روزنامهگردی در «انتخاب»؛
دکتر یزدی: احساس غرور و افتخار از حماسهای که خلق مسلمان ما به وجود آورده است که تمام دنیا را متوجه خود ساخته است... [و] احساس نگرانی از آنکه اگرچه مستبد رفته است، اما فرهنگ استبداد... در جامعه ما ریشههای عمیق دارد/ صادق قطبزاده: ... در حضور امام بودن در این مرحله خودش به قدری خوشحالی و شعف دارد که خوشحالی رسیدن به ایران را تحتالشعاع قرار میدهد. / سید احمد خمینی: فکر میکنم در شرایط فعلی و در این لحظات، هیچ احساسی ندارم، یعنی احساسی که میتواند در قالب کلمات بگنجد...
کد خبر: ۵۹۹۳۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۲
تورق خاطرات چهرهها در «انتخاب»؛
خیلی زود متوجه شدم آیتالله خمینی مردی است که همه ناباوریها را به باور و همه نشدنیها را به شدن تبدیل میکند و من رفتم بیآنکه دیگر پای برگشتن برایم باقی مانده باشد و من یک ماه در پاریس بودم بیآنکه در طول این مدت برج ایفل، موزه لوور و دیگر دیدنیهای شهر پاریس را ببینم، پاریس برای من و دهها تن دیگر از دانشجویان ایرانی که از سرتاسر دنیا؛ آمریکا، انگلیس، سوئد، ایتالیا و... به پاریس آمده بودند خلاصه شده بود در نوفل لوشاتو...
کد خبر: ۵۲۹۹۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۶
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
بعد از نماز صبح دوباره نزد امام رفتم، کمی التهاب و اضطراب هم داشتم. همین جا بود که از ایشان در مورد پیشنویس قانون اساسی که نزد من بود کسب تکلیف کردم/ آقای فریدون سحابی آمد و یک کارت به من داد که شماره یکی از مینیبوسهایی بود که در بیرون برای همراهان امام آماده کرده بودند... در این لحظه من یکمرتبه به یاد پوشه حاوی قانون اساسی افتادم، پیتر شولاتور را دیدم که مات و مبهوت نظارهگر این رویداد عظیم است، به او اشاره کردم و پوشه مربوط به قانون اساسی را از او گرفتم.
کد خبر: ۵۲۷۵۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۴
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
یک فروند هواپیمایی ایرفرانس به طور دربست «کرایه» شد. هزینه کامل این پرواز را، حدود چهارصد هزار تومان، چند نفر از بازاریان ملی مذهبی هوادار انقلاب پرداختند، که بعدها برخی از آنان مورد جفای حاکمان جدید قرار گرفتند. / حاج احمد آقا بعد از اذان صبح به طبقه دوم رفت تا کمک کند که امام جلیقه ضدگلولهای را که همراه داشتیم به تن کنند. احمد آقا ناامید برگشت و گفت: «ایشان از پوشیدن امتناع میکنند» ... او گفت: که: «... اگر تو درخواست کنی ممکن است بپذیرد.» من به طبقه دوم رفتم و بعد از کمی صحبت، ایشان را قانع ساختم که جلیقه را به تن کنند، قبول کردند و تسلیم شدند؛ و من هم کمک کردم تا این کار انجام شد. در تهران تا بعد از مراسم بهشت زهرا امام این جلیقه را به تن داشتند.
کد خبر: ۵۲۷۳۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۳