قطعنامه تروئیکا در شورای حکام اژانس، چالش جدیدی پیش روی ایران گذاشته است. ماجرا اما زمانی پیچیده تر شد که یه کشور اروپایی یعنی آلمان، فرانسه و انگلیس طی نامه ای به شورای امنیت مدعی نقض برجام توسط تهران شدند.
به جهت بررسی موضوع فوق، گفتوگو کردیم با کوروش احمدی، دیپلمات سابق، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
پس از صدور قطعنامه، تروئیکا ضمن ارسال نامهای به شورای امنیت، تخلفات ادعایی ایران را بر شمردند؛ چقدر تا اسنپ بک فاصله داریم؟ ایا این اقدامات، زمینهسازی برای اتفاقی خطرناک نیست؟
در این نامه که سه کشور اروپایی در ۳ ژوئن به دبیرکل و رئیس شورای امنیت نوشتهاند، ادعاهای مورد اشاره در گزارش اخیر مدیرکل آژانس تکرار شده و در انتهای آن گفته شده که با توجه به نزدیک شدن تاریخ انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ بسیار نگراناند. این کار میتواند حاکی از نوعی تدارک و زمینه چینی در ارتباط با مکانیسم ماشه برای بازگرداندن قطعنامههای سازمان ملل علیه ایران باشد. البته این اولین اقدام از این نوع نیست. آنها در ۱۴ نوامبر ۲۰۲۳ نیز نامه مشابهی نوشته و جزئیاتی را در مورد برنامه هستهای ایران به نظر شورای امنیت رسانده و همزمان ادعاهایی مبنی بر عمل به تعهدات خودشان ذیل برجام را مطرح کرده بودند. هدف این دو اقدام فعلا چیزی جز اعمال فشار و البته هشداری تلویحی و ضمنی در مورد اقدام بعدی نیست. در این رابطه اشاره سه کشور در نامه راجع به انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ نیز مهم است چرا که در آن تاریخ امکان مکانیسم ماشه هم منقضی میشود. اقدامات که سه کشور اروپایی در روزهای اخیر و پیش از آن انجام دادهاند، بویژه قطعنامهای که به تصویب شورای حکام آژانس رسید، میتواند با هدف فراهم کردن تدریجی شرایط سیاسی و حقوقی لازم برای فعال کردن مکانیسم ماشه یا اسنپ بک در آینده باشد. وضعیت عمومی و سیاسی در منطقه طی ۱۷ ماه آینده هم مهم است و البته با توجه به برقراری تماس بین ایران و آمریکا این امکان که در این فاصله راه حلی برای مشکل یافته شود نیز وجود دارد. با توجه به اینکه آمریکا آشکارا با خروج از برجام در می۲۰۱۸ مقصر قطعی وضعیت پیش آمده است، ممکن است غرب طی ۱۷ ماه آینده دست به اقدامات بیشتری از این دست برای توجیه توسل احتمالی به مکانیسم ماشه بزند. در این فاصله، همزمان غرب نگران واکنش ایران خواهد بود که میتواند از جمله شامل تشدید بیشتر فعالیتهای هستهای و احیانا تهدید به تغییر "دکترین هستهای" و خروج از پیمان منع گسترش باشد.
اکنون ایران باید چه رویکردی در پیش گیرد؟
بعید میدانم غربیها اجازه دهند که قطعنامه ۲۲۳۱ منقضی شود بدون اقدامی برای بازگرداندن قطعنامههای سابق سازمان ملل. این اقدام اگر انجام شود، ما را به سر خانه اول یعنی قبل از شروع مذاکرات برجام بر میگرداند که در شرایط کنونی و با توجه به ظرفیتهای موجود و شرایط بحرانی در منطقه حاوی مخاطراتی خواهد بود. به باور من مقامات ما باید از هیچ تلاشی برای حل مشکل در مورد برنامه هستهای فروگذار نکنند. نباید تصور کرد که اروپا و آمریکا حداکثر فشاری را که میتوانستهاند وارد کنند، تا کنون وارد کردهاند. تشدید بحران اگر چه خساراتی را نیز متوجه غرب خواهد کرد، اما ظرفیت اقتصادی و دیگر امکانات آنها قابل مقایسه با ما نیست. نیازهای ایران تنها محدود به تأمین ارزاق عمومی نیست. سرمایهگذاریهای مهمی در بسیاری از حوزهها سالها است که به تعویق افتاده و تأخیر بیشتر میتواند لطمه بزرگی به زیرساختها بزند. فکر میکنم ایران باید انجام اقدامات لازم برای جلوگیری از ایجاد زمینههای حقوقی و سیاسی جهت توسل غرب به مکانیسم ماشه را جدی بگیرد.
ایا نیاز به یک توافق و تفاهم با امریکا در حال حاضر جهت جلوگیری از اسنپ بک ضروری نیست؟
آنچه که از یک جهت جای خوشبینی دارد، این است که مقامات ایرانی و آمریکایی توانستهاند ارتباط مستمری با هم داشته باشند. در شرایطی که آمریکا حداقل در همه کشورهای جنوبی و غربی ایران حضور نظامی دارد و ایران نیز در خلیج فارس و نیز به طور غیرمستقیم در شماری از این کشورها حضور دارد، لازم است که دو کشور بطور مستمر با هم در تماس باشند تا بتوانند مانع خارج شدن هر مشکل احتمالی به علت اشتباه محاسبه، اتفاقات و مانند آن از کنترل شوند. اما از جهت دیگر یعنی یافتن یک راه حل قطعی برای خروج از بحران هم باید اقداماتی اساسی صورت گیرد. تفاهمان مقطعی مانند "تفاهم نانوشته" نمیتواند مشکل احتمالی توسل اروپا به مکانیسم ماشه و نیز مشکل معوق توسعه در ایران را حل کند.
آمریکا و اروپا احتمالاً در این اندیشه هستند که در صورت عبور از ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ و خودداری از اعاده قطعنامههای قبلی، ممکن است با توجه احتمال وتوی روسیه و چین در شرایط جدید دیگر هرگز قادر به اعمال فشاری جدی به ایران در سازمان ملل نشوند و این اهرم فشار را از دست بدهند. در نیتجه، تفاهم با غرب از طریق احیای برجام یا اگر این دیگر ممکن نیست از طریق یک توافق جامع برای لغو همه تحریمها یا یک توافق جدید در مورد رفع تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای حتماً ضرورت دارد.
رسانههای اصولگرا مدعی هستند که این اقدام اروپا جهت کمک به کاندیداهای اصلاح طلب است؛ چقدر این گزاره درست یا غلط است؟
قاعدتاً رسانهای که جدی باشد و وزن و شانی برای خود قائل باشد، چنین مطالبی را بودن ارائه مستندات لازم مطرح نمیکند. طرح چنین مطالبی در یک رسانه بدون هر گونه مستندی در واقع کم لطفی به مخاطبین همان رسانه است. مطالبی از همین قبیل تا کنون موجب انتقال مرجع رسانهای به خارج از کشور شده است. سخن از قطعنامه آژانس از حدود دو هفته قبل مطرح بود. اینکه سه کشور اروپایی اطلاع داشتهاند که اساساً اصلاح طلبی کاندیدا خواهد شد و اگر شد از فیلتر شورای نگهبان هم عبور خواهد کرد و زمینه برای اقبال جامعه به او هم فراهم خواهد شد و در نتیجه تصویب یک قطعنامه در آژانس علیه ایران به او کمک خواهد کرد، خیلی سخنی جدی به نظر نمیرسد.