پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : معاون سابق خاتمی معتقد است احتمال اجماع اصولگرایان و اصلاح طلبان روی
گزینه ای مشترک در انتخابات ریاست جمهوری آینده بسیار ضعیف است.
سید محمد علی ابطحی، مسئول دفتر و معاون
پارلمانی رئیس جمهور سابق و فعال اصلاح طلب، درباره چگونگی حضور اصلاح
طلبان در انتخابات با خبرگزاری دانشجو گفت و گو کرد.
البته در بخش هایی از این گفت و گو مباحثی درباره انتخابات ۸۸ نیز مطرح شد.
در ادامه متن این گفت و گو را بخوانید:
آقای ابطحی اصلاح طلبها چرا در انتخابات ریاست جمهوری
شفاف عمل نمی کنند، همان طور که در انتخابات مجلس هم شفاف عمل نکردهاند،
مثلاً مثل بقیه گروهها بگویند این فرد را در نظر داریم آیا این مسئله
نشانه اختلاف بین اصلاح طلبها است که به تازگی هم اختلاف بین نوری و خاتمی
مطرح شده، یا اینکه یک بازی جریانی است؟
ابطحی: این کمی طبیعی است که نتوانند دور هم جمع شوند، اصلاح طلبان روزنامه
ندارند و اینطور نیست که مثل جریان اصولگرایی که تمام نظام در اختیارش
است، عمل کنند.
در انتخابات ۱۳۸۴ گرینه اصلی اصلاح طلبان و اصولگرایان موفق نشدند
اصلاح طلبان که همه جا آزادانه می روند، هم شما و هم
آقای موسوی خوئینیها و هم آقای نوری در جلسات شرکت می کنید؛ مثلا در جلسات
بنیاد باران شرکت می کنید.
ابطحی: من البته در این جلسات شرکت نمی کنم، ولی خوب چه کار باید بکنند.
اینکه بتوانند کمیته تشکیل دهند به نیرو احتیاج دارند، بسیاری از این
نیروها در شهرستانها دستگیر شدند، طبیعی است؛ زیرا ابزارش را ندارند به
اضافه اینکه تحت یک فشار جدی روانی هم هستند و آن فشار روانی به منظور عدم
شرکت در انتخابات است.
شما نگاه کنید وقتی آقای خاتمی رفت و رای داد به اندازه تمام آراء مردم
ایران بازتاب پیدا کرده، حصر آقای موسوی و آقای کروبی از نظر عاطفی و روانی
موثر می باشد و اینها دلایلی است که آنها نمیتوانند راحت فعال شوند.
اما من خودم یک پیشنهاد دادم که در همین شماره مجله آسمان هم چاپ شده؛ من
معتقدم که جریان اصولگرا و اصلاح طلب در سال ۱۳۸۴ یک خطای استراتژیک انجام
دادند که مملکت به این روز افتاده و هر دو از یکدیگر انتقاد میکنند.
خطای استراتژیک این بود که روی کاندیداهایشان وحدت نکردند، بخواهیم یا
نخواهیم دو جریان اصلاح طلبی و جریان اصولگرایی در درون انقلاب و نظام در
این جامعه وجود دارد.
در انتخابات ۸۴ اصولگرایان نتوانستند کاندیدای اصلیشان را به انتخابات ریاست جمهوری بیاورند، اصلاح طلبها هم نتوانستند بیاورند.
در انتخابات ۸۴ حتی اگر آقای هاشمی رفسنجانی را هم اصلاح طلب ندانیم، باید
بگوییم که اصلاحطلبها آرایشان بیشتر از اصولگراها بود، این خطای
استراتژیک را دو طرف مرتکب شدند، باید هر دو طرف به ملت پاسخگو باشیم.
آقایان قالیباف، لاریجانی، احمدی نژاد، هاشمی، معین، مهرعلیزاده، کروبی و
محسن رضایی آمدند؛ بنابراین آرا، بیشتر در اصولگرایان تقسیم شد.
اینها باعث شد که مملکت از دست نیروهای اصیل اصولگرا و اصلاح طلب بیرون بیاید و به همین دلیل خیلی از قواعد به هم ریخت.
در دوران هشت ساله ریاست جمهوری خاتمی با تمام اختلاف نظرهایی که وی با
رهبری داشتند، یک مورد هم پیدا نمی کنید که اختلاف نظر علنی و به سطح جامعه
کشیده شده باشد؛ یعنی ملاحظه وجود داشت و این به خاطر جریان اصلاح طلبی
اصیل بود.
در آن دوره اگر قرار بود بین مجلس و دولت اختلافی باشد، بیشترین اختلاف
باید بین مجلس پنجم و دولت آقای خاتمی می بود؛ چون دو رقیب رئیس جمهوری در
راس آن قرار داشتند، یعنی آقای ناطق نوری آمده بود که ریاست جمهوری را ببرد
و تشریفاتی نیامده بود.
آقای خاتمی هم برای همین مسئله آمده بود و در نهایت یکی از این دو رئیس
مجلس شد و یکی هم رئیس جمهور شد، سه سال هم با هم کار کردند و کمترین
اختلافات هم در آن دوران بود و این به خاطر اصالت در شخصیت افراد بود.
الان هم معتقدم که اگر در انتخابات آینده این دو جریان بتوانند به یک
کاندیدای واحد برای هر جریان برسند، خیلی به نفع کشور است؛ هر کدام چه
اصلاح طلب و چه اصولگرای اصیل اگر رای بیاورد، در این وضعیت موجود باز به
نفع کشور است.
در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ من طرفدار آمدن آقای خاتمی بودم و امروز بعد
از ۴ سال با همه اتفاقات که بعد از ۸۸ افتاد، معتقدم اگر آقای خاتمی کاندید
شده بود و اگر رئیس جمهور شده بود، از وضعیت فعلی آقای احمدی نژاد برای
کشور و رهبری و نظام بهتر بود و اگر نشده بود از وضعیتی که آقای موسوی و
بقیه ایجاد کردند بهتر بود.
بالاخره اینها را باید کسی در تاریخ جواب بگوید و درباره فشارهایی که آن موقع برای کنار کشیدن آقای خاتمی ایجاد کردند، توضیح دهند.
مطرح میشود، فشارهایی که آن موقع برای کنار کشیدن آقای
خاتمی ایجاد شد از طرف طیف آقای موسوی؛ یعنی طیف تندرو اصلاحات بوده است؟
ابطحی: نه آقای موسوی به این دلیل این استدلال را مطرح میکرد که چون
نمیگذاشتند آقای خاتمی وارد این انتخابات شود، حتما یک نفر باید از این
طیف کاندید می شد.
به عنوان شاخص جریان اصیل اصولگرایی و در مقابلش
اصلاحطلبی، دو گزینه را حدس بزنید که هر کدام از دو طیف بتوانند روی این
افراد تجمیع کنند.
ابطحی: به عنوان یک آدم سیاسی با در نظر گرفتن واقعیتهایی که در جامعه
اتفاق میافتد، بعید میدانم چنین اتفاقی رخ دهد که هر کدام از این طیف ها
بر سر کاندیدایی به اجماع برسند.
کاندیدای اصلاح طلبی که شورای نگهبان تایید کند، طبعا کاندیدای معتدلی
خواهد بود و کاندیدای اصولگرا هم اگر کاندیدایی باشد که اصولگرایی پشت آن
باشد، کاندیدای مقبولی برای جامعه خواهد بود و هر کدام رای بیاورند،
میتواند کار مملکت را راه بیندازند؛ کار مملکت فقط این دعواهای سیاسی
نیست، مملکت نیاز به کار و برنامهریزی دارد.
بنده بعید می دانم که دو طرف بتوانند به یک نتیجه برسند به همین دلیل هم پیشبینی نمیکنم.
حقی هم ندارید که از بزرگان حرف بزنید.
با همه فرمایشات آقای ابطحی موافقم. ممنونم انتخاب.
لطفا ساکت
بگذار صاحب نظران نظر دهند .