سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در پرواز انقلاب که با هواپیمای غولپیکر جمبوجت ایرفرانس انجام شد، ۲۰۰ تن حضور داشتند. از این تعداد ۱۵۰ تنشان خبرنگار و ۵۰ تن دیگر همراهان ایرانی امام خمینی بودند. رسول صدرعاملی، کارگردان و فیلمنامه نویس امروز ایران، که آن زمان به عنوان گزارشگر مخصوص روزنامه اطلاعات روانه نوفل لوشاتو شده بود نیز یکی از مسافران این پرواز بود. او در طول پرواز از همراهان ایرانی امام یک پرسش مشترک پرسید: «حال که همراه امام به سوی وطن در پرواز هستند چه احساسی دارید؟» آنچه در پی میخوانید پاسخهای شماری از همراهان امام به این پرسش است که روز پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ در روزنامه اطلاعات منتشر شد:
دکتر ابراهیم یزدی: احساس غرور و افتخار
دکتر ابراهیم یزدی، استاد دانشکده پزشکی بلیر در مرکز پزشکی تگزاس و رئیس سابق آزمایشگاههای زهرشناسی، میکروبشناسی در بیمارستان «دبیو – ای» آمریکا، بعد از ۱۸ سال دوری از ایران: «خیلی مشکل است، واقعا نمیتوانم، احساس شادی هست از اینکه به وطنم و کشورم و بین مردم خودمان برمیگردم، احساس غرور و افتخار هست از جهت اینکه تنها بر اثر آگاهی، گذشت، فداکاری، بیداری و حرکت مردم ما و خون هزاران شهیدی که به دست جلادان در زمین ریخته شد پیروزیهای کنونی به دست آمد. احساس غرور و افتخار از حماسهای که خلق ما، خلق مسلمان ما به وجود آورده است که تمام دنیا را متوجه خود ساخته است، احساس تکریم است و تواضع است نسبت به مردم و ملت که آفریننده این انقلاب بینظیر و بیهمتا در دنیا هستند، انقلابی که هیچ نمونه و هیچ همتایی را در هیج دوران و زمانی نمیتوان سراغ گرفت، احساسا آرامش و اعتماد و اطمینان چراکه آنچه را سالهای دراز برای تحقق آن همگام با سایر یاران کوشش و تلاش میکردهایم امروز آن را در آستانه تحقق مییابیم، احساس نگرانی از آنکه اگرچه مستبد رفته است، اما فرهنگ استبداد، فرهنگ جاهلیت نظام شاهنشاهی در جامعه ما ریشههای عمیق دارد، پاک کردن شعور جامعه ما از این ارزشهای جامعه جاهلیت شرک و کفر شاهنشاهی سالیان دراز به طول خواهد انجامید و بالاخره احساس حیات و فراخی و فکر و اندیشه احساس سبکی و آرامی رسیدن یک صبح صادق.»
قطبزاده: در حضور امام بودن خوشحالی رسیدن به ایران را تحتالشعاع قرار میدهد
صادق قطبزاده پس از ۲۰ سال دوری از ایران: «واقعیت این است که در حضور امام بودن در این مرحله خودش به قدری خوشحالی و شعف دارد که خوشحالی رسیدن به ایران را تحتالشعاع قرار میدهد، خصوصا آنچه بیش از حد مهم است حضور امام در میان مردم است و این برای من مهم است.»
سید احمد خمینی: هرچه فکر میکنم میبینم برایم مقدور نیست احساسم را بر زبان آورم.
احمد خمینی (پسر آیتالله خمینی): «فکر میکنم در شرایط فعلی و در این لحظات، هیچ احساسی ندارم، یعنی احساسی که میتواند در قالب کلمات بگنجد، هرچه فکر میکنم میبینم برایم مقدور نیست احساسم را بر زبان آورم.»
صادق طباطبایی: شیرینترین لحظاتی است که در عمر خود به خاطر دارم
صادق طباطبایی، استاد دانشگاه بوخوم آلمان فدرال – دکتر شیمی و سرپرست گروه تحقیقاتی پس از ۱۲ سال دوری از ایران: «لحظههای توصیفناشدنی است، همراه با امام به سوی آزادی پر کشیدن بعد از ۱۲ سال دوری از ایران به میان ملتی بازگشتن که با گذشتن از جان و مال خود و جوانی و همه هستی خود راه پرافتخار و سعادت همهجانبه را هموار کرده است، احساس بازگشتن به میان برادران و خواهران، شیرمردان و شیرزنانی که دیوارههای ترس و استبداد و اسارت را شکستهاند و موجد این احساس هستند، عجیب متعالی است، لحظات بازگشتن به همراه امام امت است و قائد زمان و رهبر آزدیبخش و آزادساز شیرینترین لحظاتی است که در عمر پرنشیب و فراز خود به خاطر دارم.»
حسن لاهوتی: نمیتوان بیان کرد
حجتالاسلام حسن لاهوتی اشکوری روحانی مبارز: «گاهی حالتی به انسان دست میدهد که بیش از حد اسیر احساسات میشود و نمیتواند آن را بیان کند، من اگر ادعا کنم که در چنین حالتی هستم سخن به راستی گفتهام، زیرا در گذشتهای نه چندان دور با تحمل شدیدترین ضربات و شکنجههای جسمی و روحی رژیم مواجه بودهام و امشب خود را در کنار امام خمینی میبینم که در آسمان به سوی ایران پرواز میکنم، امیدوارم همه ملت ایران و همه مسلمین جهان و آزادیخواهان از نهضت امام خمینی بهرهگیری کرده و یوغ استعمار را از بلاد خود دور و به آزادی که آخرین سرمنزل انسانی است نائل آیند.»
اگر بنا بود «زور» کار کند هنوز محمدرضا، شاه بود. بعضی وقتها آدم گیج میشود. در روزنامه میخوانم فلان زن را به مناسبت اینکه فلان کار را کرد اعدام کردند. ممکن است که آن زن شریفترین زنها باشد، اما بچهاش نان ندارد، ممکن است آن زن از افرادی باشد که فقط و فقط برای اینکه بچهاش کمبود احساس نکند و برای اینکه به بچهاش این را بفهماند که «تو» از بچهی دیگری کمتر نیستی، و برای اینکه زندگی خودش را همین مقدار بخور و نمیر، نه به صورت تجملاتی، که اگر به صورت تجملاتی باشد حقش است، بلکه در حد همان بخور و نمیر اداره کند، دست به یک سری کارها بزند، چرا نزند؟!