پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح اسباب بسته از هوتل کرزن که سرد بود و گرم نمیشدیم نقل مکان به هوتل کارلتون کردیم و روزنامه خواندیم تا وقت ناهار. در یکی از روزنامهها نوشته بود «از مسکو خبر رسیده که میرزا کوچکخان رشت را گرفته و انگلیسها را میراند» و نیز نوشته بود «بلشویکها باکو را گرفتهاند.» از این هر [دو] خبر متعجب شدم و خیلی استبعاد کردم که میرزا کوچکخان به چه وسیله رشت را گرفته و انگلیسها را میراند و بلشویستها از کجا رفته باکو را گرفتهاند.
باری ناهار جمعا در ناهارخانه خوردیم. مساعدالسلطنه هم با ما بود. با مفتاحالسلطنه بعد از ناهار در دهلیز هوتل غفارخان مسیو مارکنی مخترع تلگراف بیسیم را به من نشان داد و ما را به یکدیگر معرفی کرد. از دیدن او مسرور شدم. خیلی اظهار میل به دیدن ایران میکرد که مملکت قدیم تاریخی است. بیچاره نمیداند که از ایران همان تاریخ مانده است. باری همراه نمایندگان ایطالیاست که در لندن هستند و بسیاری از نمایندگان دول که حالا برای کنفرانس در لندن هستند در کارلتون هوتل منزل دارند.
عصر به اتفاق غفارخان رفتیم به سفارت خودمان، چون پروفسور برون آنجا میآمد. هر وقت تعطیلی دارد و دو سه روز وقت پیدا میکند میرود به برایتون که پسرش آنجا تحصیل میکند و از لندن میگذرد و به سفارت ما میآید. باری قریب دو ساعت با هم بوده و از دیدن یکدیگر خوشوقت شدیم و گفت تازه باز مقداری کتب و نسخ خطی عربی و فارسی به دست آوردهام که یک نفر تاجر به لندن آورده هزار و دویست لیره دولت انگلیس داده چهارصد لیره من و مجموعا خریدیم. از سفارت پیاده به منزل آمده شام خوردم و خوابیدم.
سر شام میرزا غلامحسینخان و مهامالسلطنه از خرابی وزارت خارجه و نالایقی اعضا چیزهای غریب میگفتند و همین بس که حالا یک مدیر معتصمالسلطنه و یک مدیر میرزا عبداللهخان ظهیرالملکی است. میگفتند یکی از مدیرها «بله» را «بلع» نوشته بود!
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۳۲۵ و ۳۲۶.