پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ باری چون محمدتقیخان تحصن پدرم را به امینالسلطان گزارش داد آن مرد بزرگوار گفت میرزا فروغی مرد محترمی است، نباید در اصطبل بماند. به خانهی من مهمان باشد تا کارش اصلاح شود. صبح روز بعد که به خانهی امینالسلطان رفتیم او را در یکی از حیاطهای آن خانه با لباس اصلی معزّز و محترم یافتیم.
در منزل امینالسلطان پدرم تقریبا یک ماه و نیم اقامت کرد. پذیرایی که از او به عمل آمد از هر حیث فوقالعاده عالی بود. من هر روز صبح نزد او میرفتم و شب به خانه برمیگشتم. غالب روزها دکتر طولوزان هم به دیدن میآمد و ساعتی با او منادمت میکرد و گاهی برای او کتاب فرانسه میآورد که مشغول شود. آن سال کتابی که میبایست به عنوان تالیف اعتمادالسلطنه منضّم به سالنامه شود «تاریخ اشکانیان» بود. پدرم همانجا به آن تالیف هم اشتغال داشت. گاهی هم مشق خط میکرد. عاقبت امینالسلطان در موقع مناسب با شاه گفتوگو کرد و عفو تقصیرات را برای پدرم تحصیل نمود و طول مدت میرساند که کار مشکل و موقع مناسب پیدا کردن دشوار بود. دکتر طولوزان هم خود با شاه مذاکره کرده بود. شاه دلتنگی نموده که میرزا فروغی از کارهای ما بدگویی کرده است. دکتر گفته بود مگر دروغ گفته است؟ شاه جواب داده بود نمیگویم دروغ گفته، اما او نمیبایست بگوید! خلاصه نتیجهی مهم این واقعه اینکه بعد از آن تا زمان مشروطیت کسی جرأت نداشت اسم از قانون ببرد یا اظهار قانونخواهی کند.
در آن ایام جمع کثیری گرفتار شده و نسبت به بابیها هم گمان برده و جماعتی از آنها را دستگیر کرده بودند و بر حسب معمول این قضیه وسیلهی دخل مامورین دولت شد. پدرم روزی که به اصطبل رفت دیده بود صحبت از بابی میکنند. اظهار داشت من مقصر سیاسی دولتم، کار من ربطی به دین و مذهب ندارد. اما مردم عامه چنانکه رسمشان است هرکس چیزی میگفت. خلاصه میرزا سید ولی هم مشمول عفو ملوکانه شد و جماعتی را به قزوین بردند و بیست ماه در زندان نگاه داشتند. میرزا رضای کرمانی و حاجی سیاح محلاتی و میرزا محمدعلیخان همدانی که بیچاره از برّه کمآزارتر بود از آن جمله بودند و پدرم مخصوصا از گرفتاری او متالم بود.
منبع: خاطرات محمدعلی فروغی به همراه یادداشتهای روزانه از سالهای ۱۲۹۳ تا ۱۳۲۰، به خواستاری ایرج افشار، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ سوم، ۱۳۹۸، صص ۶۰-۵۹، (رساله در سرگذشت خود و پدر).