زوی برل در روزنامه اسرائیلی هاآرتص نوشت: به نظر میرسد که مولود چاووش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه در هفت سال دوره کاری خود به اندازه هفتههای گذشته و به ویژه هفته اخیر پرکار نبوده است. او از تشکیلات خودگردان فلسطین و اسرائیل بازدید کرد تا به قول خودش «صفحه جدیدی در روابط بین دولت ها باز کند».
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: در همان زمان، او مجبور شد با هیئتهای فنلاندی و سوئدی که برای بحث در مورد مخالفتهای ترکیه با پیوستن آنها به ناتو به آنکارا آمده بودند، نیز دیدار داشته باشد. همزمان، او باید برنامه سفر محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی در ترکیه را طراحی میکرد، با واشنگتن برای پیشبرد فروش هواپیماهای اف ۱۶ در حالی که مخالفتهای آمریکا را با عملیات نظامی ترکیه در سوریه میداند، مذاکره میکرد و روسیه را آرام میکرد؛ که از نزدیک رویکرد ترکیه به جنگ اوکراین را زیر نظر دارد.
چاووش اوغلو ۵۴ ساله معمولاً مردی ملایم است. چاووش اوغلو برخلاف رئیسش که به هیچ زبان خارجی صحبت نمیکند و معمولاً سر دستیاران و مشاورانش فریاد میزند، آرام صحبت میکند. او به زبانهای ژاپنی، آلمانی، انگلیسی، روسی و البته ترکی صحبت میکند و به گفته دیپلماتهای غربی، در ایجاد روابط دلپذیر با همتایان خود مهارت دارد. او همچنین در حرکت در «کندو» ترکیه مهارت دارد که بازیگر اصلی آن ابراهیم کالین، سخنگوی و مشاور اردوغان و اخیراً مشاور امنیت ملی نیز هست و در اوقات فراغت خود یک خواننده و نوازنده حرفهای است.
اما حتی شعبدهبازی مانند چاووش اوغلو که به فرآیندهای تصمیمگیری منظم عادت دارد، به سختی میتواند با هیاهوهایی که اردوغان به راه میاندازد همراهی کند. یکی از اعضای اندیشکده ترکیه به هاآرتص میگوید: «در ظاهر، به نظر میرسد یک استراتژی جدید در ترکیه وجود دارد که هدف آن بهبود روابط با همه کشورهای رقیب است. طرحی که در سال گذشته شاهد آن بودیم، روابط نزدیکتر با مصر، تجدید روابط با امارات متحده عربی، گفتگو با عربستان سعودی پیش از تجدید روابط، تمایل به احیای روابط با اسرائیل و تلاش برای ایجاد تعادل بین نیاز به حفظ شرایط خوب با روسیه و نیاز به التیام شکاف با ایالات متحده است. اما ناگهان رئیسجمهور ترکیه اردوغان درونی خود را رها کرده و اعلام میکند که نخستوزیر یونان، کیریاکوس میتسوتاکیس را کنار گذاشته و هرگز با او ملاقات نخواهد کرد. این دیگر از کجا آمد؟
درست است، اردوغان دلایل خوبی برای عصبانیت از میتسوتاکیس دارد. هفته گذشته، در اولین دیدار با جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، شکایات زیادی را علیه ترکیه مطرح کرد، که عمدتاً به دلیل حفاری گاز در حوزه شرقی مدیترانه، در مناطقی بود که یونان و قبرس ادعای مالکیت آن را دارند. میتسوتاکیس در سخنرانی در مجامع مشترک کنگره درخواست کرد که ایالات متحده ۴۰ فروند هواپیمای F-۱۶ و ۸۰ کیت برای ارتقای مدلهای قدیمیتر همان هواپیما را به ترکیه نفروشد. او از این هم فراتر رفته و گفت «در زمانی که تمرکز ما بر کمک به اوکراین برای شکست تجاوز روسیه است، تنها مشکلی که ناتو نباید گرفتارش شود منبع دیگری از بی ثباتی در جنوب شرقی ناتو است».
اما اردوغان نیز نمیتواند خود را قربانی معرفی کند. دو روز پس از سفر میتسوتاکیس، وزیر خارجه ترکیه برای پیشبرد قرارداد هواپیما به واشنگتن رفت. هنگامی که از او پرسیده شد که آیا ترکیه با پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو موافقت میکند، از پاسخ واضح به میزبان خود، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، طفره رفت. ترکیه از یک سو طرفدار سیاست «درهای باز» ناتو است که به موجب آن هر کشوری که معیارهای لازم را داشته باشد ممکن است به این سازمان بپیوندد و از سوی دیگر میگوید «ما باید منافع امنیتی خود را در نظر بگیریم». اشاره او به پناه دادن این دو کشور به اعضای حزب کارگران کرد (پکک) و پیروان واعظ تبعیدی فتحالله گولن بود که به گفته اردوغان کودتای نافرجام نظامی علیه رژیم خود را در ژوئیه ۲۰۱۶ طراحی کرد.
درست است، باحچلی در واشنگتن یک شخصیت بحث برانگیز و گاهی عجیب و غریب به حساب میآید. او و اردوغان رابطهای مملو از سوء ظن متقابل دارند. در اولین دهه قدرت اردوغان، باحچلی یکی از سرسختترین منتقدان او بود. اما با توجه به اینکه باحچلی کلید ثبات سلطنت اردوغان را در دست دارد، رئیسجمهور چارهای ندارد جز اینکه خط خود را دنبال کند و حتی گاهی در لفاظیهای افراطی از او پیشی بگیرد تا وجهه ملیگرایانهاش را به خطر نیندازد. انتظار میرود که روابط این دو مرد بر نتایج انتخابات برنامهریزی شده برای سال آینده تأثیر بگذارد، و طبق گزارشها در ترکیه، اردوغان از هماکنون در جستجوی شریک ائتلافی برای جایگزینی باحچلی و حزبش است. بسیاری در واشنگتن میپرسند اگر واقعا ترکیه تهدید به خروج از ناتو کرده، چرا ایالات متحده باید به آن هواپیما بفروشد؟ چاووش اوغلو مجبور شد مانورهای پیچیدهای بدهد تا هم کنگره را آرام کند و هم از توهین به اردوغان خودداری کند.
نیاز اردوغان به ارائه یک تصویر ملیگرایانه سرسخت همان چیزی است که او را به اشغال قلمروهای بیشتر در سوریه تحریک میکند. در حالی که روسیه در اوکراین مشغول است و واشنگتن مشتاق حفظ اتحاد ناتو و حتی گسترش آن است، این پنجره فرصت اردوغان است. کاخ سفید نسبت به گسترش اشغالگری ترکیه در قلمروهای تحت کنترل کردها که متحدان ایالات متحده هستند، هشدار میدهد و روسیه مطمئناً از گسترش کنترل ترکیه بر سوریه خشنود نخواهد شد. اما در حال حاضر، روسیه بیشتر به این موضوع اهمیت میدهد که آنکارا در برابر پیشنهاد فنلاند و سوئد در ناتو ثابت قدم بماند، در حالی که واشنگتن تلاش میکند تا اردوغان را متقاعد کند که نسبت به متقاضیان اسکاندیناوی مودبتر رفتار کند.
نه چندان سرسخت
وزرای امور خارجه فنلاند و سوئد که روز چهارشنبه وارد آنکارا شده بودند، با ابراهیم کالین مشاور امنیت ملی این کشور دیدار، اما دست خالی آنجا را ترک کردند. اردوغان عجلهای برای تصمیم گیری ندارد. او به سخره گرفتن همه طرفها را دوست دارد. او موضع سفت و سختی اتخاذ کرده است که بر اساس آن فنلاند و عمدتاً سوئد (جایی که به قول او پرچمهای گروههای تروریستی کرد در شهرهای آن برافراشته میشود) باید گامهای عملی مهمی را علیه «سازمانهای تروریستی» پناه گرفته در سرزمینهای خود قبل از موافقت ترکیه انجام دهند. پیشبینی اینکه در جدال بر سر پیوستن این کشورها به ناتو مچاندازی اردوغان و بایدن چقدر طول میکشد دشوار است. هر یک از آنها خشابی از اهرمهای فشار حساس را فعال کرده که استفاده از آنها ممکن است نتیجه معکوس بدی داشته باشد. در همین حال، اردوغان با نمایشهای ملیگرایانه توانسته دستاوردهای سیاسی خوبی به دست آورد و از رویارویی با کسی که فکر میکند به منافع ملی ترکیه توهین میکند، هراسی ندارد.
اما به نظر میرسد، نمایشهای بزرگ ملی گرایی او چندان سرسختانه نیست. در صورت نیاز، او میتواند انعطافپذیر باشد، امتیاز بدهد، کنار بیاید و همه آن موقعیتهای سفتوسخت را کنار بگذارد. اردوغان با انتشار خبر قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار در کنسولگری عربستان در استانبول، سرمایه سیاسی زیادی به دست آورد. ترکیه هفتهها جزئیات نحوه عملکرد عوامل سعودی را منتشر کرد و مستقیماً محمدبنسلمان، ولیعهد را مسئول قتل و نقض حاکمیت ترکیه دانست. شکافی که بین آنکارا و ریاض ایجاد شد کامل شد. دادگاههای ترکیه حتی بحث محکومیت غیابی عوامل سعودی را آغاز کردند.
چهار سال از قتل گذشت و یک ماه و نیم پیش پرونده به عربستان فرستاده شد و این پایان ماجرا برای ترکیه بود. اردوغان در ۲۸ آوریل برای اولین بار از ریاض دیدن کرد و شاهزاده محمد را به گرمی در آغوش گرفت. دو ماه قبل، اردوغان از امارات متحده عربی دیدن کرد و یک هدیه حیاتی در قالب ۱۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری و توافق نامه مبادلات ارزی ۵ میلیارد دلاری دریافت کرد. چند سال پیش، ابوظبی ترکیه را «خطرناکترین کشور منطقه، حتی بیشتر از ایران» توصیف کرد و ترکیه آنها را دشمن میدید.
یک دهه پیش، روابط ترکیه و مصر به دلیل امتناع اردوغان از به رسمیت شناختن مشروعیت عبدالفتاح السیسی که با زور قدرت را در دست گرفت و محمد مرسی رئیس جمهور منتخب و عضو اخوان المسلمین را برکنار کرد، قطع شد. رسانههای ترکیه بی وقفه به «دیکتاتوری مصر» و «ظالم» نامشروع حاکم بر آن حمله میکردند. پایان سال گذشته شاهد تماسهای اولیه بین ترکیه و مصر بودیم. اردوغان با محدود کردن فعالیت اخوان المسلمین موافقت کرد، ایستگاه تلویزیونی آنها را تعطیل کرد و آنها را از فعالیت سیاسی در خاک ترکیه منع کرد. این شکاف شروع به بسته شدن کرد و به نظر میرسد دو کشور در هفتههای آینده روابط خود را از سر خواهند گرفت.
روابط ترکیه با اسرائیل که در سال ۲۰۰۹ خراب شد و با ماجرای ماوی مرمره و ناوگان غزه در سال ۲۰۱۰ به نقطه باریکی رسیده بود، با ابتکار ترکیه در حال بهبود است. در حالی که هیچ تاریخی برای افزایش سطح نمایندگیهای دیپلماتیک و بازگرداندن سفیران تعیین نشده است، ترکیه در حال حاضر با "خواهش" از تعدادی از عوامل حماس برای خروج از کشور و دادن این پیام روشن به این سازمان که نمایندگان ارتش جناح، عزالدین قسام، دیگر در ترکیه مورد استقبال قرار نخواهد گرفت، سهم خود را ادا کرده است.
اردوغان در قبال هر یک از این کشورها و رهبران، زمانی یک ایدئولوژی ملی ثابت با تکیه بر لفاظیهای بی ادبانه، صریح و توهین آمیز داشت که ظاهراً روابط با آنها را برای همیشه محکوم میکرد. اما با بحران عمیق اقتصادی و نظرسنجیهای عمومی روبرو شد که حاکی از کاهش چشمگیر حمایت از اردوغان بود. با توجه به انتخابات آتی، اردوغان نیازمند دلار، سرمایهگذاری واقعی برای ایجاد شغل، و موقعیت منطقهای بهتر با توجه به فشار اتحادیه اروپا، روسیه و ایالات متحده است. موضع غرورآمیز ملی و رد مداخله خارجی در امور داخلی ترکیه کنار گذاشته شد تا امکان ورود سرمایههای جدید و تثبیت پایههای رئیس جمهوری او فراهم شود.