اسلامی زمینهای نخواهد داشت و شما نمیتوانید بجز عده معدودی کسی را جلب کنید. لذا، یک حزب وسیعی بسازید که افراد طرفدار پیشرفت و ترقی اجتماعی و سوسیالیسم بطور کلی نه کمونیسم، به آن جلب شوند. بهترین دلیل اینکه طرفداران انگلیس در حزب توده شرکت نکردند این است که آنهایی که به شرکت نفت انگلیس مربوط بودند، از گروه ۵۳ نفر به موازات حزب توده حزب سوسیالیست را درست کردند. من در یکی از پرسش و پاسخها اسامیشان را گفتم و دبیر حزب سوسیالیست شرکت نفتی نامهای به من نوشت و اعتراض کرد که ما به شرکت نفت مربوط نبودیم. ولی شورویها بطور کلی در دوران جنگ با اینکه ما مواضع خصمانه نسبت به آمریکا و انگلیس بگیریم مخالف بودند؛ میگفتند که انتقاد بکنیم ولی خصمانه نباشد.
-این آقایی که به شما اعتراض کرد که بود؟
کیانوری: آقای شهیدزاده دبیر حزب سوسیالیست
-شما سند و مدرکی هم داشتید که این گروه وابسته به شرکت نفت انگلیس بود؟
کیانوری: این موضوع که پس از شهریور ۱۳۲۰ مصطفی فاتح، رئیس شرکت نفت انگلیس در ایران، عدهای از ۵۳ نفر را که بیکار بودند به شکلی در شرکت نفت و یا در سازمانهای فرهنگی وابسته به انگلیسیها شاغل کرد. در کتب گوناگون نوشته شده و از جمله نام بزرگ علوی احسان طبری و عباس تراقی برده میشود. از میان اینها عباس نراقی بطور کلی به طرف همکاری با انگلیسیها رفت. اطلاع من از وابستگی حزب سوسیالیست آقای شهیدزاده و اتحادیه کارگری یوسف افتخاری به شرکت نفت انگلیس از نشریات سالهای ۱۳۲۰ - ۱۳۲۵ حزب توده ایران است.
-ظاهراً خانم آن لمبتون هم با رهبران حزب روابطی داشت؟
کیانوری: میس لمیتون با فاتح به تمام معنا یکی بود فاتح این خانم را به اینور و آنور میکشاند و همه را با او ملاقات میداد. لمیتون میگفت که من کار سیاسی نمیکنم و در کارهای فرهنگی ام. بنابراین میس لمبتون در پوششهای مختلف جون کار در زمینه ادبیات و غیره، با افراد زیادی از حزب ملاقات کرده است. زن با سوادی بود. در رشته ایرانشناسی پروفسور بود.
-و جاسوس...
کیانوری: و جاسوس زیر دست و با اطلاع و باسوادی بود. یک ایرانشناس به تمام معنی بود. معمولاً یک گیوه به یا میکرد و با لباس خیلی خیلی ساده به همه جا میرفت. فاتح سعی میکرد که او را به گونهای به همه جا وارد کند.
-لمبتون در سیاست حزب تأثیری هم داشت؟
کیانوری: ابداً؛ سدّ مقابل انگلیسیها فوقالعاده قوی بود.
-یکی از نویسندگان مردم ضدفاشیست علی جواهر کلام است که از عوامل مسجل انگلیسیهاست. همو بود که بعدها به کمک شاپور ریبورتر خاطرات جعلی لاهوتی را نوشت.
کیانوری: جواهر کلام مسلماً یکی از عمال سفارت انگلیس در ایران بود. من از شرکت او در هیئت تحریریه مردم تاحال خبر نداشتم ولی ممکن است؛ چون امتیاز روزنامه ضد فاشیست مردم به کمک مصطفی فاتح که به عنوان نماینده منافع انگلستان در ایران خود را ضد فاشیست میدانست، گرفته شد. فاتح شرط کرده بود که عباس نراقی که از «۵۳ نفر» بود و پس از آزادی به خدمت فاتح و اربابانش در آمده بود به عنوان مدیر داخلی مردم کار کند و شاید جواهر کلام هم مقاله مینوشته است، ولی این وضع خیلی کوتاه بود و دوستان ما دست او را کوتاه کردند و روزنامه مردم کاملاً در اختیار حزب قرار گرفت.
-مصطفی فاتح از طریق چه کسی با حزب توده مربوط شد؟
کیانوری: خود ایرج اسکندری در خاطراتش نوشته است که مصطفی فاتح در ارتباط با او امتیاز روزنامه مردم را برای صفر نوعی گرفته و قرار همکاری با او گذاشته است. در واقع از گفتههای شما چنین استنباط میشود که برنامه و عملکرد اولیه حزب توده در چارچوب تزهای کنگره هفتم کمینترن (۱۹۳۵) و یا به قول شما رهنمود استالین در ۱۹۲۶ بوده است که اتحاد ضد فاشیستی را به عنوان تاکتیک اصلی کمونیستها مطرح کرد. ولی یکی از شرایط تشکیل جبهه ضدفاشیست این است که کمونیستها دارای سازمان خاص خود باشند و سپس این سازمان با سایر احزاب ضد فاشیست تشکیل جبهه متحد دهد.