پایگاه خبری «انتخاب» / لیلا مرگن: «بزرگترین تونل انتقال آب خاورمیانه» عنوان پرطمطراقی است که برای پروژهای مخرب در استان کرمان انتخاب شده است. استانی که اگرچه در مرزهای سیاسی یکپارچه است اما مرزهای آبیاش حساب و کتاب خاص خود را دارد. استان کرمان پنج حوضه آبریز دارد که حوضه آبریز غرب استان در مجاورت هامون جازموریان، دارای دو رودخانه هلیل رود و رود شور است. حوضه آبریز کویر لوت هم که شهر کرمان در آن واقع شده، همان حوضهای است که قرار است به نام تامین آب شرب مرکز استان و به کام صنعت، آب سد صفارود (احداث شده بر روی رودخانه هلیل رود) در یک حوضه آبریز دیگر را تحویل بگبرد.
حدود 6 سال قبل، مسئولان وزارت نیرو تصمیم گرفتند آب این سد را که مجوز محیط زیستی هم نداشت، به استان کرمان منتقل کنند. در همان سال، کشاورزان جنوب کرمان و مناطق جیرفت و کهنوج به این تصمیم اعتراض کردند چون میدانستند که علاوه بر آنکه حقابه سنتی خود را از دست خواهند داد، برای همیشه تالاب جازموریان خشک میشود. حفر تونلی که از مسیر رابر برای انتقال آب سد صفارود حفر شده بود، با اعتراض کشاورزان متوقف شد اما این همه داستان نبود. این بار و در روزهای اخیر، مسئولان استانی تصمیم گرفتند از مسیری دیگر یعنی از سمت گلزار بردسیر ادامه این تونل را حفر کنند تا پروژهای 50 درصد پیشرفت فیزکی دارد، به اتمام برسد و کارشان، نیمهکاره روی زمین نماند.
اعتراض کشاورزان جنوب کرمان به تصمیم وزارت نیرو
15 آذر بود که کشاورزان منطقه جنوب کرمان در مسیر جدیدی که آب منطقهای کرمان برای تداوم و تکمیل پروژه انتقال آب بین حوضهای خود انتخاب کرده بود، تجمع کردند. آنها خواستار توقف اجرای پروژهای هستند که هست و نیستشان را به باد خواهد داد.
فرود رفعتی فعال محیط زیست در گفتگو با «انتخاب» عنوان میکند: این تونل، آب هلیل رود را که به تالاب جازموریان میریزد، به کرمان منتقل خواهد کرد. اگرچه هدف از اجرای این پروژه تامین آب شرب شهر کرمان اعلام شده است، ولی این انتقال با هدف تامین نیازهای آبی فولاد، پتروشیمی، مس و گردشگری ماهان منتقل خواهد شد.
رفعتی میگوید: کرمان اصلا کمبود آب ندارد و پروفسور خانجانی که استاد آب است، معتقد است نه تنها این شهر کمبود آب ندارد بلکه روی دریایی از آب قرار گرفته است. زیرا در فاصله 30 کیلومتری ماهان، سیرچ و جوپار و در کوهپایهای واقع شده که کاملا برفخیز است. شیب و وضعیت زمین به نحوی است که آب به سمت کرمان میآید.
او ادامه میدهد: آب شرب در کرمان صرف کارواش و قالیشوییهای میشود. پس این شهر کمبود آب آشامیدنی ندارد.
به گفته این فعال محیط زیست، انتقال آب قطعا برای تامین نیاز صنایع انجام میشود و وجود این صنایع در منطقه کویری کرمان، توجیه عقلی ندارد و صرفا به خاطر سودجویی فعالان این بخش است.
او اضافه میکند: منطقه جنوب کرمان در فصلی که تمام کشور زیر یخبندان است، تولید دارد. تمام محصولات بازار از شهرهایی مثل جیرفت، کهنوج و عنبرآباد در زمستان روانه بازار میشود. یکبار سرما زمینه یخ زدن گلخانههای جیرفت را فراهم کرد و قیمت خیار سبز در بازار به کیلویی 20 هزار تومان هم رسید.
رفعتی به اهمیت جازموریان از جنبههای دیگری هم اشاره میکند. به اعتقاد او با خشک شدن رودخانه هلیل رود و تالاب جازموریان، سطح آب چاهها پایین رفته است زیرا روی رودخانه هلیل رود علاوه بر احداث سد جیرفت و بافت، 24 بند خاکی هم زدهاند و حاصل این اقدامات، فرونشست زمین در منطقه بوده است.
تالاب جازموریان منشا 25 درصد ریزگردهای کشور
این فعال محیط زیست میگوید: طبق اطلاعات ارائه شده از سوی خانم ابتکار، تالاب جازموریان منشا 25 درصد ریزگردهای کشور است. در حالی که اکنون این رقم بیشتر شده و به 30 درصد رسیده است. اگر این تالاب خشک شود، ریزگردهایش تمام نیمه جنوبی کشور را فرا خواهد گرفت.
به گفته رفعتی حفر تونل برای انتقال آب سبب شده باغات بسیاری از روستاهای جنوب کرمان خشک شود و زندگی مردم نابود شده است.
او حجم آب انتقالی را بر اساس اعلام مسئولان 170 میلیون متر مکعب اعلام میکند اما بر این باور است که میزان آب انتقالی بیشتر از رقم اعلام شده است.
این فعال محیط زیست با اشاره به هم مرز بودن جنوب کرمان با افغانستان و پاکستان، نسبت به تبعات امنیتی و اجتماعی کوچ اجباری مردم هشدار داده و میگوید: بستر خشک تالاب تبدیل به معبری شده که به راحتی میتوان از آن مواد مخدر عبور داد.
او درباره واکنش مسئولان به اعتراضات و خواستههای مردم، بیان میکند: از 6 تا هفت سال قبل اعتراضات کشاورزان آغاز شده و آقای شریفی بهعنوان مجری انتقال آب هلیل رود به ما میگوید کاری که 50 درصدش پیش رفته است، باید ادامه یابد.
خشک شدن تمام قناتهای منطقه
خدا رضا شمسالدینی عضو شورای منطقه اشکان نیز یکی دیگر از معترضان به پروژه انتقال آب است.
او به «انتخاب» میگوید: این پروژه تمام قناتها را خشک کرده است. از سال 95 که حفاری را از طرف رابر شروع کردهاند، چند روستا کاملا خشک شده است. اگر خدای نکرده پروژه به انتها برسد، کل منابع آبی کوه را به جای دیگر منتقل میکنند و شهرستانهای پایین شامل رابر و بقیه از بین میروند.
او اطلاعات دقیقی از میزان خسارات وارد شده به کشاورزان ندارد اما میداند که درختان گردوی کهنسال بیشماری در منطقه از دست رفتهاند.
شمسالدینی تاکید میکند: بدون اعراق اگر پروژه انتقال کامل شود، بیش از هشت شهرستان به صورت مستقیم و غیر مستقیم از تبعات این انتقال آسیب دیده و از بین میروند.
او از مسئولان میخواهد که جلوی این پروژه غیرقانونی و غاصبانه را بگیرند.
تاثیرپذیری دست کم 10 هزار نفر از پروژه انتقال
حسینعلی ساسان عضو هیات علمی دانشگاه باهنر و دبیر مالکان و معترضین روستاهای در مسیر تونل نیز به «انتخاب» درباره مطالبات مردم میگوید: در مسیر تونل از سمت رابر بهطور مستقیم 12 روستا و غیر مستقیم 20 روستا از اجرای پروژه آسیب میبینند. به این ترتیب جمعیتی بین هشت تا 10 هزار نفر دچار خسارت میشوند.
او اضافه میکند: تونل انتقال آب وقتی از سمت رابر به طول حدود 5.3 کیلومتر اجرا شد، سه روستا کاملا خشک شدند. به پنج تا شش روستا بر اساس گزارشهای کارشناسی در حدود 50 تا 60 درصد خسارت وارد شد.
ساسان عنوان میکند: بر اساس گزارشهای کارشناسی 6 تا هفت هزار درخت گردو کاملا خشک شده است.
او آغاز اعتراضات مردمی به این پروژه انتقال را از سال 96 اعلام میکند. به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه باهنر، در نخستین سالهای اجرای پروژه مردم به طور موقت از سمت رابر تونل انتقال آب را میبندند تا جلوی یک اشتباه و خسارت کلی برای آینده را بگیرند.
او اضافه میکند: به ما اعلام شده است که میخواهند آب را از خلیج فارس به رابر و کرمان ببرند. ولی من بهعنوان کسی که وارد کار شده است، معتقدم همه این کارها برای دور زدن است. برای پروژه انتقال آب از خلیج فارس به اینجا حتی یک برگ کاغذ هم نیست.
ساسان ادامه میدهد: اینها میخواهند کوه را سوراخ کنند، یک تونل 40 کیلومتری توی کوه بزنند و بعد آب این کوه را برای اهدافی که در کرمان دارند، منتقل کنند.
او درباره دریافت غرامت برای باغات خشک شده نیز میگوید: خسارتی که به کشاورزان میدهند، فقط پول درخت خشک شده است در حالی که باغات وسیله ارتزاق خانوادهها بوده است.
این عضو هیات علمی دانشگاه باهنر درباره وجود مجوز محیط زیستی برای پروژه عنوان میکند: من نامهای از معاون رئیس جمهور دولت قبل دارم که میگوید سد صفارود به لحاظ محیط زیستی باید آبگیری نشود. این سد در رابر احداث شده و 95 درصد آن تمام شده است.
او تاکید میکند: محیط زیست پروژه را تایید بکند یا نکند، فرقی ندارد. خشک شدن پنج هزار درخت خود دلیل آشکاری است که نیازی به تایید محیط زیست ندارد.
ساسان یادآور میشود: نفوذهای سیاسی هست که ممکن است مجوزهای لازم را بگیرند. این یک واقعیت است.
صدور مجوز غیرقانونی برای پروژهای مخرب
اگرچه کشاورزان معترض وجود یا عدم وجود مجوزهای محیط زیستی برایشان مهم نیست چون با گوشت و پوست خود تبعات پروژه مخرب انتقال آب را لمس کردهاند اما تصور میکنند که ممکن است برای چنین پروژهای مجوزهای محیط زیستی هم صادر شده باشد.
در این رابطه حمید جلالوندی مدیرکل دفتر ارزیابی زیست محیطی سازمان حفاظت محیط زیست در گفتگو با «انتخاب» بیان میکند: برای پروژه انتقال آب هلیل رود مجوز محیط زیستی صادر نشده است.
البته او تاکید میکند: سد هلیل رود یا همان سد صفارود تا جایی که من چک کردم، مجوز از سوی سازمان حفاظت محیط زیست ندارد. ولی اداره کل محیط زیست استان کرمان به سامانه انتقال آب مجوز داده است.
به گفته جلالوندی پروژه انتقال آب هلیل رود در دفتر ارزیابی سازمان حفاظت محیط زیست بررسی نشده است به همین خاطر او اطلاعی از پروژه ندارد اما استان کرمان به بخش انتقال آن مجوز دده است.
به نظر او اداره کل محیط زیست استان کرمان نباید راسا اقدام به صدور مجوز میکرده است و اگر قصد صدور مجوز داشته، باید سد و انتقال را با هم میدیده است زیرا معنی ندارد که یک سد مجوز محیط زیستی نداشته باشد اما برای تونل انتقال آن، مجوز بدهند.
او یادآور میشود: چنین حرکتی در دورههای قبل در اداره کل ما رخ داده است و این مجموعه باید به شکلی پاسخگوی این مسئله باشند.
مدیر کل دفتر ارزیابی زیست محیطی میگوید: پروژه انتقال آب هلیل رود اولین پروژهای نیست که چنین مشکلی دارد و این قبیل پروژهها به چالشی بین محیط زیست، سازمان برنامه و سمنها تبدیل شده است.
او درباره اینکه آیا اداره کل یک استان مستقلا میتواند درباره صدور مجوز تصمیم بگیرد، عنوان میکند: ما یکسری پروژهها را تفویض اختیار کردهایم، ولی این پروژه را تفویض اختیار نکردیم و اساسا نباید چنین کاری رخ میداد.
تبعات مخرب انتقال آب در اکوسیستم خشک ایران
تونلی که اداره کل محیط زیست استان کرمان برای احداث آن مجوز صادر کرده است، تمام منطقه جنوب کرمان را تحت تاثیر قرار میدهد. آیا احداث چنین تونلی میتواند در مسیر حرکت آبهای زیرزمینی هم اختلال ایجاد کند و اساسا تبعات زیست محیطی آن چیست؟
اویس ترابی در گفتگو با «انتخاب»، اجرای پروژه انتقال آب بین حوضهای در ایران خشکی که 15 درصد حجم منابع آبی آن سطحی و 85 درصد آن زیرزمینی است را عاملی برای ایجاد اختلال در اکوسیستمها معرفی میکند.
او میگوید: یک اکوسیستم برای اینکه سرپا بماند، نیاز به آب سطحی دارد. بنابراین تصور اینکه نیازهای اقتصادی، شرب و کشاورزی یک منطقه را برآورده کنیم و بقیه آب را به جای دیگری منتقل کنیم، یک تفکر اشتباه و غالب در ایران است که زمینه لطمه زدن به مناطق مختلف را فراهم کرده است.
ترابی اظهار نظر درباره اثرات مخرب تکنیکهای مورد استفاده برای انتقال آب اعم از تونل یا لوله را مستلزم انجام مطالعه و وجود اطلاعات میداند اما تاکید میکند: نادانی در ایران در زمینه فعالیتهای زیرسطحی رایج است. مردم فکر میکنند محدودیت ما گسترش روی زمین یا هوا است و زیرزمین محدودیتی نداریم. این تفکر اشتباه است.
او ادامه میدهد: زیر زمین نوع سازندها تنوع زیادی دارند. وقتی یک فعالیت زیرزمینی مثل تونل انجام میدهید که طول زیادی دارد و از مسیر مشخصی عبور میکند، این فعالیت میتواند مثل سد زیرزمینی عمل کند و جلوی نقل و انتقالات محیط متخلل زیر زمین را بگیرد و آن را تخریب کند.
این کارشناس آب بیان میکند: بر اساس بررسی که ما در تهران انجام دادیم، میدانیم که فعالیتهای انجام شده برای ساخت تونل صدر- نیایش، باعث اختلال در رژیم هیدروژئولوژیک دشت تهران شده است. نقیصهای که متخصصین ما تاکنون نسبت به تبعات آن اطلاعات نداشتهاند.
او یادآور میشود: تبعات زیست محیطی انتقال آب با لوله و تونل وابسته به ابعاد انتقال است. اگر انتقال آب با لوله سه هزار به بالا باشد هم میتواند مشکل ساز باشد.
ترابی میگوید: بررسی ما نشان میدهد که بین تمام عللی که باعث نابودی سرزمین ایران میشود، یکی از علتالعللها این است که ما نیروهای مختصص تک رشتهای تربیت کردیم.
وی اضافه میکند: در ایران نیاز به مختصص بین رشتهای داریم که نسبت به یک رشته دانش عمیق و در سایر رشتهها اطلاعات سطحی داشته باشد. این یک نقص است که میتوانیمکار تیمی ن انجام دهیم. متخصص محیط زیست ما با ادبیات تیم فنی نمیتواند صحبت کند و تیم فنی، مباحث محیط زیستی را فانتزی میداند.