خاطرات حسن روحانی، شماره ۶۲: خیلی خوشحال بودند که طلبهها به جان هم افتاده اند، یکی از افسران گفت: «اللهم اشغل الظالمین بالظالمین»
خاطرات حسن روحانی: بعد از حدود پانزده دقیقه زدوخورد که از مسجد خارج شدیم، دیدیم در حیاط مسجد اعظم، تعداد زیادی از پاسبانها و چند نفر از افسران شهربانی قم ایستاده اند و از دور صحنه ی زد و خورد را تماشا میکنند و هیچ دخالتی نمینمایند. سروان جوادی هم که از دست او کتک خورده بودم، ایستاده بود. یکی از افسران به طعنه میگفت: «اللهم اشغل الظالمین بالظالمین»؛ خیلی خوشحال بودند که طلبهها به جان هم افتاده اند.