arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۷۱۳۵۰
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۵ - ۰۲ فروردين ۱۴۰۳
خاطرات نخستین وزیرمختار انگلیس در ایران؛ شماره هشت؛

شاه ایران استفاده از شال‌های کشمیر را به خاطر حمایت از صنعت شال بافی کرمان ممنوع اعلام کرده

شاه ایران اخیراً استفاده از شال‌های کشمیر را ممنوع اعلام کرده است یا به عبارت بهتر فقط شاهزادگان درجه اول و معدودی از بزرگان برگزیده، حق استفاده از آن را دارند گفته می‌شود این فرمان پادشاه به خاطر حمایت و توسعه صنعت شال بافی کرمان صادر شده که شال‌هایی بسیار ظریف می‌بافند که تقریباً می‌تواند با شال کشمیر رقابت کند. 
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: سر هارفورد جونز بریجز (۱۱۴۲-۱۲۲۵) دیپلمات و نویسنده اهل انگلستان بود. او نخستین وزیرمختار دولت بریتانیا در ایران بود. هارفورد جونز در جوانی به کمپانی هند شرقی پیوست و در جایگاه نمایندهٔ این شرکت میان سال‌های ۱۱۶۱-۱۱۷۲ در بصره خدمت کرد. همچنین از ۱۱۷۶-۱۱۸۴ را در بغداد سپری کرد. او که چیرگی بسیاری در زبان‌های شرقی یافته بود با پشتیبانی رابرت داندس در سمت نمایندهٔ فوق‌العادهٔ بریتانیا به ایران در دوره فتحعلیشاه فرستاده‌شد. وی در ۱۸۳۳ کتابی را به نام دودمان قاجار که ترجمه‌ای از کتابی دست‌نویس ایرانی بود را به چاپ‌رساند. در ۱۸۳۸ نیز جزوه‌ای را دربارهٔ علایق انگلستان در ایران منتشر کرد.

از قسمت قبل:

«ایرانیان او را طبالی ماهر و برجسته می‌دانستند ما از یک طرف جاده و از میان ردیف سربازان و نهر آب پیش رفتیم و هر وقت ایرانی‌ها تعظیم می‌کردند کلاهمان را از سر برمی داشتیم بدین ترتیب فاصله زیادی را پیاده طی کردیم تا وارد اتاقی شدیم که در یک گوشه، آن شاهزاده روی نمد خیلی اعلایی جلوس کرده بود او جامه سفیدی بر تن داشت که روی آن عبایی گشاد از جنس شال عالی پوشیده بود.»

جلوی او بشقابی طلاکاری شده قرار داشت که ظاهراً پر از نقل بود ولی بعداً به من گفته شد پر از دانه‌های مروارید است که شاهزاده دوست دارد با آن‌ها بازی کند. او کلاهی ایرانی بر سر داشت با شال بسیار زیبایی که دور آن پیچیده شده بود. انگشتانش پر بود از انگشتری‌هایی که زیادی به چشم می‌زدند. دسته خنجر و همین طور دسته شمشیرش پوشیده از جواهرات گران بها بود.

به طور کلی قیافه و طرز لباس پوشیدنش باشکوه و شاهانه بود. نام شاهزاده حسنعلی بود و جوانی بسیار خوش قیافه و مؤدب به نظر می‌رسید. درست مقابل شاهزاده در آن طرف، اتاق وزیرش نصراللہ خان ایستاده بود بالای مجلس در یک ردیف با شاهزاده و در طرف چپ او سر هارفورد و سایر آقایان هیئت نمایندگی به ترتیب مقامشان نشستند بعد از آن‌ها، سه شخص محبوب شاهزاده یعنی یوسف بیگ، گرجی عبداللہ خان پسر صدراعظم و مهماندار ما، زکی خان ایستاده بودند. فقط جعفر علی خان چون نماینده بریتانیا بود به رغم ایرانی بودن اجازه نشستن داشت.

با این که سر هارفورد فارسی را به روانی انگلیسی صحبت می‌کرد در ابتدا هر سخنی که خطاب به شاهزاده می‌گفت نصر الله خان برای او تکرار می‌کرد. اما مدت زیادی نگذشت که این رسم تشریفاتی خسته‌کننده را کنار گذاشتند از ما با قهوه و قلیان پذیرایی کردند و پس از حدود نیم ساعت به همان ترتیبی که آمده بودیم به اقامتگاه خود بازگشتیم،

اما قبل از این ملاقات با شاهزاده - که آقای شریدان به خوبی آن را شرح داده - درگیر بحث و مجادله‌ای نسبتاً سخت با نصر الله خان شده بودم چون شاهزاده قصد داشت به مناسبت این، ملاقات خلعتی به من اعطا کند که من با توجه به مقام نمایندگی از طرف پادشاه بریتانیا، قبول آن را در شأن خود نمی‌دانستم و برای این که چنین مسائلی را یک بار و برای همیشه خاتمه دهم به نصرالله خان گفتم: من نه فقط حاضر به قبول خلعت از طرف شاهزاده نیستم حتی اگر در تهران همچنین پیشنهادی به من شود کاملاً مطمئن باشید هیچ چیزی در دنیا نمی‌تواند مرا وادار به قبول آن کند. نصر اللہ خان وقتی مرا این طور مصمم دید، پیشنهادش را پس گرفت و دیگر هرگز چنین پیشنهادی، نه در شیراز و نه در تهران به من نشد.

در اینجا باز هم به یادداشت‌های دوستم رجوع می‌کنم که نوشت شاه ایران اخیراً استفاده از شال‌های کشمیر را ممنوع اعلام کرده است یا به عبارت بهتر فقط شاهزادگان درجه اول و معدودی از بزرگان برگزیده، حق استفاده از آن را دارند گفته می‌شود این فرمان پادشاه به خاطر حمایت و توسعه صنعت شال بافی کرمان صادر شده که شال‌هایی بسیار ظریف می‌بافند که تقریباً می‌تواند با شال کشمیر رقابت کند. 

نظرات بینندگان