خاطرات علی اکبر صالحی، شماره ۲۹: جلسهی مهم با ارنست مونیز در وین که باعث شد بن بست در مذاکرات هستهای برطرف شود...
خاطرات علی اکبر صالحی: گفتم: «حالا که از راه محاسباتی به جایی نمی رسیم، پیشنهاد آسان تری دارم که اگر قبول کنید به آن شکل عمل می کنیم. شما یکجا را در دنیا به من نشان دهید که غنی سازی را به شیوه ای که شما می گویید با تمامی مراحل و فرآیندش انجام بدهند، من آن وقت پیشنهاد شما را قبول می کنم.» البته می دانستم که این روش غنی سازی پیشنهادی آنها در هیچ جای دنیا وجود ندارد. مونیز سکوت کرد و بعد از لحظاتی گفت: «جلسه را متوقف کنیم.» بعد در یک صحبت خصوصی به من گفت: «آقای صالحی! من قبول دارم که پیشنهاد ما از نظر اجرایی مشکلات فراوانی دارد.» گفتم: «پس این پیشنهاد را کنار بگذاریم و سراغ پیشنهاد دیگری برویم.» الحمدلله از این مرحله به بعد راه باز شد.