اصلیترین معضل سینمای دفاع مقدس چیست و چرا تولیدات سالهای اخیر در رده آثار موفق این حوزه نیستند.
الان
هم آثار خوب داریم که به عنوان نمونه اخیرش میتوان به "رزوهای زندگی"
شیخطادی اشاره کرد، منتهی نسل جدید نسبت به نسلهای دهه شصت و هفتاد تعلق
خاطر کمتری به سینمای جنگ دارند و فیلمهای طنز و عاشقانه را بیشتر
میپسندند.
پس به اعتقاد شما تولیدات این حوزه روند نزولی نداشته و تغییر سلایق عمده دلیل ریزش مخاطب است.
ما
یک چرخه داریم که هر سیسال یک بار تکرار میشود. سی سال پیش سینمای بدنه
داشتیم مثل "عقابها" و در کنار آن هم فیلمهایی مثل "دیدهبان" تولید
میشد. همان زمان که "آژانس شیشهای"ساخته شد فیلمهای بدنه مثل "مردی از
جنس بلور" هم تولید میشد. الان هم همینطور است؛ فیلمی داریم مثل "روزهای
زندگی" و یک سینمای بدنه که "اخراجیها"ست. "اخراجیها" برای کسی است که در
کوچه ملی فیلمش را تماشا میکند و "روزهای زندگی" برای کسی است که میرود
سینمای خاص. حال ممکن است یک فیلم دیده شود و دیگری دیده نشود. میزان مخاطب
ملاک موفقیت نیست. ضمن اینکه پیش از این فیلم دیدن مختص سینما بود و مردم
در خانههایشان کمتر فیلم تماشا میکردند اما الان یک فیلم خریداری میشود
و ده نفر آن را تماشا میکنند بر همین اساس تصور میشود که فیلم خیلی دیده
نشده؛ یعنی با حضور تکنولوژی فیلم کمتر دیده میشود که دلیلی بر رویگردانی
و عدم اقبال مخاطب به سینمای جنگ نیست. جوان بیست ساله امروز با وجود این
همه وسایل ارتباطی همچون ماهواره و اینترنت و... طبعا گرایشات و توقعش با
جوان دهه 50 و شصتی که فوقش ابزار فیلم دیدنش یک فیلم ویدیویی بود و کپی
نازل "نجات سرباز رایان" فرق میکند.
جدا از استقبال مخاطب، به لحاظ سطح کیفی تولیدات اخیر را همسطح آثار موفق گذشته ارزیابی میکنید.
بلکه
فراتر. با وجود پیشرفت تکنولوژی به اعتقاد من به عنوان مثال فیلم "روزهای
زندگی" خیلی بهتر از فیلمهای زمان ما ساخته شده است چرا که دست کارگردان
بازتر است و کارها ویژوال افکت است.
یعنی شما اعتقادی به این
موضوع ندارید که به عنوان مثال طیف مخاطب سینمای ابراهیم حاتمیکیا و
ملاقلیپور گستردهتر از سایر فیلمسازان حوزه جنگ است؟
امثال
حاتمیکیا و ملاقلیپور و...هم که از ابتدا فیلمسازان خوبی نبودند. آنها هم
یکسری فیلمهایی دارند که به قول معروف گرفته و یکسری فیلم هم دارند که
دیده نشده است. همه اینها سلیقگی است. سال گذشته که "وضعیت سفید" روی آنتن
بود یک عده دائم غر میزدند که این چه کار بیسروتهی است و یک عده هم فقط
تعریف و تمجید میکردند یعنی حد وسطی نداشت. زمان پخش "خوش رکاب" که کپی
درجه چندمی است از"لیلی با من است" هم وضعیت همینطور بود.
با
این حساب فیلمسازان جوانی که جنگ را ندیدهاند هم میتوانند مانند
فیلمسازانی که تجربه حضور در میدان جنگ را داشته و از نزدیک همه حقایق را
لمس کردهاند در ساخت آثار دفاع مقدس موفق عمل کنند.
بعید
میدانم چرا که هر چه میسازند قبلا ساخته شده است و انگ کپی از فلان فیلم
را یدک میکشند. مضاف بر اینکه محدودیتهای سینمایی این اجازه را به آنها
نمیدهد که هر فیلمی را بسازند. در سینمای دفاع مقدس خیلی سوژهها داریم که
هنوز فیلمسازان ما به آنها ورود پیدا نکردهاند مثل جنگ و رهبران جنگی،
جنگ و مسئولان ردههای پایینتر، جنگ و مادر شهدا، جنگ و همسر شهداء و....
که نمیتوانیم درباره آنها فیلم بسازیم چون اینطور نبوده که همه این افراد
تغییر نکرده باشند چراکه اغلب آنها عوض شدهاند مثلا یک مدیر موفق در
دوران دفاع مقدس سرنوشتی تلخ پیدا کرده؛ ضمن اینکه در سینمای امروز کافی
است اشارهای به صنف یا گروه خاص کنیم هزاران بیانه صادر میشود و اعتراضات
بالا میگیرد. پس فیلمساز ترجیح میدهد که با احتیاط آسته برود و آسته
بیاید که...
"چ مثل چمران" از معدود کارهای سینمای دفاع مقدس
حاتمیکیاست که شما در آن حضور ندارید. به عنوان آخرین سوال با توجه به
مباحث مطرح شده پیشبینیتان از میزان موفقیت فیلم چیست.
فیلمهای
حاتمیکیا معمولا سرنوشتی مشابه دارند "از کرخه تا راین"، "آژانس
شیشهای"، "به رنگ ارغوان" و... یعنی تولید، توقیف، اجازه اکران و کسب
جایزه.نمیتوان پیش بینی کرد چرا که همه چیز بر اساس سلیقه است و قانون و
چارچوب مشخصی نداریم. اما حاتمیکیا فیلمساز خوبی است و همیشه تلاشاش را
کرده که فیلم خوب بسازد، حال ممکن است برخی مواقع نتیجه دلخواه حاصل نشود.
امیدوارم "چ مثل چمران" فیلم خوبی شود