arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۴۸۰۱۳
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۲۱ - ۲۶ آبان ۱۴۰۰
خاطرات یحیی ریحان، مدیر روزنامه‌ی فکاهی «گل زرد» در دوره‌ی احمدشاه؛

قسمت ۱۸/ جمال امامی فوت کرد؛ اغلب مردم او را طرفدار انگلیس‌ها می‌دانستند

جمال امامی فوت کرد و اغلب مردم او را طرفدار انگلیس‌ها می‌دانستند و نظر خوبی نسبت به او نداشتند. در یکی از مسافرت‌های خود به ایران روزی به دیدن آقای الهیار صالح رفته بودم اتفاقا اسم جمال امامی پیش آمد، آقای صالح نقل نمود: «موقعی که قرارداد نفت جنوب در کمیسیون نفت مجلس شورای ملی مطرح می‌گردید یکی از کسانی که راجع به قرارداد مزبور و مواد آن مخالفت آغاز کرد و بر ضد انگلیس‌ها صحبت کرد جمال امامی بود ولی بر این عقیده بود که این مبارزه به جایی نمی‌رسد.»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

قسمت ۱۷/جمال امامی فوت کرد و اغلب مردم او را طرفدار انگلیس‌ها می‌دانستندسرویس تاریخ «انتخاب»؛ پنجاه‌وپنج سال قبل در تهران روزنامه‌ای به اسم «تنبیه درخشان» منتشر می‌گردید که دارای کاریکاتور بود. در یکی از کاریکاتورها جمعی از مردم دیده می‌شدند که ایستاده بودند و داد می‌کشیدند «نمی‌خواهیم، نمی‌خواهیم.» در آن طرف مرد عالی‌مقامی یکی از آن افراد را صدا کرده پرسیده بود: «چه چیز را نمی‌خواهید؟» فریادکننده جواب داده بود: «من از موضوع اطلاع ندارم. از کنار خیابان عبور می‌کردم دیدم جمعی داد می‌کشند نمی‌خواهیم، من هم چون کاری نداشتم جزو آن‌ها شده و با آنان هم‌صدا گردیدم. اگر میل دارید بروم دیگران را استفسار کنم چه چیز را نمی‌خواهند و برای شما جواب بیاورم.»

قبل از کودتای سال ۱۲۹۹ در وزارت فرهنگ ایران ساختمان‌هایی می‌شد زیر نظر رئیس حسابداری آن‌جا. شایع بود که رئیس حسابداری میلیون‌ها تومان سوءاستفاده کرده است. اتفاقا رئیس حسابداری مزبور فوت نمود و معلوم شد نه فقط چیزی در بساط او نیست بلکه بیست هزار تومان هم قرض باقی گذاشته است که باید ورثه‌ی او تصفیه نمایند.

قبل از جنگ اخیر روزی در تهران به اتفاق یکی از آشنایان قاطر کرایه کردیم تا به قریه‌ی برقان برویم و در آن‌جا شاید یک قطعه زمین خریداری شود، برای قلمه‌کاری. در یکی از قهوه‌خانه‌های بین راه چند دقیقه استراحت کردیم و آب نوشیدیم و مجددا به راه افتادیم. همین که وارد قریه‌ی برقان شدیم عده‌ی زیادی از ساکنین قریه قباله‌ی املاک خود را در دست داشتند و منتظر رسیدن ما بودند و قباله‌ها را به ما ارائه دادند و تقاضای خرید زمین‌های خود را نمودند. به طوری فشار جمعیت زیاد بود که ما از خیال خریداری زمین منصرف شدیم و به تهران مراجعت کردیم. حال چگونه اهل قریه قبل از رسیدن ما از نقشه و خیال ما مطلع شده بودند؟ معلوم شد در قهوه‌خانه‌ی بین راه که ما قدری توقف نموده بودیم مال‌دار دیگری عازم برقان بوده است و از مال‌دار که ما را به برقان می‌برده قضیه‌ی خرید زمین را شنیده بود و چون قبل از ما به برقان رسیده بود موضوع را به سایر اهل قریه نقل نموده بود و فورا کلیه‌ی اهل قریه مطلع شده و هرکس در فکر فروش زمین خود افتاده بود!

[...] جمال امامی فوت کرد و اغلب مردم او را طرفدار انگلیس‌ها می‌دانستند و نظر خوبی نسبت به او نداشتند. در یکی از مسافرت‌های خود به ایران روزی به دیدن آقای الهیار صالح رفته بودم اتفاقا اسم جمال امامی پیش آمد، آقای صالح نقل نمود: «موقعی که قرارداد نفت جنوب در کمیسیون نفت مجلس شورای ملی مطرح می‌گردید یکی از کسانی که راجع به قرارداد مزبور و مواد آن مخالفت آغاز کرد و بر ضد انگلیس‌ها صحبت کرد جمال امامی بود ولی بر این عقیده بود که این مبارزه به جایی نمی‌رسد.»

این اختلافات و ضد و نقیض‌گویی‌ها در تمام ممالک روی زمین دیده می‌شود و اگر بخواهم تمام یا قسمتی را شرح دهم سخن به درازا خواهد کشید.

ادامه دارد...

منبع: سپید و سیاه، شماره‌ی ۸ (۹۸۸) چهارشنبه ۵ مهر ۱۳۵۱، صص ۱۸ و ۶۰.

نظرات بینندگان