یک تحلیلگر سیاست خارجی در مورد روند مذاکرات احیای برجام گفت: «موضوعات مورد اختلاف طوری هستند که تیمهای کارشناسی، فنی و حتی مسئول مذاکرات نمیتوانند در مورد آنها به تنهایی تصمیم گیردند و موضوعاتی هستند که به دلیل حساسیتی که در مورد آنان وجود دارد، بایستی مقامات عالیرتبه سیاسی در مورد آنها تصمیم سیاسی را بگیرند. بنابراین منظور از تصمیمات سیاسی یعنی تصمیمگیری در مورد موضوعات حساس و مورد اختلاف است.»
رحمان قهرمانپور در ارزیابی دور اخیر مذاکرات وین و نتایج آن، در گفتگو با «انتخاب» اظهار داشت: «اخبار، گزارشات و شواهد حاکی از آن است که طرفین روی یک متنی به تفاهم اولیه رسیدهاند و قرار است در بازگشت به پایتختهای خود در مورد این متن تصمیم نهایی را بگیرند و دوشنبه دوباره به وین برگردند. جو حاکم بر مذاکرات فعلا جو مثبتی است. البته هر دو طرف و مخصوصا طرفهای اروپایی همچنان سعی میکنند با فشار و ایجاد جو روانی در رسانهها به خواستههای خود برسند که این هم طبیعت مذاکرات است. ولی نکتهای که وجود دارد این است که همه طرفهای حاضر در مذاکرات، حتی طرف امریکایی و جناح رادیکال دولت بایدن یعنی جناح جیک سلیوان و شورای عالی امنیت ملی امریکا هم نسبت به حصول توافق اظهار خوشبینی کردهاند. بنابراین به نظر میرسد که نسبت به هر زمان دیگری به توافق نزدیکتر شدهایم و باید منتظر باشیم و ببینیم که این تصمیم در پایتختهای دوکشور در طول این هفته اتفاق خواهد افتاد یا دوباره اصلاحاتی در متن مورد تفاهم اولیه صورت میگیرد.»
وی در مورد اتخاذ «تصمیمات سیاسی» که گفته میشود به دلیل آن در مذاکرات وقفه افتاده است، گفت: «موضوعات مورد اختلاف طوری هستند که تیمهای کارشناسی، فنی و حتی مسئول مذاکرات نمیتوانند در مورد آنها به تنهایی تصمیم گیردند و موضوعاتی هستند که به دلیل حساسیتی که در مورد آنان وجود دارد، بایستی مقامات عالیرتبه سیاسی در مورد آنها تصمیم سیاسی را بگیرند. بنابراین منظور از تصمیمات سیاسی یعنی تصمیمگیری در مورد موضوعات حساس و مورد اختلاف. به عنوان مثال بحث سانتریفیوژها و لغو تحریمها از موضوعات مورد اختلافی هستند که امکان توافق در مورد آنها اندک است مگر اینکه یک یا هر دو طرف تصمیم بگیرند که موضع قبلی خود را تغییر دهند. به این تغییر موضع در ادبیات دیپلماسی اصطلاحا «تصمیمات سیاسی» میگویند.»
این کارشناس مسائل بین الملل در پاسخ به این پرسش که آیا تضمینهایی که گفته می شود ایران در بحث تضمین تجاری خواستار تضمین دادن به کمپانیها برای مراوده تجاری با ایران برای شش سال، قابل تحقق است یا خیر، اظهار کرد: «بستگی به عملکرد دو طرف دارد. استفاده از فرصتهایی که پس از توافق پیش خواهد آمد بسیار مهم است. تجربهای که در برجام و در سال 94 داشتیم این بود که استفاده عملی از فرصتها بسیار مهم است و باید تعجیل کرد. در تحقق این مهم نقش بروکراسیها، نیروهای اجرایی، مدیران مالی، صنعتی و اقتصادی بسیار تاثیرگذار است. اگر آنها بتوانند از این پنجرهای که باز میشود حداکثر استفاده را بکنند، آن وقت میتوان گفت که همکاریها میتواند خود یک تضمین باشد.»
قهرمانپور در ادامه افزود: «اتفاقی که بعد از سال 94 رخ داد این بود که هم امریکا و هم ایران قدری در استفاده از فرصتها به این دلیل که در آن زمان پدیدهای مثل ترامپ ظهور نکرده بود، کٌند عمل کردند. هم در ایران و هم در امریکا تصور غالب این بود که روند موجود حفظ خواهد شد اما الان با تجربهای که از روی کار آمدن ترامپ داریم، میتوانیم بگوییم که توافقی هم که حاصل خواهد شد همچنان در معرض تهدید است. با این تفاسیر دو طرف باید در استفاده از فرصتهایی که پیش میآید سرعت عمل به خرج دهند و بر این اساس اتصالات اقتصادی و مالی خود را با یکدیگر بیشتر کنند تا امکان خروج از برجام کمتر شود.»
این کارشناس مسائل آمریکا در پاسخ به سوالی در خصوص اینکه آیا اگر قرار باشد مذاکرات به نتیجه برسد، امکان دارد که در دور آینده این امر تحقق پیدا کند، تصریح کرد: «به طور دقیق نمیتوان گفت. فعلا فضا خوشبینانه است ولی با قطعیت نمیتوان پیشبینی کرد. طرفهای اروپایی میگویند تا پانزدهم یا حداکثر تا آخر ماه فوریه توافق باید انجام شود. البته این به معنای اولتیماتوم رسمی نیست و ممکن است که این بار در هفته آینده توافق انجام شود و توافق بر سر مسائل جدی برای دفعه بعد بماند اما این را هم نمیتوان قطعی گفت. باید منتظر باشیم و ببینیم که تصمیمات سیاسی در تهران و واشنگتن چیست.»
او درباره اینکه امکان این وجود دارد که سانتریفیوژهای پیشرفته به ابزاری برای امتیازگیری بیشتر ایران تبدیل شود، بیان کرد: «طبیعتا بستگی به نحوه استفاده مذاکرهکنندگان از این برگ برندهها دارد. ما میگوییم تاکتیک مذاکراتی مهم است؛ اینکه چگونه از این برگ برندهها استفاده کرد، چه زمانی نرمش و چه زمانی سختی به خرج دهید، مسائل مهمی است. نه تنها مسئله سانتریفیوژها بلکه سایر پیشرفتهای ایران هم در صورت داشتن یک تاکتیک مذاکراتی کارآمد میتواند موثر واقع شود. کمااینکه طرف مقابل هم دارد از برگ برندههای خود استفاده میکند. بنابراین در عمل استفاده از این برگ برندهها به تاکتیک مذاکراتی و نحوه پیشبرد مذاکرات بستگی دارد.»
قهرمانپور در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه گفته میشود ایران به سانتریفیوژهای پیشرفته نگاهی تضمینی دارد؛ به نوعی که بتواند طی توافق، آنها را در داخل به نحوی که قابلیت راهاندازی سریع را داشته باشد، انبار کند. امریکا در مقابل چه خواستهای درمورد سانرتیفیوژهای پیشرفته دارد، گفت: «خواسته امریکا این است که بر اساس توافق برجام، سانتریفیوژهای جدیدی که ایران هم تست مکانیکی و هم تست گازی کرده است را کنار بگذارد. این کنار گذاشتن چند معنی دارد؛ برخی معتقدند ایران باید آنها را از مدار خارج و انبار کند و برخی دیگر هم معتقدند ایران باید آنها را تخریب کند. پیشنهادات فنی مختلفی وجود دارد که از جزئیات مذاکرات است.»
این تحلیلگر سیاست خارجی ادامه داد: «پیشنهادی هم که ایران روی آن تاکید دارد این است که با تست مکانیکی که انجام شده است، این سانتریفیوژها در انبار بمانند و درصورت بدعهدی طرف مقابل دوباره توسط ایران به کار گرفته شوند. حال باید ببیننیم که در طول مذاکرات دو طرف در مورد سانتریفیوژها یا فلز اورانیوم یا مسائل دیگر چگونه به یک توافق میرسند که این مهم بستگی به مذاکرات دارد.»
قهرمانپور در پاسخ به این سوال که آیا درست است که در گزارش دکتر ظریف آمده است که طبق توافقی که دکتر عراقچی کرده، قرار است سانتریفیوژهای پیشرفته در داخل کشور مهر و موم شوند، گفت: «پیشنهادات مختلفی مطرح شده بود و باید ببینیم در نهایت روی کدام پیشنهاد توافق میشود. حتما به نفع ایران است که این سانتریفیوژها در داخل بمانند و انبار شوند چراکه خود اینها تضمینی در دسترس است که هر زمان طرف مقابل بدعهدی کرد، ایران همچون دوران خروج ترامپ از برجام میتواند این سانتریفیوژها را به کار گیرد. اما در عین حال باید توجه کرد که سانتریفیوژها یکی از برگ برندههای ایران است چرا که ایران میتواند از ساخت فلز اورانیوم، راکتور آب سنگین و سایر پیشرفتهای فنی خود به عنوان ابزار تضمین اجرای برجام استفاده کند.»
وی درباره اینکه برخی معتقدند که با توجه به افزایش قیمت نفت که منجر به گرانیهایی در امریکا شده؛ بایدن نیازمند نفت ایران است که قیمتها کاهش پیدا کند، عنوان کرد: «بحث نفت یک بحث مفصلی است. امریکا با نفت شیل و نفت نامتعارفی که استخراج میکند، میزان اتکا و وابستگیاش به نفت خلیج فارس کمتر شده و در عین حال اگر قیمت نفت بالا رود، چون خود امریکا تولیدکننده است به نفعش هم است. بنابراین با قاطعیت نمیتوان ادعا کرد که افزایش قیمت نفت تاثیر مستقیمی داشته اما در عین حال بی تاثیر هم نبوده است. به هر حال افزایش قیمت نفت بیشتر از آنکه به ضرر امریکا باشد به ضرر چین است که بیشترین نفت را وارد میکند و یک اقتصاد در حال رشد است. با این تفاسیر در این مورد باید با احتیاط بیشتری پیش برویم.»
این پژوهشگر ارشد روابط بینالملل درمورد اینکه آیا مسئله نفت هم میتواند برگ برندهای برای ایران باشد، اظهار کرد: «روی کاغذ میشود ولی اینکه فرضا در بازار نفت با روسیه، ونزوئلا، امارات، عربستان و سایر کشورها چه بکند، چگونه بازار از دست رفته را بازگرداند، چگونه بفروشد، همه اینها در اجرا تعیین میشود که چه قدر امتیاز است. به همین دلیل مهمتر از توافق استفاده از فرصت هاییست که از قبل توافق به وجود میآید یعنی توان استفاده. بدان معنا که بروکراسی باید به قدری باید چابک و کارآمد باشد تا به محض اینکه تحریمها برداشته میشود، بتواند وارد بازار نفت شود، نفت را بفروشد و به کالای استرتژیک تبدیل و وارد کشور کند. اینها مسائلی است که روی کاغذ میتوان گفت میشود ولی عملیاتی شدن آن بستگی به کارآمدی، چابکی، مهارت و بروکراسی دارد که بتواند به سرعت مسئله را پیش ببرد.»
قهرمانپور در ادامه خاطرنشان کرد: «ما یکی دو مسئله نداریم چرا که باید بازارهایمان را پیدا و سرمایهگذار جذب کنیم همچنین مشتریهای جدید و قدیمی را دوباره پیدا کنیم. مسائل متنوعی وجود دارد که همه اینها مربوط میشود به اینکه بانک مرکزی، شرکت نفت، وزرات نفت و وزارت نیرو چگونه باهم میتوانند تعامل و از این فرصت استفاده کنند.»
این کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به این سوال که اساسا ارتباطی بین بحران اوکراین و مذاکرات احیای برجام وجود دارد یا میتواند داشته باشد، گفت: «بحران اوکراین در بستر روابط روسیه با امریکا و اتحادیه اروپا قابل درک است. آنچه تا کنون اتفاق افتاده این بوده که روسیه باوجود اختلاف نظراتی که در مسئله اوکراین با امریکا دارد، تلاش کرده است که پرونده مسئله هستهای ایران، پرونده اوکراین و گرجستان را به موازات هم پیش ببرد. ما با قاطعیت نمیتوانیم بگوییم که ارتباط دقیقی بین آنها وجود دارد.»
وی در پایان تاکید کرد: «این صحبتهایی که مطرح میشود مبنی براینکه امریکا و روسیه بر سر اوکراین و مسئله هستهای ایران باهم معامله کردهاند، غیر دقیق و غیر علمی و فاقد مستندات است. مسئله اوکراین برای روسیه بسیار مهمتر از مسئله هستهای ایران است. اوکراین برای روسیه همچون تایوان برای چین است. اینکه تصور کنیم که روسیه حاضر است بر سر موضوع اوکراین کوتاه بیاید، تصور غیر دقیقی است که ناشی از عدم شناخت اهمیت اوکراین برای روسیه است. فراموش نکنیم که اوکراین در سال 1990 نقش اصلی را در فروپاشی شوروی داشت و از این نظر برای امنیت روسیه بسیار مهمتر از آن است که در این مورد معامله کند.»