arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۴۸۰۶۷
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۰۹ - ۱۳ آذر ۱۴۰۲

عباس عبدی: پرویز ثابتی فاقد دانش تحلیل اطلاعاتی بود / ساواک تحلیلگر اجتماعی و اطلاعاتی نداشت

عباس عبدی در یادداشتی نوشت: پرویز ثابتی یک مقام امنیتی و فاقد دانش تحلیل اطلاعاتی بود. البته انصاف را هم باید رعایت کرد که نظام‌های بسته مانع از تولید گزارش‌های اطلاعاتی می‌شوند و ثابتی هم این واقعیت را درباره شاه به خوبی شرح می‌دهد، ولی این رفتار ساختار سیاسی و شخص شاه، واقعیت امنیتی بودن ساواک را تغییر نمی‌دهد. اگر کسی در ساواک تحلیلگر اطلاعاتی مستقل بود، فوری حذف می‌شد و اتفاقا بقای ثابتی تا پایان عمر ساواک نیز به همین علت است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی با تیتر «نهاد امنیتی یا اطلاعاتی؟» در روزنامه اعتماد به گفتگوی اخیر پرویز ثابتی پرداخته و نوشته است؛

پخش گفت‌وگوهایی با پرویز ثابتی، مقام امنیتی ساواک، انگیزه نوشتن این یادداشت شد. گرچه به علت حوادث سال گذشته و نحوه مواجهه با آن نیز چنین انگیزه‌ای داشتم، در هر حال اکنون فرصت بهتری است و امیدوارم مفاد آن مورد توجه حکومت و نهادهای امروزی هم قرار گیرد.

به ‌طور کلی نهادهایی چون ساواک را امنیتی-اطلاعاتی می‌نامند. این نام‌گذاری ناشی از ارتباط میان جمع‌آوری اطلاعات غیرآشکار با مقوله امنیت بود. واقعیت این است که این دو مقوله به کلی با هم متفاوت هستند، هر چند ارتباطی هم میان آنها هست.

ساواک صرفا یک نهاد امنیتی علیه مخالفان بود. در واقع با شنود یا تعقیب و مراقبت و درنهایت بازداشت افراد، ریختن به خانه و کاشانه آنها و بلافاصله بردن زیر هشت (محل شکنجه) می‌خواستند اطلاعاتی را به دست آورند که به درد امور امنیتی آنها می‌خورد. این نوع اطلاعات و اقدامات در ساواک و نهادهای مشابه برای امور امنیتی جواب می‌داد. به همین دلیل در سال ۱۳۵۵ عملا قریب به اتفاق افرادی که سیاسی و علیه رژیم مبارزه می‌کردند یا در زندان بودند یا بیرون تحت‌نظر قرار داشتند و آخرین حلقه چریکی که حمید اشرف باشد در تیر ماه آن سال و در خانه تیمی مهرآباد تهران محاصره و همگی افراد آن کشته شدند و ساواک و شاه یک نفس راحت کشیدند.

شاه که همیشه دنبال کشته شدن چریک کبیر!! بود احتمالا مبالغ زیادی برای تشویق گروه امنیتی که حمید اشرف را کشت، پرداخته بود. ولی در همان زمان گزارش دکتر مجید تهرانیان و دکتر علی اسدی (منتشر شده از سوی بنده و آقای دکتر گودرزی با عنوان، «صدایی که شنیده نشد»)، نشان می‌داد که مساله ایران امنیتی و فعالیت چند گروه چریکی نیست، بلکه این جامعه در حال زایمان و پوست‌اندازی است. هر نهاد امنیتی فقط با کارکردهای شلاق و آپولو و درفش و اعدام آشنا است، اطلاعاتی سطحی را از طریق شنود و شکنجه و بردن کتاب‌ها و دست‌نویس‌ها و اخیرا کامپیوتر و تلفن همراه و فلش به دست می‌آورند که به جای شناخت جامعه، آنان را گمراه می‌کند و اجازه نمی‌دهد که واقعیت جامعه را ببینند.

ساواک تحلیلگر اجتماعی و اطلاعاتی نداشت. حتی یک گزارش علمی از این سازمان درباره جامعه و تحولات آن در طول ۲۲ سال از حیات آن وجود ندارد. اتفاقا جلوی تولید آنها را نیز می‌گرفت، چون نیروی امنیتی با مقوله اطلاعات و تحلیل آن بیگانه است.

کافی است گزارش‌های سیا درباره مسائل گوناگون جهان را که پس از مدتی از تولیدش منتشر می‌شود، مطالعه کنیم تا ببینیم که سیا سازمانی اطلاعات‌محور است. البته بخش‌های امنیتی و عملیاتی هم دارند که اطلاعات محرمانه جمع‌آوری می‌کنند، ولی فراموش نکنید برای شناخت واقعیت شاید بیش از ۹۵درصد اطلاعات آشکار است.

چه بسا اطلاعات محرمانه موجب انحراف ذهن از درک حقیقت شود. ثابتی هم یک مقام امنیتی و فاقد دانش تحلیل اطلاعاتی بود. البته انصاف را هم باید رعایت کرد که نظام‌های بسته مانع از تولید گزارش‌های اطلاعاتی می‌شوند و ثابتی هم این واقعیت را درباره شاه به خوبی شرح می‌دهد، ولی این رفتار ساختار سیاسی و شخص شاه، واقعیت امنیتی بودن ساواک را تغییر نمی‌دهد. اگر کسی در ساواک تحلیلگر اطلاعاتی مستقل بود، فوری حذف می‌شد و اتفاقا بقای ثابتی تا پایان عمر ساواک نیز به همین علت است.

ساواک کارکردی امنیتی، براساس کسب اطلاعات فردی و گروهی امنیتی از طریق شنود و تعقیب و مراقبت و گرفتن و بستن و زدن و بازجویی‌های امنیتی داشت. لذا این‌گونه سازمان‌ها از فهم واقعیت‌های پیرامون خود غافل می‌شوند. چنین نظام‌های بسته‌ای، دشمن تحلیل‌های اطلاعاتی داده‌محور و علمی هستند.

نکته جالب این است که عناصر و بخش‌های امنیتی این سازمان‌ها در عمل با بخش‌های اطلاعاتی و تحلیلی مخالف می‌شوند و آنان را روشنفکر و رقیب خود می‌دانند و می‌کوشند که مسائل جامعه را امنیتی جلوه دهند و همه راه‌حل‌های آنان هم امنیتی است و نه اطلاعاتی و سیاسی و تحلیلی.

این دوگانگی در همه این نوع سازمان‌ها هست. در ساختارهای بسته وظیفه اصلی دستگاه‌های اطلاعاتی باید تاکید بر تحلیل‌های اطلاعاتی باشد تا خلأ فقدان آزادی‌های رسانه‌ای را جبران کنند. اطلاعاتی که عموما هم آشکار است.

متاسفانه دستگاه‌های امنیتی اگر در مراحل اولیه از شکل‌گیری خود در حل مسائل امنیتی این‌گونه نظام‌ها کارایی دارند، در مراحل بعدی مانع از دیدن واقعیت می‌شوند و خودشان به مساله نظام‌ها تبدیل می‌شوند، همچنان‌که ساواک به جای راه‌حل تبدیل به مساله و بحران آن رژیم شد. نهادهای اطلاعاتی در رژیم‌های توسعه‌یافته فوق نهادهای امنیتی هستند و در سایر رژیم‌ها حتی وجود ندارند.

نظرات بینندگان