پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : *چند سال بود ازدواج کرده بودی؟
ما عقد کرده بودیم. هنوز عروسی نکرده بودیم. در دوران عقد بودیم که پریا یکدفعه همه چیز را به هم زد.
*چرا این اتفاق افتاد؟
هنوز هم دلیلش را نمیدانم. ما رابطه عاشقانه و بسیار خوبی داشتیم و من همه زندگیام را روی این رابطه برنامهریزی کرده بودم.
* چرا این کار را کرد؟
یک روز به من پیام داد که این رابطه از ابتدا اشتباه بود و نباید وارد آن میشدیم. بعد هم دیگر تماسها را جواب نداد. من 5 ماه است که از این زن خبر ندارم.
*خانوادهاش چه میگویند؟
پدرش به من گفت این دختر دیگر به درد تو نمیخورد. رهایش کن. گفت خیلی با او صحبت کرده و متوجه شده که پریا حاضر به بازگشت به این رابطه نیست. حتی گفت به پدرش برای طلاق از من وکالت داده است.
*میدانی کجاست؟
پدرش که به من چیزی نگفت ولی یکی از دوستانش گفت مدتی است به ترکیه رفته و قصد مهاجرت به کشور دیگری را دارد.
*چطور با او آشنا شدی؟
در یک مهمانی با هم آشنا شدیم. مدتی تلفنی با هم ارتباط داشتیم و بعد هم کم کم رابطه ما جدی شد. وقتی به او گفتم میخواهم به خواستگاریاش بروم، خیلی خوشحال شد و وقتی عقد کردیم هر دو خیلی خوب بودیم تا اینکه یکدفعه این اتفاق افتاد.
*درباره مهاجرت با تو صحبت کرده بود؟
پریا 20 ساله بود. او مهارت خاصی نداشت و درس هم نخوانده بود. من چندبار به او گفتم این روزها دانشگاه رفتن سخت نیست تلاش کن و رشته مورد علاقهات را ادامه بده و پیشرفت کن اما هیچ وقت چیزی درباره اینکه میخواهد از ایران برود به من نگفت.
*کسی را خارج از کشور دارد؟
میدانم داییهایش خارج از کشور هستند اما نمیدانم پیش آنها رفته یا تصمیم دیگری دارد چون میدانم با آنها ارتباطی نداشتند.
*نمیخواهی دنبال همسرت بگردی؟
زنی که من را رها کرده حتی اگر برگردد باز هم این کار را میکند. غرور من خدشهدار شده است و من او را نمیبخشم.