پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : در منزل ناهار خوردم. امینخلوت؛ پسرهای امینالدوله و غیره بودند. ناهار را منزل خوردم، نوری [۱] هم بود.
بعد سوار شدم. از میانهی کوکداغِ بزرگ و کوچک رفتم. میرشکار و غیره؛ ساریاصلان، تفنگدارها، قهرمانخان، آقاکشیخان و غیره و غیره؛ محمدعلیخان. قوشها و غیره؛ آیی مایی [بودند].
شکار زیادی دیدیم، اما میرشکار همه را گریزاند. بعد از درههای عسطلک [۲] رفتیم، از بالای کوکداغ کوچک پایین رفتیم. یک دسته شکار را هم من گریزاندم – یعنی غفلتا از جلوی من گریختند – یک کبک روی هوا خوب زدم.
بعد رفتیم از بالای منزل به عمارت. بسیار سرد بود. رفتم حمام گِلی اندرون، بعد آمدیم بیرون نماز کرده، قرق شد. نوشتهجاتِ اسلامبول و غیره [را] وزیر خارجه فرستاده بود.
برفهای دیشب اغلب آب شد.
بعد از شام قرق شد. تیمورمیرزا، حکیم طولوزون، حاجی میرزا علی [و] میرزا علینقی تازه از شهر آمده بودند. عکاسباشی قولنج کرده است؛ بعد از اتمام کار و معالجه خواهد آمد. میرزا نظام کاشی بود، خیلی صحبت و بحث علمی شد. شش ساعتی خوابیدیم.
پینوشت:
۱- نورالدهرمیرزا، پسر دوازدهم محمدقلیمیرزا ملکآرا پسر فتحعلیشاه بود. وی سالها نایبناظر دستگاه خوانسالاری ناصرالدینشاه بود. (شرححال رجال ایران، ص ۹۰۰)
۲- اصطلک یا عسلک یکی از محلههای لواسان. (انتخاب)
منبع: «روزنامهی خاطرات ناصرالدینشاه قاجار (از رجب ۱۲۸۴ تا صفر ۱۲۸۷ ق، به انضمام سفرنامههای قم، لار، کجور و گیلان)»، به کوشش مجید عبدامین، تهران: دکتر محمود افشار، چاپ نخست، ۱۳۹۷، صص ۸ و ۹.