سید حمزه صالحی؛ سرویس بین الملل «انتخاب»: ایران در سال ۱۴۰۱ با چالشهای مهمی در سیاست خارجی خود روبرو بود. تا نیمه سال درگیر مذاکرات هستهای بود که موفقیتی در آن حاصل نشد. به کما رفتن برجام و افزایش اختلافات ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی نگرانیهای زیادی در مورد احتمال ارجاع مجدد پرونده هستهای ایران به شورای امنیت ایجاد کرده بود.
ادعای حمایت پهپادی ایران از روسیه در جنگ اوکراین از دیگر موضوعاتی بود که فشارهای زیادی بر کشور وارد کرد. بهطوریکه کشورهای اروپایی بهعنوان بزرگترین مشوقان احیای برجام در ادامه نسبت به آن بیتفاوت شدند. علاوه بر آنها ناآرامی پاییز گذشته در کشور هم زمینهساز صدور قطعنامههای زیادی علیه ایران شد. مهمترین آنها قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل و تشکیل کمیته حقیقتیاب در مورد آن حوادث بود.
بهطورکلی در سال ۱۴۰۱ یک اجماع بینالمللی علیه ایران شکل گرفت و بهمرور در حال تکمیلشدن بود که میتوانست خطرات زیادی برای کشور به دنبال داشته باشد.
تا اواخر سال نحوه رفتار دولت ایران بهگونهای بود که به نظر میرسید سیاست شرقگرایی روسیه محور دولت رئیسی همزمان با تخاصم فزاینده با غرب حتی اگر به قیمت شکلگیری یک اجماع تمامعیار بینالمللی علیه کشور تمام شود، بدون هیچ انعطافی ادامه پیدا خواهد کرد.
در چنین شرایطی باتوجهبه مشکلات داخلی و وضعیت بینالمللی کشور موج نگرانیها در مورد آینده کشور بیشتر شد؛ اما به نظر میرسد سفر شی جینگپینگ رئیسجمهور چین به عربستان در آذرماه ۱۴۰۱ و موضعگیری بیسابقه وی در حمایت از ادعاهای امارات در مورد جزایر سهگانه ایرانی، تلنگر مهمی به ایران بود تا درک کند سیاست شرقگرایی محض بهتنهایی تأمینکننده منافع ملی کشور نخواهد بود. به همین دلیل در اواخر سال ۱۴۰۱ نشانههایی از تغییر رویکرد در سیاست خارجی ایران آشکار شد. یکی از آنها توافق ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای رفع اختلافات در سفر گروسی به تهران در ۱۲ اسفند بود که بلافاصله اثر خود را در بازار ارز نشان داد و دیگری توافق ایران و عربستان برای احیای روابط بعد از ۷ سال قطع رابطه بود که با میانجیگری چین در ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ اعلام شد. بر طبق آن دو کشور تا دو ماه بعد روابط خود را به طور کامل از سر خواهند گرفت. جدیت تحول در روابط منطقهای با سفر علی شمخانی دبیر شورایعالی امنیت ملی به امارات و دیدار سازندهای که با مقامات این کشور داشت وضوح بیشتری به خود گرفت.
اما هم اکنون و در آستانه آغاز سال ۱۴۰۲ کشور با چالشهای متعددی روبرو است که در صورت عزم جدی دولت برای غلبه بر آنها، میتواند آنها را به سرانجام خوبی برساند و فضای داخلی و خارجی کشور را برای حرکت در مسیر پیشرفت مساعد کند.
بدون شک مهمترین چالش ایران در سال جدید همانند سال ۱۴۰۱ و سالهای قبل از آن موضوع پرونده هستهای است و احیای برجام است. کشور تحت تحریم و فشارهای زیادی است که به اقتصاد و تجارت کشور ضربات هولناکی وارد کرده است و تأثیرات آن در زندگی روزمره مردم کاملاً نمایان است.
فشار تحریمها و توأمان حکمرانی نامطلوب داخلی باعث بروز نارضایتیهای اجتماعی فراوانی شده است که به رابطه دولت – ملت بهشدت آسیبزده است. مهمترین و فوریترین اقدام برای خروج از این وضعیت احیای برجام و رفع تحریمهای ظالمانه است تا کشور بتواند با آرامش بیشتری حرکت خود به سمت آینده را تنظیم کند. با اینکه آمریکا با خروج از برجام ناقض اصلی این توافقنامه است؛ ولی ضعف مشهود تیم مذاکرهکننده هستهای در به بنبست رساندن مذاکرات، باعث شده است که هم اکنون بجای آمریکا ایران در مظان اتهام باشد. توافق ایران با آژانس برای حلوفصل اختلافات فرصت بسیار خوبی است که با یک دیپلماسی هدفمند و با بهرهگیری از دیپلماتهای کارآزموده میتوان توافق هستهای را احیا کرد و کشور را از فشار تحریمها خارج کرد.
موضوع بعدی ایران مربوط به جنگ اوکراین است. باتوجهبه حمله روسیه به اوکراین و فشار تحریمها علیه مسکو این کشور به دنبال متحدانی میگردد که بتواند به هر نحوی پای آنها را به جنگ اوکراین باز کند. تا بدینوسیله هزینههای جنگ را سرشکن کند. چین تاکنون به شکل ماهرانهای از همکاری با روسیه سرباز زده است. ایران بهخاطر ادعاهای کمک پهپادی به روسیه تحتفشار زیادی قرار گرفت و اروپا و آمریکا تحریمهایی علیه تهران اعمال کردند. حتی ادعاهایی مبنی بر قصد ایران برای ارسال موشکهای به روسیه منتشر شد که میتوانست پیامدهای بهمراتب شدیدتری به همراه داشته باشد. بااینحال از اواخر سال وضعیت اندکی تغییر کرد. پایگاه اکسیوس در پنجم اسفند نوشت: ایران از تحویل موشکهای بالستیک خود به روسیه صرفنظر کرده است. این خبر برای غربیها که نگران ارتقا همکاری نظامی ایران و روسیه بودند مثبت تلقی میشود؛ مخصوصاً اینکه در همان روز ایران در کنار چین و هند به قطعنامه محکومیت حمله روسیه به اوکراین رأی ممتنع داد. بهطورکلی به نظر میرسد ایران به این نتیجه رسیده است که باید فاصله خود را با روسیه در جنگ اوکراین حفظ کند، در سال آینده ایران باید ضمن حفظ و گسترش روابط با روسیه با نشاندادن جلوههایی از سیاست نه شرقی و نه غربی به طور کامل مسیر خود را از مسکو در جنگ اوکراین جدا کند.
موضوع مهم دیگری که در سیاست خارجی ایران وجود دارد، بحث روابط با همسایگان بهخصوص همسایگان عرب است. هم اکنون ایران با توافق بر سر احیای روابط با عربستان گام بلندی در بهبود روابط با آنها برداشته است. این مهم با سفر علی شمخانی به امارات بیشتر تقویت شده است. نکته مهم این است که روابط ایران با همسایگان بعد از سالها قطع رابطه و شکلگیری یک بیاعتمادی چندلایه که ناشی از اختلافات تاریخی، مذهبی، فرقهای، ایدئولوژیک و هویتی است بسیار شکننده است؛ مخصوصاً اینکه اسرائیل تلاش زیادی برای برهمخوردن این روابط خواهد کرد؛ بنابراین یکی از چالشهای اساسی ایران در سال جدید مدیریت درست روابط همسایگی و جلوگیری از فروپاشی مجدد آن خواهد بود. اتخاذ یک رویکرد اقتصادی در سیاست همسایگی ایران میتواند نقش مهمی برای ایجاد ثبات و پایداری در روابط ایران با عربستان و سایر کشورهای حاشیه خلیجفارس باشد.
مسائل قفقاز و بهخصوص درگیری جمهوری باکو با ارمنستان هم از موضوعات اساسی در سیاست خارجی ایران در سال آینده خواهد بود. از زمان جنگ قرهباغ در سال ۲۰۲۰ حکومت باکو با تحریک اسرائیل تلاش عمدهای برای قطع ارتباط مرزی ایران با ارمنستان و ضربهزدن به منزلت ژئوپلیتیک ایران انجام داده است. ایجاد کریدور زنگزور که در صورت اجراییشدن بزرگترین بازنده آن ایران خواهد بود، چالش عمدهای در سیاست خارجی کشور خواهد بود. همچنین محافل رسمی و نیمهرسمی باکو اهانتهای زیادی علیه ایران و تمامیت ارضی آن مطرح میکنند که تاکنون با خویشتنداری ایران همراه بوده است. باتوجهبه نفوذ روزافزون اسرائیل در منطقه به نظر میرسد این لفاظیها ادامه داشته باشد. ضرورت دارد ایران با اتخاذ یک رویکرد قاطعانه نسبت به این مسئله، برای حلوفصل آن رسیدگی کند.
بحران افغانستان و حضور طالبان در رأس قدرت که زیست طبیعی و انسانی مردم افغانستان را تباه کرده است بهعنوان یک چالش تمدنی و اخلاقی برای ایران مطرح است. اگرچه حفظ ارتباط و تأثیرگذاری بر گروه طالبان برای ایران ضروری است؛ ولی از لحاظ تاریخی و اخلاقی برایشان و جایگاه ایران فرهنگی زیبنده نیست که کشور ما بهعنوان حامی طالبان مطرح باشد. مخصوصاً اینکه این گروه از لحاظ هویتی، مذهبی و ایدئولوژیک با ایران مخالف است و اساس شکلگیری آنها را تضاد تمدنی با ایران شکل میدهد. این گروه بنا به ماهیت خود خطر بزرگی برای ایران خواهد بود و به نظر میرسد درصورتیکه توسط جامعه جهانی به رسمیت شناخته شود مزاحمتهای خود را علیه ایران را تشدید خواهد کرد. همانطور که در شرایط فعلی هم در حد توان مزاحمتهای مرزی برای ایران ایجاد میکند.
ایران از لحاظ موضوعی نیز چالشهایی زیادی در سیاست خارجی خواهد داشت. موضوعات حقوق بشری با اروپا و غرب بهعنوان یک چالش مهم مطرح خواهد بود. رقابت با پاکستان برای توسعه بندر چابهار در مقابل بند گوادر همچنان وجود خواهد داشت، پیگیری بحرانهای محیط زیستی؛ مانند منشأ بحران گردوغبار و سدسازیهای ترکیه که منجر به استفاده آنکارا از سلاح آب برای پیشبرد اهداف خود میشود در کنار سایر موارد گفته شده از مهمترین چالشهای قابلپیشبینی در سیاست خارجی ایران خواهد بود که امید میرود با جدیت و برنامهریزی بتوان آنها را تاحدامکان مرتفع کرد. از سوی دیگر خاورمیانه و محیط پیرامونی ایران کانون بحرانهای پیشبینینشده هم هست که لازم است دستگاه سیاست خارجی کشور با هوشیاری و دقت بیشتری نسبت به هرگونه تحولی احتمالی برای سال جدید برنامهریزی کند.