فارس: محمدحسین صفارهرندی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در برنامه «بدون توقف» در خصوص منشأ پیدایش چپ و راست در انقلاب عنوان کرد: ریشه چپ و راست برمیگردد به انقلاب فرانسه و مجلسی که گروهی که طرفدار سلطنت بودند راست مینشستند و طرف مقابل آنها در سمت چپ، این چپ و راست از آنجا وارد گفتمان سیاسی جوامع شد منتهی در دوره سیطره و حاکمیت جریان مارکسیستی آنها خودشان را چپ میدانستند و هر کسی که مارکسیست را قبول نداشت راست.
این فعال سیاسی در ادامه توضیح داد: ما دانشجویان پیش از انقلاب یک تقسیمبندی داشتیم و میگفتیم دانشجویان مسجدی(مذهبی) و چپ، آن چپ یعنی مارکسیست، ما اصلا چپ در آئین دینی و اسلامی نداشتیم، چپیها یعنی مارکسیستها، مذهبیها نمیگفتند ما راستیم قبول نداشتند، اما انقلاب آمد این قصه چپ و راست آن فرمی را اصلا محو کرد، چون مطابق آنچه که چپها میگفتند راستگرایاها طرفدار سرمایهداری و متمایل به دنیای غرب و آمریکا هستند در حالیکه باطلالسحر این چیزها انقلاب اسلامی بود که خودش با این سرمایهداری سرشاخ شده بود.
وی همچنین اظهار کرد: اما یک اتفاق بدی بعدا افتاد و بعضی از دوستان مسلمان ما از گروهها و جریانات اسلامی تحت تأثیر آن ادبیات بیرونی آمدند بچه مسلمانها را تقسیم کردند و گفتند آنها که روش انقلابی را قبول دارند چپ هستند و آنها که روشهای سازشکارانه دارند راست هستند، حالا سازشکاری از آنجا نشأت میگرفت که برخی از دوستان ما در همین بچههای پیرو خط امام کسانی بودند که محور هدایتگرشان مثلا آقای موسوی خوئینیها بود و تحت تأثیر ایشان بودند و ایشان هم نقش جدی در آن زمان داشتند.
صفارهرندی با اشاره به اینکه آقای موسوی خوئینیها دکتر بهشتی، مقام معظم رهبری و آقای هاشمی را قبول نداشت، تصریح کرد: شما رد آن نگرش را امروز هم در ایشان میبینید چنانکه همین یکی دو سال پیش با صحبتهایی علیه آقای هاشمی موضع گرفت، این سابقه دیرین دارد کسانی که تحت تأثیر ایشان بودند با شهید بهشتی و آقای مطهری خوب نبودند، مثلا در اولین سالگرد پیروزی انقلاب بچههای پیرو خط امام تصمیم گرفتند مراسمی بگیرند و رهبران نهضتهای آزادیبخش از سراسر جهان را دعوت کنند که حالا که اینجا یک قطب ضد امپریالیستی شده از آن استفادهای شود تا همه ضد آمریکاییهای جهان با هم متحد شوند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه افزود: آنجا برای آرایش صحنه تصاویر رهبران انقلاب نصب شد تصویر حضرت امام(ره)، آیتالله طاالقانی، آقای منتظری و تصویر آقای مطهری که شهید شده بود، اما یک عده از دوستان لانه جاسوسی که متأثر از نگاه آقای خوئینیها بودند گفتند آقای مطهری انقلابی نبوده و اصلا در گفتمان انقلاب جایی نداشته، شاید تحت تأثیر مناقشهای که با دکتر شریعتی داشته یا شاید یک بخشی به خاطر اینکه ایشان زندان نرفته بود، چون مأموریت ایشان کار ایدئولوژیک بود، و عکسش را نزدند.
وی همچنین تأکید کرد: این عده حتی اجازه ورود دکتر بهشتی به لانه جاسوسی را هم ندادند، اما این تصور را در خصوص مقام معظم رهبری نداشتند چون سابقهای از ایشان بود که نمیتوانستند آن را انکار کنند.
این چهره سیاسی کشور در ادامه به نفوذ تفکر چپی بر انقلابیون مسلمان اشاه کرد و گفت: یکی از دوستان ما از زندان آزاد شده بود و در دیدار با ما پرسید میگویند ظاهرا نیروهای مترقی و انقلاب به عنوان پیشتاز یک طرف هستند و مرتجعین هم میخواهند خودشان را قاطی کنند، او عقیده داشت مجاهدین خلق و چریکهای خلق مترقی هستند و مذهبیها مسئلهدار، حتی تأکید داشت بیژن جزنی کمونیست به مراتب موحدتر از آیتالله خوانساری مرجع تقلید است چون او مبارزه نمیکرده، برای او دیگر چپ موضوعیت پیدا کرده و قدسی شده بود در حالیکه مسلمان بود و نماز میخواند.
صفارهرندی همچنین عنوان کرد: بعد از انقلاب سایهای از آن تفکر که در بخشی از بچههای مجاهدین خلق بود آمد در داخل برخی از دوستان ما که من میگویم اسمش مجاهدین انقلاب شد، براساس همین تفکر یاران امام(ره) را دستهبندی کردند و گفتند این شاخه جناح راست هستند که اهل سازشند و نمیشود به آنها تکیه کرد و اینها چپ هستند، حتی چپها وقتی میخواستند طراحی اقتصاد کنند میگفتند اقتصاد تمرکزگرای زیرنظر دولت، لذا دهه 60 با تمرکز اقتصاد در دست دولت سپری شد و با نظر همین دوستان.
سردبیر اسبق روزنامه کیهان در ادامه تصریح کرد: البته بیانصافی است که اگر این را درنظر نگیریم که اقتضای دوران جنگ یک نوع تمرکزگرایی بود و باید این اتفاق میافتاد ولی آن قدر جدی گرفتند که یک جا امام(ره) تشر زد که چه خبر است که همه چیز را دولتی میکنید؟ بگذارید مردم هم در اقتصاد وارد شوند و بازرگانان تجارت کنند، معلوم بود که داشتند زیادهروی میکردند.
وی در پاسخ به این مطلب که «ظاهرا یکی از ریشههای اختلافنظر حضرت آقا و آقای موسوی هم به همین برمیگشته» یادآور شد: بله، شما از حضرت آقا به لحاظ زهد اقتصادی برجستهتر کسی را ندارید این را به اعتراف آقای هاشمی میگویم که میگفت ایشان قبل از انقلاب از همه ما زاهدتر بود و بعد از انقلاب زهدش از قبل بیشتر شد، لذا حضرت آقا اعتقاد داشت این رفتار غلط است. حالا پرشی میکنیم به دهه 70 که تمام آن چیزهایی که برای جریان چپ حکم تابو داشت از جمله گرایش به سرمایهداری، اقتصاد بازار و عبور از ولایت فقیه در دهه 70 هیچ کدام از این سه خصیصه را ندارد و درست عکسش است، برای همین میگویم چپ و راست دروغ است.
این سیاستمدار کشورمان در پاسخ به این سؤال که «چرا اصلا باید بحث چپ و راست در انقلابی که اسلامی است مطرح باشد» اظهار کرد: ما این را ابطال میکنیم، میگوئیم انقلاب اسلامی در قالب چپ و راست نمیگنجد و تابع کلام مولا امیرالمؤمنین(ع) است، چپگرایی و راستگرایی هر دو گمراهی است منتهی آن را به ما غالب کردند و گفتند ما چپیم و هر که این را قبول ندارد راست است.
صفارهرندی در پایان در پاسخ به این سؤال که «مهندس بازرگان یک سری اقدامات انجام میدهد که به تضعیف بدنه ارتش میانجامد آیا این اتفاقات بر اثر جاهلیت بوده یا خیانت» گفت: من شخصا در مورد مهندس بازرگان نظری دارم که امام(ره) داشت، حضرت امام(ره) همیشه از ایشان به عنوان یک آدم متدین و نماز شبخوان نام میبرد، اما میگفتند امان از این نماز شبخوانها، آقای بازرگان به لحاظ سیاسی لجوج بود در صورتیکه حقانیت گفتههای امام(ره) بر او روشن شده بود، بازرگان دچار لجبازی شده بود که حاصل آن عمل مثل خیانت است، مثل همین زیر بار انقلاب نرفتن یا اصرار بر تبرئه یک یک ضد انقلابها و مجرمین.
بعضی با دستپاچگی کارهایی میکنند که جلوی دولت را میگیرد: یکی کمیتههای مختلف امام. دوم گروههای تندرو و افراطی... کمیتهها... جلوی کارها را میگیرند... به ادارات میروند... اشخاصی را که ما فرستادیم میگیرند و بازداشت میکنند زندان میبرند... و بدتر از همه وحشتناکتر و خطرناکتتر حملههایی که به سفارتخانهها و اتباع بیگانه میکنند که آبروی مملکت، آبروی اسلام و انقلاب و امام و دولت را میبرند و زبان و دست ما را میبندند... مثلا کمیتهای به نام امام در مهاباد پادگان مهاباد را که یک تیپ است خلعسلاح میکند و میدانی و وسیلهای میشود برای افکار و تحریکات تجزیهطلبی و جداییخواهی و رخنه خارجی... دسته دوم آنان هستند که افکار انقلابی تند دارند نظرایتشان از این قرار است: اسلحه را نباید زمین گذاشت... از یک سو به ما میگویند بدوید از سوی دیگر دست و پایمان را طنابپیچ میکنند.