arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۶۱۱۹۰
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۲۳ - ۱۷ بهمن ۱۴۰۰

یادداشت‌های روزنوشت ناصرالدین‌شاه، پنج‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۲۴۶؛ یک آهوی تک آمد... روی تاخت زدم افتاد،  بسیار ذوق کردم

نزدیک رودخانه‌ی شور یک آهوی تک آمد، اسب انداختم؛ روی تاخت زدم افتاد – تکه‌چر بود – بسیار ذوق کردم. همان‌جا پیاده شده رفتم کنار رودخانه به ناهار افتادیم. آفتاب‌گردان بند نمی‌شد، توی کالسکه ناهار خوردیم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ امروز باید رفت محاذی [روبه‌روی] دِیر بهرام [و] لب رودخانه‌ی شور منزل کرد. صبح از خواب برخاسته. سرِ حمام رخت پوشیدیم. بسیار سرد بود. بعد سوار کالسکه شده، راندیم از سیاه‌پرده. سواره‌ها و غیره همه بودند. امین‌خلوت و غیره رفته‌اند کویر. امیرآخور هم نبود. سیاچی هم نبود. راندیم، دو فرسنگی که رفتیم سوار اسب شدم، تفنگ بر دوش. میرشکار و غیره بودند. آهو از جنگل تک‌تک می‌آمدند. در جنگل جلوی دو تکه آهو را گرفتم. زمین خار و غیره بود، اسب نمی‌دوید. آهو از دور گذشت، انداختم؛ تکه زخمی شد رفت.

بعد نزدیک رودخانه‌ی شور یک آهوی تک آمد، اسب انداختم؛ روی تاخت زدم افتاد – تکه‌چر بود – بسیار ذوق کردم. همان‌جا پیاده شده رفتم کنار رودخانه به ناهار افتادیم. آفتاب‌گردان بند نمی‌شد، توی کالسکه ناهار خوردیم.

در این بین سه آهو از جنگل سواره‌[ها] دوانده آوردند؛ یکی از آن‌ها از کالِ [گودال] رودخانه جست، آمد کنار رودخانه ما را دید، زد به آبِ رودخانه غرق شد. بعد درآمد؛ جلوی رودخانه کال بزرگی بود، خواست بجهد بالا نشد، افتاد زمین؛ دو سه دفعه جست، افتاد زمین؛ زیاد تماشا داشت. تازی کشیدند. این دفعه از کال جست رفت؛ تازی هم نگرفت.

حاجی مشهدقلی آقا باز شعر خواند؛ پیش‌خدمت‌ها بودند. بعد از ناهار سوار شده از رودخانه گذشتیم. شتر کلائی [۱] قدری بودند، بچه زاییده بودند؛ تماشا کردیم. از آن‌جا رفتیم دِیر، آن‌جا را تماشا کرده آمدیم منزل. یک خرگوش هم زدم. یک تکه‌آهو میرشکار [و] یک تکه‌آهو ولی زدند. یک تکه هم غلامان شاهسون آوردند. چهار ساعت به غروب مانده آمدیم منزل. الحمدلله خوش گذشت. یک آهو هم جلوداران آوردند. صاحب‌جمع به کویر رفته بود، دوازده عدد تکه‌آهوی بزرگ با تازی گرفته آورده بود. سه چهار آهو هم امین‌خلوت گرفته بود.

شب بعد از شام مردانه شد. طولوزون، یحیی‌خان، محقق و غیره آمدند. تارچی [و] سنتورچی آمده قدری زدند.

بعد خوابیدیم یوشی کاملا بله شد.

 

پی‌نوشت:

۱- شتر کلائی، شترایی بودند که به جهت زاد و ولد نگاهداری می‌شده‌اند و از آن‌ها به جهت حمل بار و غیره استفاده نمی‌شده است. این شترها در طول سال به طور آزاد مشغول چرا بوده‌اند. (سفرنامه‌ي صاحب‌جمع به قم، نسخه‌ی خطی مجلس و کتابچه‌ی خیالات اتابکی، ص ۹)

منبع: «روزنامه‌ خاطرات ناصرالدین‌شاه از رجب ۱۲۸۴ تا صفر ۱۲۸۷ ق. به انضام سفرنامه‌های قم، لار، کجور و گیلان»، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ نخست، بهار ۱۳۹۷، صص ۳۶ و ۳۷.

نظرات بینندگان