ماجرای این پرونده که منجر به صدور حکم قصاص شد، مربوط به اوایل بهار سال 1397 است. آن روز توجه رهگذرانی که در خیابان مشغول کارهای روزمره و عبور و مرور بودند، به درگیری دو مرد جوان جلب شد. به گفته شاهدان، درگیری آنها با مشاجره شروع شد و بعد از لحظاتی یکی از آنها دست به چاقو برد و با زدن چند ضربهای پا به فرار گذاشت.
شهروندانی که شاهد این درگیری خونین بودند با اورژانس و پلیس تماس گرفتند. به اینترتیب پسر زخمی به بیمارستان برده شد و همزمان ماموران پلیس هم تحقیقات خود را برای دستگیری ضارب فراری آغاز کردند، اما دقایقی بعد جوان مجروح جانش را از دست داد و ضارب فراری به عنوان متهم به قتل تحت تعقیب قرار گرفت.
با حضور تیم جنایی در محل و انجام تحقیقات میدانی تصویر چهرهنگاری شده متهم با کمک شاهدان بدست آمد. از طرفی بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل درگیری در دستور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرا گرفت و تصویر دقیقی از مرد فراری در اختیار تیم تحقیق قرار گرفت.
پس از آن نیز در ادامه تحقیقاتی که به شناسایی هویت قربانی منجر شد، کارآگاهان دریافتند او آخرین بار با پسری به نام هومن قرار ملاقات داشت. زمانی که تصویر هومن با تصاویر بدست آمده از قاتل تطبیق داده شد، هویت متهم فراری بدست آمد.
با شناسایی هویت متهم به قتل تحت تعقیب تیمی از کارآگاهان راهی خانه او شدند، اما مرد جوان از خانهاش هم متواری شده بود. بررسیها برای دستگیری هومن ادامه داشت تا اینکه مرد جوان در مخفیگاهی شناسایی و بازداشت شد.
او در تحقیقات به قتل اعتراف کرد و در رابطه با انگیزهاش خود گفت: مدتی قبل خواهرم با مقتول در فضای مجازی آشنا شده بود. مقتول به بهانه سرمایهگذاری طلاهای خواهرم را گرفته بود، اما بعد از مدتی خواهرم متوجه شده بود که سرمایهگذاری در کار نیست و مقتول هم طلاها یا حداقل پول آن را پس نمیداد. ماجرا تا جایی پیش رفت که چند باری خواستیم شکایت کنیم اما او ما را از این کار مصرف میکرد.
متهم بازداشت شده ادامه داد: درنهایت با مقتول تماس گرفتم و او را به محل قرار دعوت کردم. قرار بود طلاها را بیاورد اما گفت طلایی در کار نیست و اگر باشد هم چیزی به من نمیدهد. سر همین دعوایمان شروع شد و بعد از بگو مگو او را با چاقو زدم و فرار کردم که بعد فهمیدم فوت شده است.
هومن با اعتراف به قتل و تشریح درگیری مرگبار و انگیزهاش به اتهام قتل بازداشت شد. در ادامه در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت و با توجه به پیچیدگی کمی که در پرونده وجود داشت با تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. هومن در جلسه محاکمه و در حضور قضات دادگاه به دفاع از خود پرداخت. او مدعی بود که قصد قتل نداشته و در یک لحظه عصبانی شده و ناخواسته ضربه را به جایی از بدن پسر جوان زده است.
در نهایت قضات دادگاه کیفری استان تهران باتوجه به درخواست اولیای دم، اعترافات متهم، بازسازی صحنه، اظهارات شاهدان و سایر مدارک و شواهد موجود در پرونده، مرد جوان را به قصاص محکوم کردند. پس از آن پرونده برای بررسی حکم صادره به دیوان عالی کشور رفت و با تایید حکم از صوی قضات دیوانعالی کشور، پرونده این جوان که اکنون متهم به قتلی بود که به قصاص محکوم شده بود و حکم قصاص او قابل اجرا بود. به همین دلیل پرونده بار دیگر دادسرای جنایی تهران بازگشت و برای اجرا به شعبه سوم دادیاری اجرای احکام دادسرای امور جنایی پایتخت ارجاع شد.
به این ترتیب نام مرد جوان در لیست اجرای قصاص قرار گرفت و مراحل یکی پس از دیگری برای اجرای او آماده میشد، اما دادیار شیما جعفر محمدی چندین جلسه با اولیایدم و وکیل آنها برگزار کرد. باتوجه به اینکه مرد جوان در زندان متنبه و از قتلی که مرتکب شده به شدت پشیمان بود، اولیایدم موافقت کردند از قصاص او گذشت کنند که برای محقق شدن رضایت دو شرط برای رضایت به قصاص نشدن قاتل مطرح کردند.
مادر مقتول زمانی که در مقابل دادیار شعبه سوم اجرای احکام نشست، گفت: با اینکه خیلی برایمان سخت است حاضرم از قصاص قاتل پسرم بگذرم. اما دو شرط دارم. از قاتل میخواهم دیه را پرداخت کند، چون قصد داریم آن را خرج امور خیریه و کارهای عامل المنفعه کنیم. همچنین او میخواهم بعد از آزادی از زندان کاری نکند که من و خانوادهام از گذشت پشیمان شویم.
بدنبال بخشش اولیای دم، هومن از مرگ نجات یافت و به زودی در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه میرود تا این بار از جنبه عمومی جرم محاکمه شود