پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ پنجشنبه ۲۱ شهریور: باید رفت به «ارجمند». دو فرسنگ راه است. همه باصفا. پی رودخانه [و] درخت بید، خیلی باصفاست. از «لزور» میرود به «اهنز»، از آنجا به «شادمهان»، از آنجا به ارجمند. در راه قدری تنگ بود، بُنهی همه گیر کرده ایستاده بودند. قدری به زحمت عبور شد. تفنگدار گذاشتیم جلوی بُنه را بگیرد، حرم بگذرد.
ناهار را منزل خوردم. بعد از ناهار جواب عرایض وزیر خارجه و غیره را نوشتم. اندرون از زنها و کنیز [و] گیسسفید خیلی ناخوش تب [و] لرز هستند؛ خورشید، گلینخانم و غیره و غیره.
میرزا علیخان و جمعی از اینجا رفتند طهران. همهروزه اغلب میروند. گربه فقیری امروز هفت هشت موش گرفت، داد به بچههایش و غیره. هوای اینجا چمن و رطوبی و بد است. شب پیشخدمتها بعد از شام آمدند. علیرضاخان صحبت کربلا و غیره را میکرد. بعد خوابیدیم. یوشی بله شد.
جمعه ۲۲ شهریور
باید رفت به «وزنا». از «ارجمند» به آنجا چهار فرسنگ است. اما همهی راه خوب و رودخانه [و] چشمه. صبح رفتم حمام. بعد سوار شدیم. منشیالممالک دروغی نوشته بود در «لاسم» ناخوشی هست، قدری اسباب وحشت شد اما دروغ بوده است. ناخوشی قصبهی فیروکوه هم دروغ بوده است، ساختگی بوده است که اردو برود.
خلاصه راندیم. کوه انگمار طرف دست چپ است و کوه [ناخوانا] دست راست. اول ده «اندریه». بعد ده «آسور». بعد ده [نام ده نوشته نشده]. بعد ده «نجفدر». بعد منزل که وزنا است. از گردنه بالا رفته رفتیم منزل. بسیار سرد بود. الحمدلله خوش گذشت. کوه انگمار خیلی برف داشت، تماشا کردم. شب شام خورده، خوابیدم زود. صبح برخاستم. الحمدلله. گفتند بایرام ناخوش شده است.
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامهی اول خراسان، تصحیح: مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، صص ۳۵۸-۳۵۹.