سرویس تاریخ «انتخاب»؛ روز یکشنبه نهم فروردین ۱۳۴۹، جلسه ۱۸۲ دور بیستودوم مجلس شورای ملی، جلسهای بسیار تاثیرگذار و به لحاظ ملی مهمی برای ملت ایران به شمار میرود، چه در این جلسه اردشیر زاهدی وزیر امور خارجه وقت گزارش دولت در مورد بحرین و مراجعه به سازمان ملل را به مجلس ارائه کرد. بر اساس این گزارش دولت ایران و انگلستان توافق کرده بودند که مسئله بحرین را به سازمان ملل واگذار نمایند. «دولت تصمیم گرفت که در این مورد به سازمان ملل متحد که تنها مرجع حل اختلاف بینالمللى است متوسل گردیده و مسئولیت کسب تمایل باطنى و آمال واقعى مردم بحرین را به این سازمان جهانى که مورد قبول قاطبه ملل است واگذار نماید و به این ترتیب مشکل بحرین را طبق اصول منشور ملل متحد که اصل حل مسالمتآمیز اختلافات بینالمللى از موازین اساسى آن است فیصله دهند. براى تأمین این هدف مذاکراتى با دولت انگلستان به عمل آمد و سرانجام آن دولت هم این راهحل عاقلانه و منطقى را پذیرفت، در نتیجه با دادن اختیار تام به اوتانت - دبیر کل سازمان ملل متحد - خواسته شد که مساعی جمیله خود را براى تحصیل امیال واقعى اهالى بحرین به هر نحوى که صلاح و مقتضى بداند مبذول داشته و نتیجه را به شوراى امنیت سازمان ملل متحد گزارش دهد و به شرط آنکه این گزارش مورد تصویب شوراى امنیت قرار گیرد براى دولت شاهنشاهى هم قابل قبول خواهد بود. البته هر گاه اکثریت مردم بحرین خواستار الحاق به ایران باشند دولت شاهنشاهى هر گونه مشکلى را تحمل خواهد کرد تا به خواست قلبى آنان جامه عمل بپوشانند.»
پس از قرائت این گزارش، محسن پزشکپور لیدر حزب پانایرانیست طی بیاناتی پرشور مخالفت صریح خود را با این اقدام دولت بیان کرد و پس از اتمام سخنانش طرح استیضاح دولت هویدا را تقدیم رئیس وقت مجلس کرد. هویدا در جلسه صد و هشتاد و چهارم مجلس در روز سهشنبه یکم اردیبهشت ماه ۱۳۴۹ در مجلس حاضر شد و به پرسشهای پزشکپور پاسخ داد. در نهایت کلیه نمایندگان مجلس به جز ۴ نفر اعضای حزب پانایرانیست، به دولت رای اعتماد داد.
در ادامه سخنرانی پزشکپور در مخالفت با گزارش دولت در مورد بحرین، و پاسخ هویدا به طرح استیضاح وی را میخوانید:
مشروح سخنان پزشکپور و طرح استیضاح از دولت
جناب آقاى رئیس خانمها، آقایان!
اکنون با قلبى پر از اندوه، با غمى جانکاه، به نام یکى از نمایندگان ملت ایران از سوى خود و از سوى گروه پارلمانى پانایرانیست با شما سخن مىگویم. من به خوبى مىدانم که در ژرفاى قلب و وجود شما چه مىگذرد، همانگونه که اکنون دیدگان میلیونها زن و مردان ایرانىنژاد و به ویژه دیدگاه نگرانِ هزارها هممیهنان بحرینىِ ما بر این لحظات غمانگیز و خطیر دوخته شده است. نمایندگان پانایرانیست و نیز دیگر کوشندگان و مبارزان پانایرانیست از اعمال وجود و از ژرفاى جان و روان مسئولیتهاى خطیرى را که به فرمان وجدان ایرانى برابر «شاهنشاهى ایران»، نژاد ایرانى، تمامیت سرزمین ایرانیان و حاکمیت ملت ایران داریم احساس مىکنیم و شرافتمندانه به آن پاىبند مىباشیم (صحیح است) در این لحظات حساس و خطیر نه منباب مجامله و خودستایى بلکه در مقام بیان شواهد، نظر همکاران گرامى را به بیش از بیستوهشت سال نبرد و کوشش پىگیر که پانایرانیستها به پشت سر گذاردهاند معطوف مىدارم. در تمام این مدت کوشندگان پانایرانیست براى آیین رخشاى «شاهنشاهى ایران» براى دفاع از یگانگى تیرههاى ایرانىنژاد، براى درهم شکستن هرگونه دسیسه استعمارگران چپ و راست و براى دفاع از حقوق حقههاى همه تیرههاى نژاد ایرانى جان در کف مبارزه را دنبال کردند. (صحیح است).
در این راه پرافتخار؛ در طریقت شناخت و سپاس به نظم «شاهنشاهى ایران» با همه جامعیت تاریخى، نژادى و فرهنگى آن و براى دفاع از آنچه که چه از نظر کیفى و چه از جهت کمى وابسته به نژاد ایرانى است کوشندگان پانایرانیست از هیچگونه جانبازى صادقانه دریغ نداشتهاند. (صحیح است). ایثار جان، تحمل ضربات دشنههاى عمال استعمار و تجزیهطلبان، از دست دادن دیدگان، قبول هرگونه رنج و دشوارى در این طریق مقدس و به راه این ملت و سرزمین خدایى آن براى مبارزان پانایرانیست بسى آسان و شورانگیز بوده و هست. (صحیح است). از چنین دیدگاهى است که با همه اعتقاد جازم به میثاقهایى که چه هنگام آغاز نبردهاى رستاخیز و چه هنگام اداى سوگند در مجلس شوراى ملى براى پاس «شاهنشاهى ایران» و دفاع از تمامیت میهن و حاکمیت ملى ادا کردهایم نسبت به حیاتىترین مسئله ملى و سیاسى که تاکنون در تاریخ مشروطیت ایران مطرح گردیده است نظرات گروه پارلمانى پانایرانیست را به آگاهى ملت ایران مىرسانم. اکنون از آن لحظه «خطیر و غمانگیز» که در آغاز گفتار به آن اشاره نمودم سخن مىگویم.
نمایندگان محترم، جناب آقاى وزیر امور خارجه!
من ایمان دارم که شما نیز با ما همآهنگ هستید که این لحظات در تاریخ ملت ایران، در پهنه رسالتهاى نژاد ایرانى در این منطقه از جهان و در زمینه وظایفى که هر یک از ما در پیشگاه سرزمین و ملت و شاهنشاهى ایران به عهده داریم «خطیر است و غمانگیز». (صحیح است). بسیار غمانگیز، من این غم را در دیدگان و سکوت نمایندگان مجلس شوراى ملى احساس کردم، لحظات و ایام کنونى خطیر است براى اینکه در برههاى حساس از ایام تاریخ زندگى نژاد و سرزمین خود قرار گرفتهایم در دوران شکوفایى ملت ایران و در روزگار اعلام آئین «سیاست مستقل ملى» و در زمان لزوم در هم کوبیدن همه آثار استعمار در این منطقه از جهان قرار داریم. (صحیح است). هر یک از ما در هر پایگاه و جایگاه که قرار داشته باشیم باید عظمت حوادث کنونى و اهمیت وقایع زمان را دریابیم و رزم آزادگىبخش ملى را در سمت هرچه بیشتر استقرار حاکمیت ملى بر همه حقوق و منافع تاریخى و به حق ملت ایران دنبال کنیم. (صحیح است). غمانگیز است به این سبب که اکنون در چنین ایامى که باید آهنگ انقلاب ملى پرطنین و هر چه بیشتر پیروزىبخش باشد در مجلس شوراى ملى کشور «شاهنشاهى ایران» دولت گزارشى را مطرح مىکند که تمامى مفاد مقدمه مبسوط آن حاکى از حاکمیت به حق تاریخى و مالکیت بىچون و چراى «شاهنشاهى ایران» بر جزایر بحرین مىباشد ولى نتیجه و روشى که در این مورد از سوى دولت به عنوان گزارش کار به مجلس شوراى ملى ارائه شده است جز تعارضى آشکار با تمامیت ارضى ایران و جز نقض اصل «حاکمیت ملى» و نیز تعارض صریح با سخنان شاهنشاه و برخورد آشکار با اصول و مقررات و قوانین میهن ما چیز دیگرى نمىباشد. (دکتر فریور: صحیح است). (مهندس ارفع: هیچ صحیح نیست). (دکتر فریور: به نظر شما صحیح نیست.) شما هم نیک مىدانید که صحیح است آقاى مهندس ارفع تاریخ قضاوت مىکند که صحیح است.
جناب آقاى وزیر خارجه!
جنابعالى اکنون به عنوان نماینده دولت در پیشگاه مجلس شوراى ملى چنین گزارشى را ارائه نمودهاید و بىگمان به مفاد و محتویات گزارش عنایت کردهاید. من و دیگر دوستان گروه پارلمانى پانایرانیست گزارشهاى وزارت خارجه را در این مورد و نیز کتاب جامعى را که اداره نهم سیاسى آن وزارتخانه زیر عنوان «بحرین از دوران هخامنشى تا زمان حال» تنظیم نموده است به دقت بررسى کردهایم لابد جناب آقاى مهندس ارفع هم به دقت بررسى کردهاند در اینجا به شما تبریک مىگویم که چه در گزارش و چه در کتاب مزبور به خوبى مدارک و مستندات قاطع و غیر قابل انکار را که حاکى از حاکمیت و مالکیت مستمر ملت ایران نسبت به بحرین و نیز حاکى از دسیسههاى غیرقانونى استعمار انگلیس براى انتزاع بحرین از ایران مىباشد گردآورى کردهاید. از شما هم چنین انتظارى بود. جناب آقاى وزیر امور خارجه، من در اینجا درود مىفرستم به روان پدر شما، او کسى بود که همدوش با رضاشاه بزرگ براى نجات خوزستان گام برداشت. جناب آقاى وزیر امور خارجه! مىبینم اشک در چشمان شما حلقه زده، در چشمهاى ما هم همینطور. نمىبایست شما این گزارش را با این کیفیت در مجلس شوراى ملى ایران مطرح مىکردید اینها است لحظات غمانگیز.
مستندات و دلایلى که در کتاب مزبور گردآورى شده است و آنچه که به طور اجمال در مقدمه مبسوط گزارش دولت بیان گردیده است به آن حد از استحکام، قاطعیت و صراحت حاکمیت و مالکیت شاهنشاهى ایران نسبت به بحرین مىباشد که دیگر جاى اندک تردیدى هم باقى نمىماند. (صحیح است). گزارشى بود که ملاحظه فرمودید نمایندگان محترم چه دلایلى مستحکمتر از این؟ چه دلایلى قاطعتر از این؟ ما به این آرمان مقدس شاهنشاهى ایمان داریم که باید از هر وجب این سرزمین با ناخن و چنگ و دندان دفاع کنیم. (صحیح است). غمانگیز است. تاریخ این مملکت کمتر یک چنین غم جانکاه به خود دیده است بنا به همین ملاحظات است که همواره ملت و دولت ایران بحرین را جز لایتجزاى ایران شناختهاند و بنا به چنین ملاحظاتى بود که به موجب تصویبنامه دولت وقت بحرین استان چهاردهم میهن ما اعلام گردید و نیز بنا به چنین ملاحظاتى است که در گزارشهاى وزارت خارجه تصریح گردیده است این جملهاى است که در کلیه گزارشها و کتابهاى وزارتخانه منعکس است که «.. بحرین از زمان هخامنشیان به عنوان یکى از توابع استان فارس اداره مىشده است و تا به امروز همیشه جز لاینفک شاهنشاهى ایران بوده است...» (صحیح است). این است، چه مىگویید آقاى مهندس ارفع؟ برابر یک ملت، یک تاریخ، یک نژاد چه مىگویید؟ از این قراردادها زیاد است ۱۵۰ ترکمانچاى ولى یک فرق دارد هیچ یک از اینها در یک مرجع مقننه ملت ایران مطرح نشده است این است لحظه خطیر و غمانگیز دوره بیستودوم مجلس شوراى ملى، دهان من خشک شده است و نمىتوانم صحبت کنم، احساس مىکنم جان و روانم را از دست دادهام به ویژه آنکه گذشته از دلایل و مستندات متعدد و متقن و قاطع مذکوره در مقدمه مبسوط گزارش و کتاب تنظیمى توسط وزارت خارجه، غالباً سخنگویان استاد انگلیسى خود ناچار از اقرار و اعتراف به حاکمیت و مالکیت ملت ایران بر بحرین و استمرار آن تا زمانهاى بسیار نزدیک گردیدهاند که وجود چنین دلایلى هرگونه تصور تردیدآمیز را نسبت به حاکمیت «شاهنشاهى ایران» بر بحرین منفى مىسازد. (صحیح است). از جمله آنکه رادیو لندن، جنابعالى که آقاى مهندس ارفع شنیدید و در آن جلسه گفتید که شنیدهاید از جمله آن که سخنگوى رادیو لندن در ساعت شش و ۴۵ دقیقه روز ۲۵/ ۱۲/ ۴۸ در پاسخ یکى از شنوندگان خود چنین اعلام مىدارد: «.. نامهاى از آقاى محمدرضا راستى از کویت رسیده که مانند بسیارى از شنوندگان دیگر مىنویسد این انگلیسىها کِى از خلیج بیرون مىروند، آیا بحرین مال ایران است یا نه؟» این پرسشى است که یکى از ساکنان کویت از رادیو لندن از سخنگوى دولت استعمارى انگلیس مىکند. پاسخ چنین است: «آقاى راستى من در این باره بارها توضیح دادهام دولت انگلستان اعلام کرده که نیروهاى نظامیاش را تا پایان سال ۱۹۷۱ از خلیج بیرون خواهد برد و هنوز هم در این طرح تغییرى داده نشده است و، اما در مورد تعلق بحرین به ایران اگر نظر مرا مىخواهید که گفتهام و مىگویم بله» بله، نسبت به پرسش، نسبت به پرسش اینکه آیا بحرین مال ایران هست یا نه. مدعى، مدعى بیگانه استعمارگرى که به آسیا آمد به خلیجفارس آمد و شاهنشاه ما فرمودند «ما او را بیرون مىکنیم و نمىگذاریم از درِ دیگر وارد خلیجفارس بشود» آقایان نمایندگان! به این ایدئولوژى و این آرمان ایمان دارید یا نه؟ ببینید پاسخ چنین است من اکنون نام نمىبرم ولى با کمال تأسف گاهى برخى چنین بیان مىکنند که ۱۵۰ سال است اعمال حاکمیت ما نسبت به بحرین قطع شده است اوه چه سخن دور از واقع بینى، اگر نخواهیم عنوانى غیر از این بیان کنیم. سپس سخنگوى رادیو لندن در پاسخ پرسشکننده اینطور دنبال مىکند حتى تا حدود ۲۵-۳۰ سال قبل انگلیسها در مورد بحرین به دولتهاى مرکزى ایران نامه مىنوشتند و مثلاً مىگفتند با اجازه شما مىخواهیم فلان کار را بکنیم و مسلماً اسناد آن موجود است. این قسمت را که براى نمایندگان محترم قرائت کردم متن پاسخى است که رادیو بى بى سى لندن براى یکى از ساکنین کوین گفته است. نمایندگان محترم ملاحظه بفرمایید به این ترتیب هرگز ادعاى اینکه حاکمیت ایران نسبت به بحرین طى مدت زمانى قطع گردیده است صحیح نیست و بىشک وزیر خارجه مىتواند متن خبر مزبور را که از جمله دلایل مهم و قاطع براى اثبات حاکمیت مستمر ملت ایران بر بحرین مىباشد از آرشیو وزارت اطلاعات به دست آورند. با این توضیحات حال چگونه است که دولت نسبت به جزئى لاینفک از میهن ما با وجود این همه دلایل متقن به آن مرحله از تردید در حاکمیت ملى نظر دوخته است که تعیین سرنوشت این جزء انفکاکناپذیر «شاهنشاهى ایران» را، آن هم با این کیفیت به عهده آقاى اوتانت و یا شوراى امنیت گذارده است؟ دولت براى توجیه این روش نارواى خود به مصاحبه شاهنشاه در دهلىنو استناد جسته است، در حالى که هرگز مستنبط از سخنان شاهنشاه روشى نیست که دولت در گزارش خود به آن اشاره نموده است هرگز چنین نیست. براى چه سخنان رهبر ملت ایران را این طور توجیه و تحریف مىکنید؟ اینکه براى نجات بحرین و نسبت به مردم بحرین به زور متوسل نخواهیم شد هرگز چنین دلالت ندارد که فرصت دهیم تا همان وسایل استعمار انگلیس و عمال فرومایه آن که دولت به کرات در گزارش خود به آن اشاره نموده است همچنان حلقوم مردم بحرین را در زیر چنگالهاى خونآلود و جنایتکار خود بفشرد و آنگاه در چنین شرایطى نماینده آقاى اوتانت به کسب نظر مردم بحرین مبادرت نماید، کجا شاهنشاه چنین فرمودند؟ زیرا این نکته مسلم است که مردم بحرین نیز چونان مردم هر گوشهاى دیگر از «ایرانزمین» در شرایط آزاد و دور از دو عامل «زور» و «تزویر» به زندگى با هممیهنان خود و زیست شرافتمندانه در سایه درفش ملى ایران نظر خواهند داد. (صحیح است). (ریگى: به آراء عمومى مراجعه مىشود). بىگمان نمایندگان محترم هنوز مفاد اعلامیه اخیر وزارت خارجه را به خاطر دارند و من در همان موقع در اینجا و دیگر نمایندگان از صمیم دل آن شجاعت و آن ایرانپرستى را ستایش کردیم اعلامیهاى که در حد خود شجاعانه و واقعبینانه بوده در آن اعلامیه تصریح شده است که استعمار انگلیس به زور و تزویر بحرین را از ما در میهن جدا نموده است درست است بعد از سالهای بسیار در زمان وزارت خارجه شما چنین اعلامیهای صادر شده سخن تاریخ را گفتید سخن همه ملت ایران را گفتید سخن هزاران مردم زجردیده بحرین را گفتید. استعمار در پناه دو بازوی جنایتکار زور و تزویر زندانهای هولناک حاکم خودکامه نظامات بردگیآور را بر هزاران ایرانی بحرین تحمیل نموده است. گورستانهای بحرین که در آغوش خود هزارها شهید ایرانپرست را جای داده است، سیاهچالها و زندانهای بحرین که هزارها زنان و مردان هممیهن ما را در غل و زنجیر کشیده است یادآور چنین جنایتهایی است. پرسش ما این است که دولت با توجه به چنان اعلامیهای و با توجه به همه صفحات متعدد گزارشهای مبنی بر استقرار حکومت ستمگر و جنایتکارانه استعمار در بحرین چه اقدامی برای برطرف کردن دو عامل زور و تزویر و عوارض ناشی از آن در بحرین نموده است که مردم بحرین بتوانند آزادانه و بدون بیم و هراس نظر خود را به نماینده آقای اوتانت اعلام کنند؟ جناب آقای مهندس ارفع شما چرا پرسش نکردید؟ نماینده دولت چرا گزارش نداد که چه اقداماتی برای رفع تضییقات کرده و چه محیط آزادی به وجود آورده؟ چگونه دو عامل زور و تزویر را از زندگی مردم بحرین برداشته که امروز آنها بتوانند نظر بدهند و امیال خود را ابراز دارند؟ پرسش ما این است که دولت برای اجرای نیات شاهنشاه که کسب نظر آزادانه مردم بحرین میباشد چه اقدامی نموده است؟ کدام حمایت از مردم بحرین شده است؟ کاملاً درست است شاهنشاه نظر دادند که نظر و امیال آزادانه مردم بحرین را استعلام میکنیم، برای کسب نظر و امیال آزادانه چه اقدامی شده است؟ از آن تاریخ تاکنون چه گامی برداشته شده کدام حمایت از مردم بحرین شده است کدام اعتراض به جنایتهای شیخ غاصب بحرین و استعمار انگلیس نسبت به مردم بحرین به عمل آمده؟ جناب آقای وزیر خارجه! گزارش دولت نیز دویست و شصت صفحه کتاب مستندی که اداره نهم وزارت خارجه شما منتشر نموده است، اعلامیه واقعبینانهای که در زمان وزارت شما منتشر گردید، همه حکایت دارد که سالهای متمادی است بحرین به صورت زندان بزرگ و هولناکی برای هزاران هزار ایرانی مقیم آن درآمده است. اکنون چگونه دولت میتواند درست در میان دیوارهای همین زندان مخوف و در زیر سایه شوم و وحشتناک دژخیمان استعمار انگلیس رأی آزادانه مردم را جویا شود؟ مقررات جهانی، رویه بینالمللی، ابتداییترین اصول دموکراسی ایجاب میکند ابتدا غل و زنجیر از دست و پای مردم بحرین برداشته شود، ابتدا به حکومت ظالمانه دژخیمان استعمار پایان داده شود، درهای آن زندان بزرگ باز شود، به مردم بحرین اجازه استنشاق هوای آزاد و تفکر آزاد و سالم داده شود و آنگاه اگر اصرار داشته باشیم تمایل آنها خواسته شود. در چنان شرایطی همه خواهند دید که مردم بحرین هماهنگ فریاد زیستن با ملت و نژاد و سرزمین خود یعنی ایران را برمیدارند. با این وصف عملاً آنچه در بحرین بررسی خواهد شد مطامع و امیال استعمار انگلیس و عمال فرومایه آن خواهد بود نه امیال مردم بحرین که هرگز چنین اقدامات و نتایج حاصله از آن که معارض با حاکمیت و مالکیت ملت ایران نسبت به بحرین باشد نمیتواند چه از نظر مقررات و سنتهای بینالمللی نافذ و مورد قبول ملت ایران و در نتیجه نمیتواند مورد قبول مردم بحرین هم باشد به ویژه آنکه دولت بدون کسب مجوز قانونی و بر خلاف قانون اساسی برای تغییر حدود و ثغور کشور به مراجع غیرملی مراجعه نموده است نمایندگان محترم با توجه به این جهات است که باید حساسیت لحظات خطیر کنونی را دریافت و با وجدان بیدار و شهامت اخلاقی وظایفی را که هر یک در پیشگاه نژاد ایرانی، «شاهنشاهی ایران» و هممیهنان ستمدیده بحرینی به عهده داریم ایفا کنیم، دیدگان هزارها ایرانی جانباز که به امید روزگار یگانگی هرچه بیشتر بحرین با ما در میهن در سرزمین بحرین جامه شهادت در بر کردهاند و نیز دیدگان دیگر شهیدان راه یگانگی ملت ایران اکنون به سوی ما است. دیدگان میلیونها ایرانینژاد به سوی ما دوخته شده است، آنها به ما چشم امید دوختهاند که یا برای دفاع از حق حاکمیت «شاهنشاهی ایران» و اجرای اصل مقدس نژاد ایرانی گام برخواهیم داشت یا داوری تلخ تاریخ را برای خود خریدار خواهیم شد؟ همکاران گرامی! این سخنان شاید برای برخی تلخ باشد شاید برخی از تلخی داوری تاریخ نگران نباشند، ولی از تلخی سخنانی راست دلآزرده بشوند، ولی ما متکی به پیمان و میثاق خود هستیم. ما چنین میاندیشیم که در تمامی این سرزمین مقدس، سرزمینی که از هم تفکیک و جدایی ندارد ما هیچ یک نمیتوانیم گوشهای از این سرزمین را به گوشهای دیگر از آن رجحان و ترجیح دهیم. ما باید جانباز و از خود گذشته و فداکار باشیم. شما روی هر وجب از خاک این مملکت که قدم میگذارید خون هزاران شهید ریخته شده. فداییان بسیار، جانبازان بسیار بودهاند که این وطن و این سرزمین مقدس و این شاهنشاهی مقدس را محفوظ نگاه داشتهاند. بنا به احساس چنین مسائلی است که در این لحظات رنجآور و غمانگیز و با احساس وظیفهای که در پیشگاه شاهنشاه و نژاد ایرانی در این مجلسی که دو سال و اندی در پیشگاه همکاران گرامی هستیم از آنجا که به همان کیفیتی که عرض کردم اقدامات دولت را مطلقاً منطبق با اصول مسجل حاکمیت ملی ایران نمیدانم و منطبق با اصل سیاست ملی نمیدانم و منطبق با توضیحات شاهنشاه رهبر ملت ایران در مصاحبه دهلینو نمیدانم؛ بنابراین به سبب این گونه اقدامات با وجدان پاک و بیدار و با احساس رضایت باطن در برابر شاهنشاه و دولت ایران و از جمله مردم بحرین دولت را به علت این سهلانگاریها و تعرضی که نسبت به این اصول کرده است گروه پارلمانی پان ایرانی است، هر پنج تن نماینده پانایرانی است استیضاح میکنند و متن استیضاح را تقدیم مقام ریاست میکنم.
پاسخ نخستوزیر (هویدا) به استیضاح
[..]در جلسه مورخ نهم فروردینماه مجلس شورای ملی هنگامی که گزارش اقدامات دولت برای حل مسالمتآمیز موضوع بحرین از طرف آقای وزیر امور خارجه به اطلاع نمایندگان محترم رسید، آقای پزشکپور نماینده پانایرانیست ضمن بیاناتی که در آن جلسه نمودند از طرف خود و چهار نفر دیگر آقایان نمایندگان پانایرانیست درباره اقداماتی که از طریق سازمان ملل متحد در مورد بحرین به عمل آمده است دولت را استیضاح کردند. هر چند که اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان محترم مجلس با تایید گزارش آقای وزیر امور خارجه در این زمینه به ایرادات ایشان در عمل پاسخ دادند، اینک جواب استیضاح ایشان به استحضار نمایندگان محترم ملت ایران میرسد.
خانمها و آقایان! نمایندگان محترم مجلس شورای ملی!
در این ساحت مقدس مجلس و مخصوصا در این دوره قانونگذاری که مقارن با دوران پرافتخار انقلاب ایران است و هر روز در این مجلس محترم مظهری از مظاهر میهنپرستی و خدمتگزاری به منصه ظهور میرسد، دولت همواره مفتخر بوده که نه تنها لوایح مهمی را که ارکان ترقیات مملکتی بر آن استوار است و اتخاذ تصمیم درباره آن از مختصات قوه مقننه میباشد تقدیم نماید بلکه هر زمان که مسائل مهم مملکتی پیش میآمده شرح و جزئیات آن را نیز به استحضار نمایندگان محترم ملت ایران میرسانده و از نظریات صائب شما استفاده میکرده است.
در مورد مسئله بحرین نیز بنا بر وظیفه خطیری که بر عهده دارد از مدتی قبل اقدامات وسیع بینالمللی به منظور حفظ صلح و آرامش منطقه و برانداختن هرگونه آثار استعمار در این منطقه به عمل آورد که گزارش آن در جلسه مورخ نهم فروردین ماه به استحضار نمایندگان محترم رسید. درباره اقدامات مزبور، آقای پزشکپور دولت را استیضاح کرده و ضمن آن اساس استدلال خود را بر دو نکته قرار دادند:
از یک سو ایشان معتقدند که اقدامات اخیر دولت درباره بحرین به ادعای خود با سیاست مستقل ملی ایران مغایرت دارد و از سوی دیگر ایراد دارند که دولت نمیبایست در این مورد از امکانات ملل متحد یعنی به اصطلاح ایشان «مرجع غیرملی» استفاده کند.
قبل از اینکه به این دو نکته پاسخ بدهم لازم است که بار دیگر اقدامات دولت را در اینجا خلاصه کنم؛ نمایندگان محترم استحضار دارند که در پیروی از سیاستهای استعماری یعنی تسلط بر دیگران از راه تفرقهجویی که از دویست سال پیش در خلیجفارس آغاز شد و اشغال بحرین یکی از مظاهر آن بوده وضع خاصی در این منطقه به وجود آمده بود که در سالهای گذشته روز به روز بر وخامت آن افزایش مییافت و امکانات حل مسائل حیاتی این منطقه را به وسیله ملتهای ذینفع مشکلتر مینمود.
برای هرکس که به تاریخ جریانات اخیر خلیجفارس آشنایی مختصر دارد روشن است که در این مدت منافع استعماری از هیچگونه اقدامی برای بسط حکومت خود در تفرقه و جدایی بین ملل برادر و جلوگیری از رشد نهضتهای مترقیانه دستبردار نبودهاند.
جدا ساختن بحرین از خاک ایران و اقداماتی که بیش از صد سال متوالی برای تغییر دادن شکل جمعیت و استقرار نظامی دیگر در آن سرزمین انجام یافت از عواقب شوم و دردناک همین سیاستهای استعماری بود. بهخصوص پس از آنکه انگلستان قصد حسابشده خود را برای بیرون بردن قوای خود از خلیجفارس اعلام کرد، منافع استعماری به اقداماتی دست زدند که از راه تفرقه انداختن بین مردمِ این منطقه هیچ قدرت ملی نتواند در دفاع از منافع مشترک در برابر جبهه استعماری و هرگونه آشوبگریهای دیگر توفیق یابد و این منافع کوچکترین علاقهای به مصالح عالیه مردم مسلمان این منطقه نداشتند.
اما دولت شاهنشاهی که اینک بزرگترین مسئولیت را در مبارزه با استعمار و حفظ صلح و امنیت این منطقه دارد بیشک نمیتوانست در برابر تحریکات و همچنین آشوبگریهایی که در شرف تکوین بود بیتفاوت و بیاعتنا بماند. مصالح عالیه ملت ما و بیش از هر چیز سرنوشت ما و برادران مسلمان و ملتهای دیگر آن سوی خلیجفارس ایجاب میکرد که از هیچ اقدامی برای دفاع از مصالح مشترک در برابر هر نوع بازگشت استعمار در این منطقه و خطرات ناشی از آن فروگذار نشود، و اقدامات اساسی دامنهداری که مخصوصا در ماههای اخیر از طرف دولت انجام گرفت و مظهر بارزی از سیاست مستقل ملی ما بود هدفی جز این نداشت که مقاصد و آرمانهای بزرگ ملی خود را در شرایط خاصی که در این منطقه حساس به وجود آمده بود به بهترین نحوی تامین سازیم.
آقای پزشکپور! به نظر میرسد که برای اطلاع شما لازم است به تعریفی از این سیاست مستقل ملی بپردازم تا شاید اشتباهی که برای شما و دوستان شما پیش آمده مرتفع گردد.
به نظر ما سیاست مستقل ملی در درجه اول سیاستی است که منافع واقعی و دارزمدت یک ملت را در شرایط جهانی که در آن زندگی میکند تامین سازد. سیاست مستقل ملی آن است که دولتی بر اساس اراده مردم خود شرایط انقلابی پیشرفت و توسعه و موجودیت ملی را بالفعل و در عمل و نه در قالب جملات و خیالهای خام فراهم آورد. سیاست مستقل ملی آن است که مسئولان کشور به اتکای اراده آزاد ملت و با پشتیبانی مداومی که ناشی از این اراده و احساس مسئولیت مشترک نسبت به سرنوشت ملی است و بیش از هر چیز به مفهوم میهن و وحدت ملی، معنی و محتوا میبخشد، نیروهای خلاق مردم را در جهت هدفهای بزرگ ملی بسیج کنند و به قدرت حقیقی ملت به طور مداوم بیفزایند؛ و بالاخره سیاست مستقل ملی سیاستی است که مفهوم حاکمیت و موجودیت ملی را از تعهداتی که ملتها در سطح بینالمللی و بهخصوص در قبال منشور ملل متحد به عهده میگیرند جدا نسازد.
برای کشوری مانند ایران افتخار دارد از بانیان اصلی سازمان ملل متحد است. سیاست مستقل ملی سیاستی است که یکی از پایههای اساسی آن توجه مداوم به اصول منشور ملل متحد به رعایت آن است.
آقای پزشکپور! ما همیشه خیال میکردیم که شما نیز از دل و جان سیاست مستقل ملی ما را به همین نحو تعبیر میکنید و سربلندی کشور ما را در آن میدانید که ضمن صیانت منافع ملی به رسالت تاریخی خود وفادار بمانیم و هیچگاه ارزشهای درخشان انسانی و صلحجویانهای را که حاصل تمدن چند هزارساله ماست از نظر دور نداریم.
آقای پزشکپور! شما که در اظهارات خود صحبت از وطن میکنید باید بدانید که وطنپرستی انحصار هیچکس نیست و مردم ایران از خرد و کلان و پیر و جوان به وطن خود عشق میورزند و آن را با جان و دل دوست دارند. وطنپرستی آن نیست که از راه تعصب و اندیشههای باطل، به ایجاد اختلاف بین ملتها و مخصوصا بین ما و برادران مسلمان خود دامن زنیم. اینگونه تعصبهای نژادی بود که در دوران زندگی خودتان به بزرگترین جنگ تاریخ و تلفات و ضایعات مادی و معنوی و بالاخره شکست کشوری که بدان توسل میجست منتهی گردید، ولی برای ما که همواره در رعایت آزادی و احترام ملتها و رواج عدالت و قانون در روابط بینالمللی و دفاع از اصول منشور قدم برداشتهایم شایسته نخواهد بود که به خاطر تعصبها و تعبیرات خام به همان روشهای محکوم متوسل شویم.
اینک به این بحث که امیدوارم شما را به واقعیات روشنتر کرده باشد خاتمه میدهم و به شرح اجمالی اقدامات دولت در ماههای اخیر میپردازم. این اقدامات ساده و روشن بود. پس از جریاناتی که بدان اشاره کردم لازم بود تدابیر واقعبینانه و دوراندیشانهای برای حفظ منافع حیاتی ملت ایران اتخاذ گردد تا ما و همه برادرانی که آینده و سرنوشتمان بستگی مستقیم با صلح و آرامش این منطقه دارد هدفهای مشترک خود را فارغ از هر نوع مداخله خارجی یا دسیسه استعماری تامین کنیم و لازم بود که با استفاده از کلیه امکانات ملی و بینالمللی مردم مسلمان این ناحیه از خطر جنگ و آشوب و تشنجهای تخریبی مصون باشند و در این راه نهایت مجاهدت را به کار بردیم تا اقدامات خود را از یک سو با اصول سیاست مستقل ملی و از سوی دیگر با اصول منشوری که ما و سایر ملل آزاد و صلحجوی جهان آن را برای حفظ موجودیت مشترک خود به وجود آوردهایم منطبق سازیم.
اقداماتی که آقای وزیر امور خارجه گزارش آن را به مجلس شورای ملی تقدیم کرد منحصرا ناشی از این اصول بود و غرض از این گزارش در درجه اول آن بود که به پیروی از سنتی که دولت همواره بدان توجه خاص داشته است نمایندگان محترم مجلس در اولین فرصت مناسب از جریانات اقدامات و هدفهای دولت مستحضر گردند تا هرگونه اقدامی که در این خصوص به عمل خواهد آمد همواره منطبق با رای صائب شما باشد.
اینک به جواب ایراد دوم ایشان میپردازم که «چرا دولت در این مورد به فکر افتاد تا از امکانات خاص ملل متحد (که به اصطلاح آقای پزشکپور مرجعی غیرملی است) استفاده کند؟» در این خصوص باید بدوا به اطلاع شما برسانم که سازمان ملل متحد در جهان امروز مرجعی برای کلیه کشورها است اگر اینطور نبود چرا عموم کشورهای جهان اعم از دول کوچک یا بزرگ به آن مراجعه میکنند آیا به نظر شما همه دولتها به مرجع غیرملی مراجعه کردهاند؟
ثانیا لازم است توضیح بدهم که حدود و جهات و دلایل درخواست ما از دبیرکل ملل متحد چه بوده است؟
ابتدا باید این نکته را یادآور شوم که همان اندازه که ما کوچکترین تردیدی نسبت به حقوق تاریخی خود در بحرین نداریم، شاید آقای پزشکپور نیز اذعان فرمایند که دولت انگلیس نیز متاسفانه پس از تاریخ اشغال این قسمت از خاک ما، معارضی برای خود در این مورد نشناخته و با امضای قراردادی که همه بر ماهیت آن واقفاند تصرف استعماری این جزیره را ادامه داده و در عمل از امتیازات اعمال حاکمیت بالفعل در این منطقه برخوردار بود و تاکنون نیز به هیچوجه حاضر نشده بود که حق مسلم و تاریخی ایران را به نحوی از انحاء به رسمیت بشناسد.
ولی با عمل دولت انگلیس در قبول استفاده از مساعی جمیله دبیرکل ملل متحد این کشور در عمل، حقی را که همواره منحصرا از آن خود میدانست و بر همان اساس نیز بحرین را اشغال کرده بود به معرض رسیدگی قرار داد و در نتیجه امروز اراده آزاد مردم بحرین مسلما خواهد توانست به تصرف استعماری این جزایر پایان دهد.
آنها که به تاریخ ۱۵ سال اخیر ملل متحد آشنا هستند، مىدانند که کشورهاى ادارهکننده استعمارى کمتر به طیب خاطر حاضر به چنین اقدامى مىشدند ولى در مورد مسئله بحرین اقدامات دولت ایران بود که آنها را به قبول این امر وادار ساخت.
با آنکه ما میدانیم برادران بحرینی ما هیچگاه علایق تاریخی ناگسستنی خود را با سرزمین مادر فراموش نخواهند کرد و منافع درازمدت آنها به هر قالبی که درآید در راه تحکیم و تشدید این علایق خواهد بود، برای ما که به علت استعمار در عمل از آنها دور شده بودیم لازم بود که از طرف یک مرجع بیطرف به حالات و تمنیات آنها پی ببریم.
فرزندی که سالها از خانواده خود دور شده باشد ممک است حتی روزی پدر خود را در برخورد اول نشناسد در آن صورت لازم است به این آشنایی و علایق گذشته به نحوی تجدید شود.
این بود جهاتی که ما از دبیرکل ملل متحد خواستیم که مساعی جمیله خود را به کار برد و با اعزام نمایندهای بیطرف ما را تا حدودی که میسر بود نسبت به تمایلات و تمنیات امروزی برادران بحرینی ما روشنتر سازد؛ و همانطور که گفتم در اولین فرصت شما را در جریان گذاشتیم و به طوری که آقای وزیر امور خارجه ضمن گزارش به استحضار مجلس رساند اضافه کردیم به شرط اینکه نتیجه گزارش دبیرکل به تایید شورای امنیت برسد دولت آن را محترم خواهد دانست. بدیهی است که نتیجه اقدامات برای اتخاذ تصمیم نهایی به مجلسین تقدیم خواهد شد.
این اقدامات معنای آن را دارد که در حل نهایی مسئله بحرین مجلسین ایران مرجع نهایی برای اتخاذ تصمیم خواهند بود.
اما از طرف دیگر وظیفه ماست که عوامل همهجانبه قضاوت را با دیدی وسیع و واقعبینانه و با برداشتی متناسب با واقعیات جهان فعلی در اختیار شما نمایندگان محترم ملت قرار دهیم.
جای تاسف است که آقای پزشکپور به جای توجه به این نکته اساسی راه سفسطه را اختیار و اقدامات مقدماتی دولت را برای استفاده از امکانات ملل متحد حمل بر توسل به یک مرجع غیرملی کردهاند.
خیر آقای پزشکپور، در این ساحت مقدس مجلس شورای ملی من صریحا به شما اعلام میدارم که دولت شاهنشاهی ایران که خود از بنیانگذاران سازمان ملل متحد بوده و در جهان پرآشوب امروز همیشه پرچمدار صلح و صفا بوده و به دفعات در مورد اختلافات دیگران و خطراتی که متوجه صلح جهانی بوده، چون برادری صمیمی از هیچگونه کوشش و مجاهدت در راه ایجاد دوستی و تفاهم بین دول و ملل خودداری نکرده است. پیروی از اصول منشور ملل متحد را نه تنها با هدفهای بزرگ سیاست مستقل ملی خود مغایر نمیداند بلکه آن را مکمل آن میشمارد.
در مسئله بحرین هم با خصوصیاتی که همه میدانند باز راه منشور ملل متحد است که میتواند راهی امن و معقول برای حفظ مصالح عالیه ملت ایران و تامین منافع مشترک مردم خلیجفارس باشد، اما متاسفانه معلوم نیست که چرا شما با چنین احساسات عالی دولت و ملت ایران مخالفت کرده و راه و روشهای بینالمللی را که مورد قبول عموم کشورهای جهان است مغایر با سیاست مستقل ملی و حاکمیت ملی قلمداد کردهاید! مگر سیاست مستقل ملی جز این اقتضا میکند که دولت شاهنشاهی ایران به منظور حفظ مصالح عالیه خود و تامین صلح جهانی و از بین بردن استعمار هر راهی را که به نظرش منطبق با منافع ملت ایران و همگام با معتقدات صلحجویانه جهان امروزی است اتخاذ کند؟! مگر اصل حاکمیت ملی جز این است که دولت آنچه را که منطبق با سیاست مستقل ملی دانسته است اعمال و اجرا نماید؟! و آیا به نظر شما منشور ملل متحد یا اصل حاکمیت دولتها منافات دارد؟!
آقای پزشکپور! اگر شما از سیاست مستقل ملی و حاکمیت ملی چیز دیگری استنباط میکنید، قطعا در اشتباه هستید.
سیاست مستقل ملی ما بیش از هر وقت دیگر ایجاب میکند که در مورد بحرین برای تامین هدفهای بزرگ و درازمدت ملی خود باید به تنها مرجع جهانی که وجود دارد و حافظ و حامی اصول منشور ملل متحد است مراجعه کنیم و ما هم همین کار را کردیم. حال اگر معدودی عقیده دارند که بهتر بود این نوع مشکلات به دست حوادث سپرده شود و به آیندههای دور و دراز واگذار گردد باید صریحا به شما اعلام کنم که اینگونه روشهای منفی و غیراصولی در کار و برنامه این دولت هیچگاه محلی نداشته و نخواهد داشت. جای بسی تعجب است که از اظهارات شما چنین به نظر میرسد که نمیخواهید هدفهای ملی ما در محیط آرام و سازنده و خالی از سفسطه و مغلطه تامین گردد و نمیخواهند که ریشههای استعمار در این منطقه خشک شود.
اما ملت ایران مصمم است که با همکارى برادران مسلمان خود در منطقه خلیج فارس آن استعمارى را که قرنها با آن مبارزه مىکرد براندازد و طبق دستورات عالیه اسلامى که فرموده است «تعاونوا علىالبر والتقوى و لا تعاونوا علىالاثم والعدوان» و همچنین به فرموده دستور آسمانى «واعتصموا بحبلالله جمیعاً و لا تفرقوا» با تعاون و همکارى برادران مسلمان خود امنیت و ثباتى را که لازمه رفاه و سعادت قاطبه مردم این منطقه است حفظ و تقویت کند و با استفاده از امکانات روزافزون خود آنان را در راه ترقیات اجتماعى و اقتصادى بیشتر یارى نماید.
اما شما که افکار سیاسی خود را در قالبهای مخصوص و مطرود قدیمی محدود کرده و به شعارهای شناختهشده دلخوش کردهاید متاسفانه با سیاست خاصی که در پیش گرفتهاید دانسته و یا ندانسته به بقای استعمار در این منطقه کمک میکنید و موجب نفاق و تفرقه میشوید.
خیر آقای پزشکپور، افکار شما به هیچ وجه مورد قبول دولت و ملت ایران نبوده و راه شما جز داعیههای خیالی و رویایی بیش نیست که نه تنها برای میهن ما و دنیای امروز نفعی ندارد بلکه ضررهای فاحش آن به بشریت در سطح جهانی نیز به اثبات رسیده است.
باری بیش از این وقت نمایندگان محترم را نمیگیرم و بار دیگر از یکایک شما میخواهم که در این قضیه حساس و خطیر یک دل و یک جان ما را در اقداماتی که برای حفظ مصالح ملی خود در جهان متلاطم امروز لازم است یاری فرمایید.
ما اطمینان داریم که اراده مردم بحرین به هر شکلی تجلی کند اثرات صد سال جدایی و سیاست تحریک و تفرقه هیچگاه پیوند علایق دیرین مشترک ما را از هم نخواهد گسست؛ و هدف اصلی ایران آن است که این علایق همواره بر اساس اراده آزاد و ایمان و اعتقاد به سرنوشت مشترک ما استوار باشد و مردم ما و آن سوی خلیجفارس که همه با الهام از اصول مقدس اسلام میتوانند آیندهای بهتر و مرفهتر برای خویش بسازند مسائل خود را فارغ از هرگونه مداخله استعماری حل و فصل کنند.
استعمار باید به هر طریق که باشد از خلیجفارس رخت بربندد و روابط استعماری، بین ملل برادر و همکیش نیز به هر نحوی که باشد از میان برود.
شاهنشاه عالیقدر و دوراندیش ما در این مورد صریحا فرمودند که «گرفتن و حفظ کردن سرزمینی که مردم آن با شما ضدیت داشته باشند چه فاید خواهد داشت؟! قبل از هر چیز این عمل اشغال محسوب میشود و سیاست و فلسفه ما این است که با اشغال و گرفتن سرزمینهای دیگر از طریق زور مخالف باشیم.»
پس حتی اگر نتیجه بررسیهای فعلی، مردم ایران را قانع نمود که برادران بحرینی ما میخواهند مسئله تحکیم علایق مادی و معنوی خود را با ما در قالبی نو بریزند درهای دوستی و محبت ایران را که خانواده طبیعی آنهاست همچنان به رویشان باز خواهیم گذارد و در مسائل مربوط به پیشرفت و اعتلای آنان فرقی بین آنها و هممیهنان دیگر خود قائل نخواهیم بود.
باشد که این سیاست دوراندیشانه اعضای گوناگون خانواده اسلامی را در محیطی آزاد و فارغ از نفاق بار دیگر متحد سازد و آنان را با همان سلاح معنوی که روزی دیانت اسلام را در اقصینقاط جهان مستقر ساخت مجهز دارد. شکی نیست که چنین سیاستی پیش از توسل به خاک و خون منافع ما و مردم دیگر خلیجفارس را تامین خواهد کرد و بر قدرت ایستادگی و توفیق ما علیه دشمنان خارجی به مراتب بیشتر خواهد افزود.
شاید بعضی در فکر آن باشند که موضوع بحرین را به صورت مسئله و این مسئله را به شکل غائله و به مثابه آبی برای حرکت آسیاب عوامفریبی و جاهطلبیهای شخصی و سوءاستفاده از افکار پاک ملی مردم به کار برند، ولی باید همواره بیدار باشیم استعمار در کارگردانی این وقایع کهنهکار و دارای تجربه فراوان است مبادا خداینکرده دست آنان از آستین اینان بیخبر از افسانهها و ماجراها به در آید.
به هر حال همانطور که قبلا نیز توضیح دادم ساحت مقدس مجلس شورای ملی همواره مرجع ارزیابی کار دولت بوده و خواهد بود. از این رو با توضیحاتی که به استحضار نمایندگان محترم ملت ایران رسید رجاء واثق دارم که مجلس شورای ملی به آرای قاطع خود دولت را در راهی که پیش گرفته است تایید خواهند فرمود. (روزنامه اطلاعات؛ سهشنبه یکم اردیبهشت ۱۳۴۹)
بحرین به ملت ایران تعلق دارد. ما فدراسیون پیشنهادی امارتنشینهای عربی خلیجفارس را در صورتی که بحرین در آن عضویت داشته باشد به رسمیت نخواهیم شناخت و هرگاه بحرین به صورت یک کشور مستقل درآید ما آن را نخواهیم شناخت و اگر به سازمان ملل متحد راه یابد ما عضویت آن سازمان را ترک خواهیم کرد.