arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۵۵۸۷۲
تاریخ انتشار: ۵۲ : ۰۸ - ۱۷ دی ۱۴۰۰

علیرضا پناهیان: در هیچ کشوری در جهان صدها شبکه ماهواره‌ای مشغول تبلیغ نیست اما برای ما، دویست تا کانال مجانی درست می‌کنند / شما در اروپا خیلی راحت‌تر از اینجا می‌توانید دربارۀ حجاب تبلیغ کنید / دعوای بچه‌حزب‌اللهی‌ها باید نجات مردم فرانسه از بی‌بند و باری باشد اما هنوز در شهرها از حجاب، دفاع می‌کنند

علیرضا پناهیان گفت: دعوای بچه‌حزب‌اللهی‌ها الآن باید نجات مردم فرانسه از بی‌بند و باری باشد اما هنوز دارند در شهرهای خودشان از حجاب، دفاع می‌کنند. آدم این درد را به کجا ببرد؟ الآن جهان تشنه است؛ دیگر کسی حرف جدیدی ندارد که اصلاً بخواهد غلط یا درست باشد! جهان دچار خلأ تئوریک شده است و ادّعاهای غلط، پوچی‌شان را اثبات کرده‌اند. امروز نوبت تهاجم ما است!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

شفقنا: حجت الاسلام علی رضا پناهیان خاطرنشان ساخت: تولید انگیزۀ دین‌داری در خود و دیگران مهم‌ترین مسئله است. در جامعۀ دینی، تولید انگیزۀ دین‌داری سخت‌تر است.

علیرضا پناهیان به مناسبت ایام فاطمیه، در هیئت ثارالله قم با موضوع «ضرورت تحول در ادبیات و روش تعلیم و تبلیغ دین» به سخنرانی پرداخت. در ادامه فرازهایی از جلسه اول این سخنرانی را می‌خوانید:

همۀ ما نیازمندیم که خودمان را برای دین‌داری انگیزه‌مند کنیم

مقام معظم رهبری، امسال در روز تنفیذ حکم ریاست جمهوری تقریباً بدون مناسبت، موضوعی را مطرح فرمودند که بعدها هم در چند جلسه آن را تکرار فرمودند؛ و آن هم موضوع تبلیغات بود و اینکه ما در تبلیغ مرام خودمان ضعیفیم. ایشان تصریح فرمودند که ما در تبلیغ ضعیفیم و دشمن هم بیشترین هجمه را در عرصۀ تبلیغات دارد. ایشان مهم‌ترین جهاد امروز را جهاد تبیین اعلام کردند و فرمودند: «امروز بیشترین تحرّک دشمنان ما علیه ما بیش از تحرّکات امنیّتی و اقتصادی، تحرّکات تبلیغاتی و جنگ نرم و تبلیغات رسانه‌ای است… کار تبلیغاتی کار مهمّی است؛ ما در این زمینه ضعف داریم.» یعنی دشمنان ما بیشتر از تحریم و تهدید نظامی، در عرصۀ تبلیغات دارند با ما دشمنی می‌کنند.

اینکه بیشترین هجمۀ دشمن علیه ما در تبلیغات است و اینکه ما در این زمینه ضعف داریم و نیاز اول امروز جامعۀ ما تبیین و تبلیغ دین است، یک مسئلۀ اجتماعی است. جنبۀ فردی ماجرا کجاست؟ در جامعۀ دینی، تک‌تک افراد نیازمند هستند به اینکه خودشان را به دین‌داری متقاعد کنند. مثلاً یک نیاز روزمرۀ ما این است که خودمان را متقاعد کنیم به اینکه اول وقت نماز بخوانیم، یا خودمان را متقاعد کنیم که گناه نکنیم، یا خودمان را متقاعد کنیم که رفتار دینی مخلصانه داشته باشیم. سردار سلیمانی چگونه خودش را متقاعد کرد که خلوص داشته باشد؟ این اتفاقی است که برای تک‌تک ما هم باید بیفتد. مثلاً شما باید به نماز شب یک‌جور دیگری نگاه کنی تا انگیزه برای نماز شب، راحت برایت ایجاد بشود.

چرا در جامعۀ دینی، تولید انگیزۀ دین‌داری سخت‌تر از جامعۀ غیردینی است

تولید انگیزۀ دین‌داری در خود و دیگران مهم‌ترین مسئله است. در جامعۀ دینی، تولید انگیزۀ دین‌داری سخت‌تر است. شما در اروپا خیلی راحت‌تر از اینجا می‌توانید دربارۀ حجاب تبلیغ کنید، چون آنجا کسی در این‌باره لج نمی‌کند، ولی اینجا بعضی‌ها دچار لجبازی شده‌اند و اصلاً ممکن است از سرِ لجبازی نخواهند دین‌داری کنند لذا کار، مشکل‌تر است.

اینجا بعضی از حرف‌ها دربارۀ دین‌داری، تکراری شده است لذا اثرش خودبه‌خود کمتر می‌شود. اینجا زشتیِ زندگی غیرمتدیّنانه کمتر دیده می‌شود؛ مثل غرب نیست که تهِ بی‌دینی را دیده باشند و چشم و دل سیر باشند، یعنی بدی‌های سبک زندگی غربی را دیده باشند و از آن خسته شده باشند. اینجا فکر می‌کنند مرغ همسایه غاز است!

این‌قدر که در کشور ما فرار سرمایه هست، شاید در هیچ کشوری نباشد. این مسائل نیاز به تبیین دارد. برای هیچ کشوری در جهان صدها شبکه و کانال ماهواره‌ای مشغول تبلیغ نیست. یک زمانی تعداد کانال‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان تا دویست کانال هم رسیده بود و همه مجانی! در کشورهای دیگر بابت هر کانال، از مردم پول می‌گیرند، البته چند تا کانال عمومی هم دارند. اما برای ما، دویست تا کانال مجانی درست می‌کنند که بیایید ببینید و سرگرم بشوید!

چرا ما در تبلیغات ضعیفیم؟ آیا متقاعدشدن به دین‌داری خیلی سخت است؟

واقعاً چرا ما در تبلیغات ضعیفیم؟ آیا متقاعدشدن به دین‌داری این‌قدر سخت است؟! حضرت امام(ره) قبل از انقلاب می‌فرمود: یک‌ساعت رادیو تلویزیون را به ما بدهید… الآن بیست و چهار ساعت، ده‌ها شبکه (با احتساب شبکه‌های شهرستان‌ها) در اختیار ما قرار دارد، آن‌وقت رهبری عزیز انقلاب بعد از چهل سال تجربه و رشد ما، می‌فرماید که «ما در تبلیغات ضعیفیم» و ما در خیابان‌ها داریم می‌بینیم که در تبلیغات ضعیفیم.

آموزش دین یعنی یک فرآیند آموزشی‌ که می‌خواهد فرد را برای دین‌داری، متقاعد و انگیزه‌مند کند. آیا آموزش‌های دینی ما این‌گونه هستند؟ به نیمۀ پر لیوان نگاه نکنیم. هیچ‌کسی مثبت‌تر از رهبری عزیز انقلاب نیست؛ ایشان خیلی نگاه مثبتی دارد و نسبت به خوبی‌هایی که هست، خیلی اهل شکر هستند. اما با این وجود، ایشان در مسئلۀ تبلیغات، دارند نیمۀ خالی لیوان را نگاه می‌کنند و می‌گویند که ما ضعیفیم.

ریشۀ ضعف ما در تبلیغات، به ضعف تبلیغ دین در حوزه‌های علمیه برمی‌گردد

ریشۀ ضعف ما در تبلیغات، به ضعف تبیین و تبلیغ دین در حوزه‌های علمیه برمی‌گردد. خُب دیگران از کجا باید یاد بگیرند؟ ما باید تحولی در شیوۀ تبلیغ دین ایجاد کنیم.

ما گاهی از اوقات، برای طلبه‌هایی که به حوزه آمده‌اند، راه درستی را نمی‌رویم که آنها را به دین‌داری متقاعد کنیم! با اینکه او خودش طلبه است و اصلاً خودش برای دین آمده است؛ نیاز به جذب هم ندارد و تازه قرار است که خودش، دیگران را به دین جذب کند. اگر برای ما خیلی زحمت داشته باشد که او را به رفتار دینی، متقاعد و انگیزه‌مند کنیم، پس جوان‌های دیگر را (که طلبه نیستند) چگونه می‌خواهیم متقاعد کنیم؟!

چند ویژگی منفی بزرگ که نشانۀ ضعف ما در تبلیغ است: ۱. سوءتفاهم گسترده
نمی‌گویم که انسان، خبط و خطا نمی‌کند، اما این وضعیتی که ما امروز در جامعه می‌بینیم، اسمش «خطاکردن» یا «گاهی بی‌دینی کردن» نیست، این وضعیت مشتمل بر چند ویژگی منفی بزرگ است. یکی از آن ویژگی‌های منفی بزرگ «سوءتفاهم گسترده» است. شما اگر بخواهید به کار تبلیغ و تبیین دین و انگیزه‌سازی برای رفتار دینی اقدام کنید، دائماً باید سوءتفاهم‌ها را برطرف کنید. حتی برخی از حرف‌های خوب هم ممکن است سوءتفاهم ایجاد کند. ما با یک سلسله سوءتفاهم‌های بسیار فراگیر مواجه هستیم. این یکی از ویژگی‌های منفی زمانۀ ما است که نشان‌دهندۀ ضعف جدی ما در تبلیغ است.

۲. لجبازی، نفرت و دین‌گریزی
یکی دیگر از آن ویژگی‌های منفی که بر ضعف ما در تبلیغ، دلالت می‌کند، این است که نه تنها سوءتفاهم هست، بلکه لجبازی هست، نفرت هست و دین‌گریزی هست. البته ممکن است سوءتفاهم با لجبازی هم قابل جمع باشد. ولی ما فقط فاصله‌گرفتن از دین نمی‌بینیم، بلکه موضع‌گیری منفی علیه دین‌داری می‌بینیم! یک نوع رفتارهایی می‌بینیم که بوی لجبازی از آنها به مشام می‌رسد. مثلاً در موضوع حجاب، دقیقاً همین‌طور است.

۳. گرایش به سبک زندگی دیگران
یکی دیگر از ویژگی‌های منفی در زمانۀ ما این است که موجی از گرایش‌های خیلی بی‌مبنا و بی‌معنا، نسبت به سبک زندگی دیگران وجود دارد؛ یک نوع غریب‌پرستی یا غربزدگی. مثلاً با یک اصراری، هزینه می‌کند برای جشن کریسمس! «مگر شما مسیحی هستی؟ این کجای فرهنگ شما هست؟» با یک علاقه و حرص و ولعی هم این کار را انجام می‌دهد! کدام ملت یا کدام فرهنگی در جهان این‌قدر «از خود بیگانگی» نشان می‌دهند؟

هر چیزی هر جای دنیا مُد بشود، اوّل در بین ما رواج پیدا می‌کند. آیا ما از خودمان چیزی نداریم؟ خُب اینها علامت ضعف است. وقتی در یک خانواده‌ای، به‌قدر کافی نسبت به یک بچه‌ای محبت و عزت و احساس هویت داده نشود، او متمایل به دیگران می‌شود، به شدّت به خارج از خانه متوجه می‌شود و دچار شدّت توجه به دیگران می‌شود؛ آن‌هم خیلی زیادتر از حد. ما الآن با یک چنین صحنه‌هایی مواجه هستیم.

۴. عموم دین‌داران ما رشد فوق‌العاده نمی‌کنند / شاید در تبلیغ دین، داریم راه را غلط می‌رویم!
اینها می‌تواند نشان‌دهندۀ ضعف ما در تبلیغ دین باشد درحالی‌که ما خودمان فکر می‌کنیم که داریم برای تبلیغ دین زحمت می‌کشیم. شاید اصلاً داریم راه را غلط می‌رویم! چرا در بعضی‌ها نسبت به دین، دارد نفرت ایجاد می‌شود؟ مگر ما در تبلیغ دین، چه می‌گوییم؟

یکی دیگر از ایرادهای زمانۀ ما که نشان‌دهنده یا دلیل این است که ما ضعف در تبلیغ دین داریم این است که عموم دین‌داران ما رشد فوق‌العاده نمی‌کنند و در یک سطح نسبتاً پایین، باقی می‌مانند. این‌همه عاشق به شخصیتی مثل سردار سلیمانی وجود دارند، اما چند نفر می‌توانند تا دامنۀ این قله بروند؟ آیا واقعاً خیلی سخت است که انسان به اینجاها برسد؟ چرا عموم بچه‌مذهبی‌ها و حزب‌اللهی‌ها و هیئتی‌ها به اینجا نمی‌رسند؟ حتماً یک ایرادی هست. شما یک ماشین خریده‌اید که سرعتش از پنجاه تا بیشتر نمی‌شود! خُب حتماً یک ایرادی دارد. باید دید که ایرادش چیست؟

۵. شبهه‌پذیر بودن و سؤال‌برانگیز بودن / دین را طوری تبلیغ کرده‌ایم که در موضع تهمت قرار گرفته
رهبر انقلاب می‌فرماید که ما در تبلیغ، ضعف داریم، باید ببینیم که معنای این ضعف، و مختصات آن چیست؟ یکی دیگر از مختصات این ضعف یا وضعیت منفی‌ای که دلیل بر این ضعف هست، «شبهه‌پذیر بودن» یا «سؤال‌برانگیز بودن» است. فرموده‌اند «اتّقوا مِن مَواضعَ التُّهَم» از موضع تهمت، بیرون بیایید (مَنْ دَخَلَ مَوْضِعاً مِنْ مَوَاضِعِ التُّهَمَةِ فَاتُّهِمَ لَا یَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ؛ امالی صدوق/ص۴۹۷) ما دین را در موضع تهمت قرار داده‌ایم، به گونه‌ای که هر تهمتی را می‌شود به آن زد.

یکی از رایج‌ترین تهمت‌هایی که می‌شود به دین زد، این است که «دین، دنیا را آباد نمی‌کند؛ ببینید غربی‌ها بدون دین پیشرفت کردند و مسلمان‌ها با دین پیشرفت نکردند!» تقریباً همه با این شبهه، درگیر هستند. یا مثلاً این شبهه که «چرا رهبری مشکلات را حل نمی‌کند؟» شما بروید نظرسنجی کنید و ببینید چند درصد از عموم مردم این شبهه را دارند و این سؤال برایشان مطرح است؟ شاید بیش از نیمی از آنها به ولایت هم معتقد باشند، اما این سؤال برایشان مطرح هست که «چرا ولیّ جامعه مشکلات را حل نمی‌کند؟» خب معلوم می‌شود که شما اصلاً ولایت را درست برای مردم توضیح نداده‌اید. ولایت اگر درست توضیح داده بشود هیچ وقت چنین سؤالی برای کسی پیش نمی‌آید. معلوم می‌شود که ما از اساس داریم یک اشتباهاتی را در تبلیغ انجام می‌دهیم.

قرآن در ارتباط با ولیّ خدا، کلمۀ نصرت را بیشتر از کلمۀ اطاعت به‌کار برده است
در قرآن کریم، در ارتباط با ولیّ خدا، کلمۀ نصرت، بیشتر از کلمۀ اطاعت آمده است. حالا فرق نصرت با اطاعت چیست؟ الآن اگر از مردم بپرسید همه می‌گویند «سفارش دین به ما این است که از ولیّ خدا اطاعت کنید…» بله اطاعت هم لازم است، اما بیشتر از آن و مهم‌تر از آن «نصرت» است. ولیّ خدا به این سادگی امر نمی‌کند که شما اطاعت کنید! وقتی شما مثل قرآن، درست تبیین نکنید و فقط اطاعت را بگویید و نصرت را نگویید، طبیعتاً خیلی‌ها از ولایت، تلقّیِ «دیکتاتوری» می‌کنند.

یکی از شبهات بسیار رایج «جدایی دین از سیاست» است. در چند تا مسجد شما می‌توانید این مسئله را جا بیندازید؟ با اینکه چهل سال از انقلاب می‌گذرد، اگر یک طلبه‌ای غیرسیاسی باشد، انگار برای خودش یک کلاسی دارد. راحت در این جامعه می‌شود طلبۀ سیاسی را مذمّت کرد.

ما دین را چگونه تبلیغ کرده‌ایم که این‌قدر برای مردم، شبهه‌پذیر و سؤال‌برانگیز می‌شود؟ انگار از همان اول، خوب توضیح نداده‌ایم. البته این ضعف‌هایی که بیان شد، با هم قابل جمع هستند. ممکن است بگویید که بحث «سوءتفاهم نسبت به دین» با «شبهه‌پذیری» یکی است. بله؛ «عموم و خصوص من‌وجه» هستند. بعضی‌ها نسبت به دین دچار سوءتفاهم هستند؛ یا نسبت به یک بخشی از دین، یا نسبت به کلّیت دین؛ یعنی با دین هم مشکلی ندارند اما نسبت به دین، دچار برداشت اشتباه شده‌اند و فکر می‌کنند کلاً دین همین است، درحالی‌که دین، آن چیزی که فکر می‌کنند، نیست.

این وضعیت دین‌داری برای مردمی که اوج قلۀ ولایتمداری (سردار سلیمانی) را دوست دارند، اصلاً طبیعی نیست
سردار سلیمانی به ما نشان داد که چگونه اوج قلۀ دین‌داری و ولایتمداری و صدق و اخلاص، محبوب دل قاطبۀ ملت ایران می‌شود. ایشان نه بعد از شهادت، بلکه قبل از شهادت، محبوب‌ترین شخصیت ایران بود. مردم ما این‌گونه هستند که اوج قلۀ دین‌داری و ولایتمداری را دوست دارند، لذا این مقدار مشکلات، اصلاً طبیعی نیست؛ آن‌هم با وجود حکومت اسلامی و با وجود بسط ید. پس حتماً ما یک ایرادی در تبلیغ دین داریم. چرا بالای پنجاه‌درصد از روند فعالیت‌های تبیینی، تعلیمی و تبلیغی دین، باید مثل دوران قاجار و عهد آل بویه یا حتی دوران بنی‌العباس باشد؟ یعنی به‌گونه‌ای باشد که اگر شما در دوران بنی‌العباس هم بودید، دین را همین‌طوری تبلیغ می‌کردید! آیا الان نباید روند فعالیت تبلیغی ما تغییر کند؟! اینها واقعاً درد است.

بعضی‌ها حرف‌های غلط را چقدر قشنگ می‌گویند! ظاهراً هم حرف‌هایشان دینی است و اشکال ندارد. خیلی‌ها هم داوری‌شان این است که «چه قشنگ حرف می‌زند!» بالاخره یک عده‌ای هستند که شما هرچقدر هم غلط حرف بزنی، او روی حساب فطرت خودش و چارچوب‌هایی که باور کرده و درست هم هست، دین‌داری‌اش را می‌کند. همین‌ها دور شما را می‌گیرند و می‌گویند «احسنت» شما هم فقط اینها را می‌بینید، اما آنهایی که با شنیدن حرف‌های شما، نفرت پیدا کردند و رفتند، چه می‌شوند؟ مگر همۀ آنها آدم‌های بدی هستند؟

۶. تبلیغات ما حالت تدافعی دارد درحالی‌که دشمنان و رقبای ما در جهان حرف‌ تازه‌ای ندارند
آخرین ویژگی بد در تبلیغات ما این است که تبلیغات ما حالت تدافعی دارد. هنوز داریم از اسلام، دفاع می‌کنیم! در حالی‌که امروز در جهان، هیچ‌کسی حرفی برای گفتن ندارد. شما باید از این فکر و فرهنگ جهانی، طلبکار باشی، اما هنوز خودت را بدهکار می‌دانی و داری بدهیِ خودت را تسویه می‌کنی! فکر می‌کنی کسی به شما حمله کرده و باید از خودت دفاع کنی؟ تو باید تهاجم کنی به افکار غلطی که امروز دیگر پوسیدگی‌شان معلوم شده است. تو انتظار بشریت را باید برآورده کنی!

دعوای بچه‌حزب‌اللهی‌ها الآن باید نجات مردم فرانسه از بی‌بند و باری باشد اما هنوز دارند در شهرهای خودشان از حجاب، دفاع می‌کنند. آدم این درد را به کجا ببرد؟ الآن جهان تشنه است؛ دیگر کسی حرف جدیدی ندارد که اصلاً بخواهد غلط یا درست باشد! جهان دچار خلأ تئوریک شده است و ادّعاهای غلط، پوچی‌شان را اثبات کرده‌اند. امروز نوبت تهاجم ما است!

اما تبلیغ ما هنوز درون‌گروهی و تدافعی و برای حفظ خودمان است. درحالی‌که دشمن دارد از تو می‌ترسد چون تو داری جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهی! کتابی دربارۀ یک شهید آورده بود و می‌گفت «این را تبلیغ کن، بگذار جوان‌ها بخوانند…» شما الان باید کتاب بنویسی که مردم فرانسه و انگلستان و آمریکای لاتین این شهید را بفهمند؛ آنها تشنه‌اند! آنجا باید میلیونی چاپ بشود! بعداً بیا به جوان ما بگو که «این کتاب، در اروپا سه میلیون تیراژ خورده است» آن‌وقت او می‌گوید «بگذار ببینم چیست؟»

مردم جهان تشنه‌اند. فرهنگ تو جهان را گرفته است. این همه آمادۀ شهادت، این همه آمادۀ پای رکاب سلیمانی در جهان درست شده است. درحالی‌که تو یک دانه کتاب هم برای اینکه این مردم عاشق سردار سلیمانی بشوند ننوشته‌ای! همۀ این اتفاق‌ها با مدد الهی و فطرت انسان‌ها رخ داده است؛ یعنی با قدرت دین به همان صورت خام و دست‌نخورده‌اش. چقدر مردم جهان تشنۀ فرهنگ و دین ما هستند اما معلوم نیست که ما داریم چه‌کار می‌کنیم؟!

اینها وجوه ضعف ما در تبلیغ است؛ آن‌هم در شرایطی است که مردم ما در اوج آمادگی برای پذیرش دین و پذیرش حق به سر می‌برند. یک دلیلش همین تشییع سردار سلیمانی است. آیا مردمی بهتر از این مردم می‌خواهید؟ یک دلیلش هم اربعین است. یک دلیلش همین هیئت‌ها و تجمع‌های شما عزاداران است. آیا اینها ساده است؟ شما معادلات علمی جهان را تغییر داده‌اید.

برخی از اساتید دانشگاهی در خارج از کشور که گزارش اربعین را دیده بودند، می‌پرسیدند: این امام حسینی که شما می‌گویید، آیااخیراً به شهادت رسیده است؟ گفتند: نه ۱۴۰۰ سال پیش! پرسیدند: این را مردم ما اخیراً فهمید‌اند؟ گفتند: نه اینها خیلی وقت است که می‌دانند. پرسیدند: این مردم، هر سال این‌طوری برای حسین گریه می‌کنند؟ آخر آدم برای یک مصیبت، چهار پنج سال گریه می‌کند و تمام می‌شود. شما معادلات علمی را به‌هم زده‌اید.

اگر سوءتفاهم‌ها برطرف بشود می‌بینید چقدر بی‌دین‌ها می‌آیند و از ما دین‌دارها جلو می‌زنند!
مردم ما در یک وضعیت خوبی به سر می‌برند و آمادگی مردم فوق‌العاده بالاست. اگر سوءتفاهم برطرف بشود آن‌وقت می‌بینید چه مقدار از بی‌دین‌ها می‌آیند و از ما دین‌دارها جلو می‌زنند! بنده نمونه‌های مختلفی از انواع و اقسام مردم دنیا را دیده‌ام یا لااقل ارتباط پیدا کرده‌ام و می‌بینم که عطش بالاست و تأثیرپذیری هم بالاست.

یکی از ویژگی‌‌های زمانۀ ما این است که زمینۀ دین‌داری در مردم بالاست؛ چه داخل ایران، چه خارج از کشورمان. یکی دیگر از ویژگی‌های زمانۀ ما این است که رقیب نداریم، یعنی کسی هم حریف ما نیست. با این وجود، معلوم نیست که ما از چه کسی داریم شکست می‌خوریم؟ کسی غیر از ما، حرف تازه ندارد. شما یک سریال یا یک موسیقی در عالم نشان بدهید که حرف تازه داشته باشد. آخرش شهوت است دیگر. چیز دیگری نیست! حرف تازه‌ای ندارند بزنند و نمی‌توانند توجه‌ مردم جهان را جلب کنند. حالا نبینید که بعضی‌ها اینجا فکر می‌کنند مرغ همسایه غاز است و یک علاقه‌ای به آن‌طرف دارند. این چیزها دیگر در جهان، دِمُده شده است.

رقبای ما هم دیگر حرفی برای گفتن ندارند
مردم جهان برای معارف دینی تشنه‌ هستند. ما در چنین وضعیتی قرار داریم؛ رقبای ما هم ساکت‌اند و دیگر حرفی ندارند که بگویند. دیگر با چه شهوتی مردم را مشغول کنند و با چه چیزی مردم را جذب کنند؟ دیگر جاذبه‌ای باقی نگذاشته‌اند.

رقبای ما دیگر حرفی برای گفتن ندارند و مردم جهان آماده‌اند حرف ما را بشنوند. ما این‌قدر زیبایی‌ها داریم که برای مردم جهان تازگی دارد و حتی می‌شود از آنها پول درآورد (مثلاً با صنت توریسم و به شیوۀ خاص فرهنگ خودمان) البته پول، هدف نیست، منتها بیایند و فرهنگ ما را ببینند. هر کسی می‌آید و ایران را می‌بیند، می‌گوید: قبلاً ذهنیت من یک چیز دیگری بود وقتی آمدم ایران، ذهنیتم عوض شد؛ اینجا چه جای جالبی است… درحالی‌که هیچ‌کسی برنامه‌ریزی نکرده برای اینکه اینها چنین حرفی بزنند. حالا تصور کنید که اگر برای تغییر ذهنیت آنها نسبت به فرهنگ خودمان، واقعاً برنامه‌ریزی کنیم چه می‌شود!

ما در شرایطی این ضعف‌ها را داریم که رقبای ما ساکت‌اند و قدرت رقابت با ما ندارند و زمینۀ پذیرش حق هم بالا است؛ از همین جوان‌های خودمان بگیرید تا جوان‌های اروپا. مشکل اینجایت که ما راه را داریم اشتباه می‌رویم. در این جلسه، یک مقدار به تحلیلی از واقعیت‌ها پرداختیم و در جلسه بعد می‌پردازیم به اینکه «چه‌کار باید بکنیم؟» مثلاً من اگر می‌خواهم دین‌دار بشوم، باید چه‌کار کنم؟

حالا بعضی‌ها ممکن است مبنائاً این حرفها را قبول نداشته باشند و بگویند «أکثرهم لا یعقلون» اکثر مردم عقل ندارند، دین را هم عاقل‌ها می‌پذیرند. پس طبیعتاً اوضاع باید همین‌طوری باشد… بنده نمی‌توانم این حرف را قبول کنم. اینها جواب دارد. پس آن حکومت واحد جهانی(توسط امام زمان) چگونه می‌خواهد کار بکند؟ یعنی اکثر مردم حکومت امام زمان را نمی‌خواهند؟ پس آن حکومت مستقر نمی‌شود یا اینکه دیکتاتوری می‌شود! معنای «أکثرهم لا یعقلون» این نیست. تجربۀ تاریخی، عقل را افزایش می‌دهد…

ممکن است بعضی‌ها اصلاً حرف ما را قبول نکنند و بگویند: دین‌داری سخت است «الحقُّ مُرٌ» پس طبیعی است که خیلی‌ها نمی‌پذیرند…. این‌طور هم نیست و همۀ اینها جواب دارد. منتها ما فرصت پرداختن به این سؤال‌ها و جواب‌ها را نداریم. بنده فقط تکیه می‌کنم به سخن و تحلیل مقام معظم رهبری که فرمودند «ما در تبلیغات ضعیفیم» مگر اینکه شما بگویید: ما ضعیف نیستیم و اتفاقاً قوی هستیم و باید همین‌طوری باشیم، فقط مشکل اینجاست که مردم حالشان خوب نیست… بعضی‌ها این‌گونه از وضع موجود، دفاع می‌کنند که این هم درست نیست.

نظرات بینندگان