فاطمه امان در Responsible Statecraft وابسته به اندیشکده کوئینسی نوشت: هند خود را بازنده قمار دولت ترامپ در آسیا و سیاست فشار حداکثری آمریکا نسبت به ایران می داند. از برخی جهات ممکن است این خسارت قابل جبران نباشد، زیرا چین ضمن گسترش نفوذ در ایران به سرعت در حال پر کردن خلا ایجاد شده توسط تحریم های آمریکا می باشد. بندر چابهار که در امتداد دریای عمان قرار داد در ابتدا قرار بود توسط هند توسعه یابد و موتور محرکه هر دو کشور باشد. چهار سال پس از امضای توافقات دوجانبه و مشکلات هند در برقراری موازنه روابط بین آمریکا و ایران و همچنین افزایش روابط ایران و چین، این قرارداد اکنون به خطر افتاده است. آیا دهلی هنوز هم می تواند به دروازه طلایی خود به افغانستان و منطقه آسیای مرکزی دست یابد؟
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: راجنات سینگ وزیر دفاع هند در ماه سپتامبر به ایران سفر کرد و با همتایان ایرانی خود نشست سازنده ای برگزار کردند. در این نشست آن ها گفتند که در مورد مسائل امنیتی منطقه از جمله افغانستان و سایر مسائل همکاری دوجانبه با یکدیگر گفتگو کرده اند. این تقریبا نخستین دیدار وزیر دفاع هند در طی بیست سال گذشته می باشد. روز بعد سابرامانیام جایشانکار وزیر خارجه هند در سفری به تهران در مورد تقویت همکاری های دوجانبه و بررسی تحولات منطقه با همتایان ایرانی گفتگو انجام دادند. دیدار مقامات هند از ایران این سوال را ایجاد می کند که آیا پیامدهای فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران ممکن است منافع استراتژیک بلندمدت هند را در مقابل چین به خطر بیندازد؟
در حالی که فشار حداکثری دولت ترامپ در فشار به اقتصاد ایران، افزایش نارضایتی و ایجاد تنش در منطقه خلیج فارس موفق بوده، اما در دستیابی به هدف اصلی خود یعنی تغییر رفتار ایران با شکست روبرو شده است. با این وجود فشار حداکثری دولت ترامپ موفق شده که برخی از مهم ترین شرکای ایران به خصوص هند را مجبور کند تا روابط اقتصادی خود را با تهران کاهش دهد. تجارت متقابل بین هند و ایران در سال 2018-2019 از 17 میلیارد دلار به 3.5 میلیارد دلار در سال 2019-2020 رسیده است که بخش عمده آن به دلیل قطع صادرات نفتی ایران می باشد.
فروش نفت آمریکا به هند می تواند جایگزین نفت ایران شود، اما نمی تواند موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیک منحصر به فرد ایران را به هند ارائه دهد. در طی چند سال گذشته هند درصدد است تا روابط خود را با ایران به عنوان یکی از عناصر مهم نفوذ رو به رشد چین در منطقه افزایش دهد. ترس دهلی این بود که تعظیم در برابر واشنگتن می تواند به معنای سلطه کامل چین بر ایران باشد که به نظر می رسد که این ترس بی دلیل و غیرمنطقی نبوده است.
ایران و چین
اندکی پس از اعلام تحریم های تازه اعمال شده ایالات متحده علیه بخش مالی ایران در 8 اکتبر، محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران برای گفتگو با مقامات چین به پکن سفر کرد. طبق گفته وزارت امور خارجه ایران هر دو کشور «در زمینه های مهم مانند مبارزه با یک جانبه گرایی واشنگتن و دخالت در امور داخلی کشورها دیدگاه مشترکی دارند. پس از خروج دولت ترامپ از برجام در سال 2018م، ایران امیدوار بود که اتحادیه اروپا برای کاهش تاثیرات تحریمی آمریکا، تجارت و سرمایه گذاری دوجانبه خود را افزایش دهد. در حالی که مکانیزم تجاری ویژه ای به نام اینستکس راه اندازی شده، اما شرکت های اروپایی از ترس تلافی جویی ایالات متحده تقریباً به طور کامل در استفاده از تسهیلات ناکام مانده اند.
در نتیجه چین به عنوان مهمترین حلقه نجات اقتصادی ایران ظاهر شده است. در اوایل ماه ژوئیه محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در مجلس شورای اسلامی اعلام كرد كه ایران و چین در حال مذاكره بر سر یك قرارداد 25 ساله تحت پوشش تجارت، زیرساخت ها و انرژی به ارزش تقریبی 400 میلیارد دلار هستند. اگرچه از دیدگاه ایران امیدوار کننده است، اما هنوز مشخص نیست که آیا چین که سرمایه گذاری هایش در برخی کشورها مشکل ساز شده، این طرح را پیگیری خواهد کرد یا خیر. علاوه بر این برای حفظ موازنه در روابط خود با سایر کشورهای منطقه از جمله کشورهای متخاصم با تهران مانند امارات و عربستان سعودی، پکن ممکن است احساس تکلیف کند که روابط اقتصادی خود با این کشورها را فدای توافق با ایران نکند.
ایران و هند
مناسبات چین و ایران علاوه بر مزایای اقتصادی می تواند از مزایای استراتژیک طولانی مدت برای مقابله با جاه طلبی های منطقه ای هند داشته باشد. در سال 2019م زمانی که رهبر ایران با برداشت 300 میلیون دلار از صندوق توسعه ملی برای سرمایه گذاری خط راه آهن که زاهدان را به چابهار متصل می کرد موافقت نمود، تهران قصد خود را از حذف هند از پروژه چابهار اعلام کرد. راه آهن برنامه ریزی شده که ایران در ابتدا امیدوار بود هند آن را توسعه دهد، از نظر رهبر ایران دارای اهمیت استراتژیک است. این بندر به عنوان بخش اصلی برنامه طولانی مدت برای ارتباط کشورهای آسیای میانه به خصوص افغانستان به خلیج عمان در چابهار و برای توسعه سواحل مکران در منطقه نسبتا فقیر بلوچستان می باشد. مقامات ایرانی همچنین با دور زدن تنگه هرمز، مكران را به عنوان راهی جایگزین برای واردات كالا در نظر گرفتند. فاصله عمان تا چابهار ایران فقط 155 مایل است و بنابراین می تواند جایگزین قابل اعتمادتر نسبت به دبی امارات باشد.
توسعه چابهار همچنین به هند کمک می کند زیرا دروازه ای امن و مستقیم از طریق افغانستان به آسیای میانه فراهم می کند. در حال حاضر تجارت ترانزیتی هند به آسیای میانه از طریق پاکستان انجام می شود و به دلیل مناقشات طولانی مدت بین دو کشور، مکان امن و مناسبی برای تجارت نیست. همچنین چابهار 700 کیلومتر از بندر کراچی پاکستان به افغانستان فاصله دارد. دسامبر گذشته دولت ترامپ به دلیل اهمیت آن برای اقتصاد افغانستان معافیت محدودی را برای چابهار تصویب کرد، اگرچه این معافیت نسبتاً ناکارآمد بود. مقامات ایرانی که از تأخیر و بدقولی هند در توسعه چابهار ناامید شده بودند در ژوئن 2019 به پاکستان و در نهایت به چین پروژه اتصال بندر ایران با بندر گوادر پاکستان را پیشنهاد دادند که فقط حدود 70 کیلومتر با آن فاصله دارد. ظریف قبلاً در سفر خود به اسلام آباد در ماه مه 2019 اظهار داشت: «هر دو بندر قابل رقابت نیستند و می توانند مکمل یکدیگر باشند. چابهار میتواند به اتصال گوادر به آسیای میانه، روسیه و ترکیه کمک کند. اینکه آیا این پیشنهاد ترفندی برای تحت فشار قرار دادن هند است مشخص نیست، اما قابل توجه است که قبلا چین جایگاه خود را در بندر گوادر محکم کرده و اکنون درصدد توسعه حضورش در بندر چابهار می باشد.
دهلی نو مدتهاست که برای توسعه بندر چابهار و تبدیل کردن آن به یک موفقیت اقتصادی رابطه تنگاتنگی با تهران برقرار کرده است. بندر چابهار در فاصله کمتر از ۹۰۰ مایلی بمبئی واقع شده و میتواند دروازه بسیار مهمی برای دهلی نو در رسیدن به آسیای میانه و افغانستان باشد.