arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۶۸۴۹۸
تاریخ انتشار: ۵۴ : ۲۳ - ۰۵ فروردين ۱۴۰۱

«بازجویی از صدام» به قلم مامور اطلاعاتی سیا، شماره ۳۴: مرگ صدر آغازگر پایان رژیم صدام بود

مامور اطلاعاتی سیا: مرگ صدر آغازگر پایان رژیم صدام بود... موقعی که با یک عضو جنبش صدر در سال ۲۰۰۸ درباره‌ی دوره‌ی پس از ترور محمدصادق صدر صحبت کردم، او گفت: «ما دیگر نمی‌توانستیم دست به سینه بنشینیم و آن‌چه را رژیم به عنوان سرنوشت ما انجام می‌دهد تحمل کنیم. احساس‌مان این بود که باید کاری انجام دهیم.»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ قیام پس از ترور محمدصادق صدر تا حدودی در داخل عراق زبانه کشید ولی به فاصله‌ای کوتاه به شکل سبعانه‌ای سرکوب شد – شاید در بهترین حالت چندین هفته بیش‌تر طول نکشید. مع‌هذا، با نگاه به گذشته، مرگ صدر آغازگر پایان رژیم صدام بود. شیعیان در سال ۱۹۸۰ به ناچار شاهد اعدام محمدباقر صدر بودند و برای اقدام علیه رژیم تا اندازه‌‌ی زیادی فاقد قدرت به نظر می‌رسیدند. ولی در سال ۱۹۹۹ رژیم صدام و دستگاه سرکوب آن هم‌چنان ترسناک بود هرچند نشانه‌هایی از فرسودگی را بروز می‌داد. ناگهان گروه‌های شیعه شروع کردند به هدف قرار دادن دوباره‌ی مقام‌های رژیم، تیراندازی شبانه به دفاتر حزب بعث و دست زدن به سایر اقدام‌های خسارت‌بار. موقعی که با یک عضو جنبش صدر در سال ۲۰۰۸ درباره‌ی دوره‌ی پس از ترور محمدصادق صدر صحبت کردم، او گفت: «ما دیگر نمی‌توانستیم دست به سینه بنشینیم و آن‌چه را رژیم به عنوان سرنوشت ما انجام می‌دهد تحمل کنیم. احساس‌مان این بود که باید کاری انجام دهیم.»

چرا چنین احساسی به شیعان دست داد؟ محمدصادق صدر نخستین روحانی شیعه‌ي بلندپایه‌ بود که به نظر می‌رسید در قبال فقرا و تهی‌دستان احساس مسئولیت می‌کند. بر خلاف روحانیت ساکت (آن‌هایی که معتقد بودند دین باید از سیاست جدا باشد) که آیت‌الله علی سیستانی آن‌ها را نمایندگی می‌کرد، صدر خواهان آن بود که شیعیان حقوق‌شان را طلب کنند و از منظر سیاسی علیه رژیم صدام دست به اقدام بزنند. صدر از «صدای حوزه» پشتیبانی می‌کرد (منظور، مکتب شیعه در نجف است که پیش‌روترین نهاد مذهبی شیعیه در جهان به شمار می‌رود)؛ صدر احساس می‌کرد که نیازهای مردم از راه سیاست حاصل می‌شود. با این رویکرد شیعیان باید به رژیم نشان دهند که نمی‌توان جمعیت‌شان را نادیده گرفت – در نهایت هم جمهوری اسلامی در عراق تشکیل خواهد شد. صدر با استفاده از شهریه‌های جمع‌آوری‌شده، یک شبکه‌ي حمایتی برای پیروانش ایجاد کرده بود. وقتی به منبر می‌رفت، اغلب عامیانه و به زبان جماعت خود حرف می‌زد، پرهیز داشت از این‌که به شیوه‌ی مالوفِ پیچیده و پرتکلفی که در میان سایر روحانیون برجسته‌ی شیعه دیده می‌شد موعظه کند. چنین کارهایی او را محبوب دل میلیون‌ها نفر از طرفدارانش کرد که فکر می‌کردند آخوندی است که نه فقط به زندگی پس از مرگ در بهشت اهمیت می‌دهد، بلکه درباره‌ی زندگی روی زمین هم نگران است.

سرکوب شیعیان خشونت‌بار بود. شمار زیادی از آن‌ها، دستگیر، شکنجه و زندانی شدند. مقتدا، پسر بزرگ محمدصادق صدر که در قید حیات بود، برای در امان ماندن از جانیان مسلح صدام زندگی مخفیانه پیشه کرد. وقتی از صدام درباره‌ی محمدصادق پرسیدم، به صراحت پاسخ داد: «هر وقت به من گفتند چه کسی محمدباقر حکیم را کشت، من هم به شما می‌گویم چه کسی صدر را کشت.» صدام در واقع این‌طور وانمود می‌کرد که نسبت به سرنوشت حکیم نگران بوده است، حال آن‌که چنین چیزی مسخره بود چون این دو دشمن قسم‌خورده‌ی هم بودند.

ادامه دارد...

منبع: جان نیکسون، «بازجویی از صدام؛ تخلیه اطلاعاتی رئیس‌جمهور»، تهران: ترجمه‌ی هوشنگ جیرانی، کتاب پارسه، چاپ شانزدهم، ۱۴۰۰، صص  ۱۳۸-۱۴۰.

نظرات بینندگان