سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در تابستان ۱۳۳۴ که تازه چند ماه از شروع نخستوزیری حسین علاء با شعار مبارزه با فساد میگذشت، دکتر جهانشاه صالح وزیر وقت بهداری لایحهای را مبنی بر منع کشت خشخاش و مبارزه با افیون تقدیم مجلس سنا کرد. این لایحه در یکم آبان همان سال تصویب شد. اما پیش از تصویب آن صالح خود با استفاده از اختیارات قانونی و مقررات موجود شروع به برگزاری جلسات هفتگی مبارزه با افیون در وزارت بهداری کرد. سه خروجی این شور هفتگی عبارت بودند از: بخشنامه به کلیه موسسات بهداشتی مبنی بر آمادگی برای پذیرش معتادان برای ترک و نیز قرار دادن دارو در دسترس آنها، و در نهایت جمعآوری شیرهکشخانهها. (برگرفته از سخنان دکتر جهانشاه صالح در گفتگو با اطلاعات مورخ ۱۶ شهریور ۱۳۳۴.)
دکتر صالح فکری هم برای ساقیها، تختهدارها و کلا دستاندرکاران معتاد شیرهکشخانهها کرد، باید جایی را شبیه به کمپهای امروزین ترک اعتیاد برای آنها دست و پا میکرد تا معتادان منتقلشده به آنجا ظرف دو سه ماه بازپروی شوند. بدین منظور باغ مهران که از اماکن دولتی و در اختیار فرمانداری نظامی تهران بود مناسب تشخیص داده شد «البته آماده کردن آنجا مستلزم زحماتی بود که فرمانداری نظامی با نهایت جدیت عهدهدار گردید و به دستور تیمسار بختیار تمام دستگاههای مربوطه دست به کار شد و در مدت بسیار کوتاه با کمک جمعیت شیر و خورشید سرخ و اداره مهندسی ارتش و سازمان همکاری بهداشت وزارت بهداری آنجا را به صورت آسایشگاهی برای پذیرایی هزار نفر معتاد درآورد.» (جهانشاه صالح در گفتگو با اطلاعات، ۱۸ شهریور ۱۳۳۴).
از آن پس معتادان یا به تعبیر همان روزگار شیرهایها را دستگیر و برای بازپروری به باغ مهران منتقل میکردند. اما ظاهرا این کافی نبود و برخی پس از بازپروری دوباره سر از شیرهکشخانهها درمیآوردند برای همین هم اواخر بهمنماه همان سال فرمانداری نظامی تهران اعلام کرد که معتادانی را که برای بار دوم به چنگ ماموران میافتند به یکی از جزایر جنوب کشور تبعید میکند. بر اساس این دستور شماری از معتادان دوباره بازداشتشده به خرمشهر تعبید شدند و بنا بود سری دوم پنجشنبه سوم اسفند ۱۳۳۴ به خارک تعبید شوند. به همین خاطر خبرنگاران جراید همراه با سرهنگ بهآفرید دادستان وقت فرمانداری نظامی و سرهنگ کیانی رئیس اجراییات این فرمانداری یک روز پیش از اعزام این دسته به خارک روانه باغ مهران شدند. گزارش خبرنگار اطلاعات را که دوم اسفند ۱۳۳۴ از باغ مهران تهیه کرد در ادامه میخوانید:
فعلا در باغ مهران ۱۲۳ نفر معتاد تحت معالجه هستند که از این عده ۳۸ نفر فردا مرخص و ده نفر به شرح زیر به یکی از بنادر جنوب اعزام خواهند شد:
رضا محمودیان، محمدحسن رضاقلیان، ابراهیم محمد، سید عبدالله خراسانی، محمد جهانگیری، رمضان محسن، حمزه ارژنگی، عباسعلی و ابوالحسن بلوارچی.
این افراد که برای بار دوم در شیرهکشخانهها گرفتار شدهاند یک بار در باغ مهران ترک اعتیاد داده شده بودند، ولی چون باز هم اقدام به استعمال شیره تریاک کردهاند تبعید میگردند
به طوری که آقای سرهنگ بهآفرین اظهار داشت هر ۱۵ روز یک مرتبه عدهای که ترک اعتیاد شدهاند آزاد میشوند و تا به حال ۲۸۰۰ نفر پس از ترک اعتیاد در باغ مهران مرخص شدهاند.
در یک چشم به هم زدن تختی را خاک خواهم کرد!
موقعی که به وسیله جیپهای ارتشی وارد باغ مهران شدیم عدهای متجاوز از ۲۰۰ نفر کنار آسایشگاههای خود صف بسته بودند که به مجرد ورود ما خبردار ایستادند. سپس به دستور سرگرد مراقب به دستههای چند نفری تقسیم شدند: یک دسته دهنفری که تا چند روز دیگر تبعید میشوند از همه ساکتتر در گوشهای ایستاده بودند. در بین بیماران جوانی ایستاده بود که در بدو ورود مامورین نتوانستند او را بشناسند، زیرا در اثر ترک اعتیاد قیافه او کاملا عوض شده و این موضوع باعث تعجب مامورین انتظامی گردیده بود. وی قدرت علیزاده نامیده میشود که شیرهکشخانهای را در پشت میدان سپه اداره میکرد.
در همین موقع یکی از معتادین به نام سید اسماعیل که ترک اعتیاد کرده است پیش آمد و به دادستان فرمانداری نظامی گفت: «من حالم خیلی خوب شده و فقط یک استدعای عاجزانهای از شما دارم که اگر ممکن است آقای تختی قهرمان کشتی را به اینجا دعوت کنید تا جلوی شما با او کشتی بگیرم مطمئن باشید در یک چشم به هم زدند او را خاک خواهم کرد»!
مرد دیگری به نام علیداد نوری که خود را کدخدای ده «صحنه» کرمانشاه معرفی میکرد جلو آمد و گفت: «آقایان خبرنگاران من پیامی برای شیرهکشهای غیرتمند کشور دارم.» وقتی خبرنگاران از علیداد پرسیدند پیام او چیست، به حال خبردار ایستاد و یک دست خود را بالا نگه داشته فریاد زد: «این شیرهایهای عزیز و هممسلکان سابق من! بیایید هرچه زودتر خود را به باغ مهران معرفی کنید تا از وضع فلاکتباری که دارید خلاص شوید. پاینده باد باغ مهران.»
زندهباد شیره
در این ضمن یکی از شیرهایهای تبعیدی دست مرا گرفت و به کناری کشید و گفت: «علیرغم اقدامات ضد شیرهکشانه این آقایان اگر پای ما به جزیره خارک برسد آنجا را بهشت برین خواهیم کرد و عموم ساکنین جزیره را در سلک خود درخواهیم آورد، زیرا در مقابل قدرت ما هیچکس یارای مقاومت ندارد»!
هنوز از دست او خلاص نشده بودم که دیگری جلوی مرا گرفت و از وضع جغرافیایی جزیره خارک سوالاتی نمود و پرسید: «آیا راست است که در جزیره خارک حیواناتی هست که نیش زدن آنها انسان را نشئه میکند؟» در این صحبت بودیم که صدای آقای سرهنگ بهآفرید بلند شد و به عدهای که فردا آزاد میشوند گفت: «شما که آزاد میشودی باید بدانید که اگر برای بار دوم گرفتار شدید و یا در مجامع ممنوعه دیده شوید مطمئن باشید که سرنوشت شما غیر از این خواهد بود و به جزایر جنوب تعبید خواهید شد شما باید سعی کنید که از این به بعد فرد فعالی برای اجتماع خود باشید.» شیرهایها در این موقع یکصدا گفتند: «اطاعت میشود.»، ولی یک نفر از آنها که شناخته نشد فریاد زد: «زندهباد شیره و تریاک و افیون»، ولی هرچه گشتند او را پیدا نکردند.
سپس خبرنگاران از دو سالن بزرگ زمستانی که برای شیرهایها به دستور تیمسار بختیار ساخته شده بود بازدید به عمل آوردند برای هریک از شیرهایها دو پتو و یک بالش و یک ظرف مخصوص خوراک با یک لیوان تخصیص داده شده بود. سرپرست اردوی شیرهایها به خبرنگار ما گفت که: «تا به حال ۵ نفر را به نامهای موسی، ابوالفضل، تقی رشیدی، محمد ضرابیان و محمد حسینی به بندر خرمشهر تبعید کردهاند و بقیه را نیز تا چند روز دیگر به وسیله کامیون تبعید خواهند کرد.»
خبرنگار ما در پایان این مراسم از یکی از متصدیان باغ مهران سوال کرد: «آن بره و بلبل شیرهای که چندی قبل به باغ مهران آورده بودند چه شدند؟» جواب داده شد: «آن بره و بلبل شیرهای پس از چند روز با خوردن داروهای لازم بهبود یافته و مرخص شدند»!
فهیمه نظری: شیرهکشخانه حسین ازگل که یک بنای دوطبقه بود و ۲۵ چراغ داشت، یعنی در آنِ واحد ۲۵ نفر میتوانستند در آنجا شیره بکشند. همچنین هشتاد چهارپایه داشت، این یعنی میتوانست از هشتاد نفر به طور دستهجمعی پذیرایی کند. اطاقهایش با فرشهای گرانبها مفروش بود و آینه و وسایل لوکس و چند تخت که با تشکهای نرم پوشیده شده بود چشم را مینواخت... شیرهکشخانه سلیم ترکه هم هفت دستگاه چراغ داشت... وقتی ماموران وارد شیرهکشخانه سلیم ترکه شدند چهل نفر مشتری مشغول کشیدن شیره بودند که ماموران موفق میشوند ۳۰ نفرشان را توقیف کنند. صاحب شیرهکشخانه به پشتبام فرار میکند، ولی در نهایت او هم به چنگ قانون میافتد.