سید هادی برهانی: کویت کشوری کوچک در ساحل خلیج فارس است که توسط چند کشور بزرگ منطقه (ایران، عربستان و عراق) احاطه شده است. تمام مساحت این کشور عربی حدودا 17 هزار کیلومتر مربع است که در مقایسه با مساحت ۱.۵ و ۲ میلیون کیلومتری ایران و عربستان رقم ناچیزی است. جمعیت کویت نیز، متناسب با مساحت آن، قابل مقایسه با جمعیت کشورهای همسایه نیست. قدرت همسایگان بزرگ همواره برای این کشور کوچک مایه نگرانی بوده و این کشور را بسوی هم پیمانی با قدرتهای بزرگ جهان و اتحاد امنیتی و نظامی با آنان سوق داده است. در واقع اگر چنین اتحادی نیز وجود نداشت عراق (که این کشور را در سال۱۹۹۰ اشغال کرد) تاکنون این کشور را بلعیده و هضم کرده بود.
به رغم ابعاد کوچک و قدرت محدود کویت و آسیب پذیری آن در برابر فشار قدرتهای بزرگ (به ویژه آمریکا)، این کشور سیاست فلسطینی مستقلی را پیگیری و دنبال میکند که محل ستایش ناظران و تحلیلگران است. آخرین نمونه از این سیاست شجاعانه و اصولی موضع گیری کویت در قبال سازش امارات و اسرائیل است: در این برهه کویت با سیاست عادی سازی با اسرائیل و عبور هواپیماهای اسرائیلی از آسمان این کشور مخالفت نمود و اعلام کرد آخرین کشور عربی خواهد بود که با اسرائیل رابطه برقرار خواهد کرد. مجلس کویت نیز از توافق امارات- اسرائیل انتقاد کرد. موضع کویت در قبال توافق امارات را می توان بهترین موضع در شورای همکاری و احتمالا مستقل ترین موضع در تمامی جهان عرب بحساب آورد. موضع کویت در این زمینه حتی از مواضع کشورهای هم پیمان ایران و اعضای محور مقاومت، شامل عراق، سوریه و لبنان، نیز محکمتر و جدی تر ارزیابی میشود.
آیا مواضع مستقل کویت مقطعی است؟
مواضع مستقل و آزاد کویت در قبال مسئله فلسطین به این مورد محدود نمیشود و ریشه در تاریخ این کشور دارد: مواضع دولت کویت و مجلس این کشور در طول سالهای گذشته همواره از مواضع پیشرو و آزاد در این زمینه بشمار می آمده است. چندی پیش و پس از طرح معامله قرن از سوی ترامپ، مرزوق الغانم رئیس مجلس کویت در اجلاس مجالس عربی در اردن اظهار داشت: به نام امت عربی اعلام می کنم معامله قرن مرده به دنیا آمده و جای واقعی آن زباله دان تاریخ است. او سپس در برابر خبرنگاران و فیلم برداران نسخه ای از معامله قرن را به سطل زباله انداخت. مواضع ضد اسرائیلی رئیس مجلس کویت به این مورد محدود نشده و سابقه ای طولانی دارد. شاید بتوان مرزوق الغانم را فعالترین و جدی ترین رئیس مجلس جهان در مقابله با سیاستهای اسرائیل بهشمار آورد.
اهمیت این سیاست کویتی آن گاه مشخص می شود که ناتوانی این کشور در تامین امنیت با استفاده از امکانات (اندک) داخلی، وابستگی اضطراری کویت به قدرتهای غربی و آمریکا برای تامین امنیت خود و همچنین معامله (نسبتا) ناجوانمردانه بخشی از سازمانهای فلسطینی با کویت در جریان اشغال این کشور از سوی عراق در نظر گرفته شود. متاسفانه این سازمانها با حمایت از رژیم صدام در جریان اشغال کویت مرتکب خطایی زشت و شرم آور علیه این کشور شدند. کویتی که در تاریخ خود همواره از آرمان آزادی فلسطین حمایت کرده و میزبان حدود نیم میلیون مهاجر و آواره فلسطینی (بزرگترین جمعیت فلسطینی آواره پس از جمعیت آوارگان فلسطینی اردن) بود. با در نظر گرفتن این واقعیات، مقاومت کویت در برابر فشارهای آمریکا و همچنین گذشت از خطای سازمانهای فلسطینی و تداوم سیاست فلسطینی مستقلی مبتنی بر حمایت از آرمان و مردم فلسطین از سوی کویت می تواند یک شاهکار تمام عیار به حساب آید.
چرا کویت متفاوت از کشورهای عربی عمل کرد؟
یک سوال اساسی در ارتباط با سیاست فلسطینی (متفاوت) کویت چرا و چگونگی آن است. چه دلایل یا عواملی سیاست کویت را از سیاست سایر کشورهای منطقه به ویژه امارات، بحرین، عمان و عربستان متفاوت کرده است؟ پاسخگویی به این سوال به تحقیق مستقلی نیاز دارد اما به نظر می رسد تاثیر چند عامل در این ماجرا مشخص است: علاوه بر عامل تجربه، دوراندیشی و پختگی امیر کویت ( که همواره محل اعتراف و ستایش رهبران بسیاری در منطقه از جمله سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان بوده است) دو عامل مهم در این موضوع موثر و کارساز به نظر می رسد: اولا کویت از حیث دموکراسی و اداره دموکراتیک کشور بر همه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برتری دارد. کویت را نمی توان کشوری کاملا دموکراتیک بحساب آورد اما بطور نسبی و در مقایسه با همسایگان از ارزشهای دموکراتیک جدی تری برخوردار است. مجلس امت کویت مجلسی جدی، قدیمی و ریشه دار است که می تواند نماینده بخش قابل توجهی از مردم کویت و خواسته ها و نظرات آنها باشد. تاریخ خاورمیانه عربی به خوبی نشان می دهد هرجا نظر مردم و خواست آنها محل توجه، احترام و اثر بوده کرنش در برابر سیاستهای اسرائیلی با مقاومت روبرو شده است. عامل دوم احتمالا سطح بالای آموزش و پرورش در کویت است. کویت کشوری است که از سالها قبل به مسئله آموزش و فرهنگ توجهی جدی داشته و از اینرو بهره آن از علم، هنر، دانش، دانشگاه و تخصص بهره ای ستایش برانگیز و غیرقابل انکار است. بنابراین می توان انتظار داشت شناخت مردم کویت و نخبگان آن از تاریخ منطقه، تاریخ فلسطین و سیاستهای اسرائیل شناختی عمیق تر و دقیق تر (نسبت به سایر ملتهای منطقه) باشد. به همین دلیل کویت نویسندگان و نخبگان پرشماری را تولید کرده که در حوزه های مختلف، از جمله مطالعات فلسطین، پرکار و تاثیرگذار بوده اند. اما در مقام مقایسه امارات (برای مثال) از این دو عامل قوت برخوردار نیست. نه دموکراسی جدی دارد و نه از شناخت و آگاهی عمومی کویت در زمینه مسئله فلسطین بهره مند است.
تفاوت عربستیزی با مخالفت تهران با رژیم صهیونیستی
جمهوری اسلامی ایران پس از اقدام تاسف بار امارات در برقراری رابطه با اسرائیل، سیاست قاطع و حساب شدهای را برای فشار بر این موضع امارات و محکومیت آن در پیش گرفته است. این اقدام ایران لازم اما شاید ناکافی ارزیابی شود. ایران سابقه ای طولانی در محکوم کردن اقدامات اینچنینی و فشار بر کشورهای عربی دارد. تقریبا همه این سابقه تعامل با موضوع از زاویه ای سلبی است. بعد ایجابی این سیاست ظاهرا طنین چندانی در سیاست عربی ایران ندارد. همین امر موجب شده سیاست رسمی ایران سیاستی ضدعربی به نظر برسد. گویی ایران به دنبال بهانه است تا کشورهای عربی و مواضع آنها را تقبیح و تحقیر کند. این امر موجب سوء استفاده دشمنان یا رقبای منطقه ای ایران برای معرفی سیاست منطقه ای ایران به عنوان سیاستی عرب ستیز شده است.
اسرائیل تلاش بسیاری می کند تا کشورهای عربی را قانع نماید ایران دشمن کشورهای عربی است و متاسفانه (تا حدودی) در این زمینه موفق شده است. تعامل ایجابی ایران با مواضع مثبت و سازنده کشورهای عربی، مانند سیاست فلسطینی کویت، می تواند این تلاشها را خنثی نموده و سیاست منطقه ای ایران را در مسیری معقول و متعادل قرار دهد. سیاستی که (ضمن برخورد قاطع با مواضع غیرقابل قبول) آغوشی باز و فضایی کافی برای پذیرش موضع گیریهای دوستانه و درست کشورهای عربی فراهم نماید. این سیاست می تواند سایر کشورهای عربی را تشویق کند از الگوی کویتی و قطری روابط با ایران (و موضع گیری علیه اسرائیل) پیروی نمایند.
در حال حاضر به نظر می رسد نوعی بی توجهی (یا کم توجهی) به چنین سیاستی وجود دارد و سیاست منطقهای ایران بیشتر از طریق فشار و اجبار پیگیری می شود. یک مورد اخیر در این زمینه قابل تامل است: پس از سازش امارات و اسرائیل، عربستان مقاومت قابل توجهی در برابر فشار آمریکا و اسرائیل برای همراهی با امارات و پیوستن به کاروان صلح (با اسرائیل) نشان داد. شاید جا داشت این سیاست با تشویق (محدود) یا پاداش مشخصی روبرو شود. برخلاف این انتظار حملات نیروهای هم پیمان ایران (حوثی های یمن) علیه مواضع عربستان در این دوره افزایش یافت و حمله سنگینی علیه فرودگاه ابها (در عربستان) صورت گرفت. ایران می توانست به مناسبت مقاومت (قابل ملاحظه) عربستان (در برابر فشارهای آمریکا) تا زمان برگزاری نشست اتحادیه عرب صبر نماید. این صبر، همراه با ارسال پیامهای لازم، می توانست عربستان را به مقاومت بیشتر (در برابر فشار آمریکا) و ایفای نقشی مثبت در اجلاس اخیر اتحادیه عرب تشویق نماید. نویسنده اعتقاد دارد اگر چنین اقدامی صورت گرفته بود احتمال اتخاذ موضعی سخت تر در برابر فشارهای آمریکا و اتخاذ مواضعی نرمتر در برابر ایران در این اجلاس افزایش می یافت.
این مشکل (گرایش به برخورد سلبی با کشورهای عربی) در ایران البته محدود به دولت و ارگانهای رسمی نیست. آگاهی عمومی و حساسیت مناسبی در سطوح مردمی و افکار عمومی نیز مورد نیاز است. به کرات دیده شده که به محض ارتکاب خطایی از سوی یک کشور عربی حملات شدیدی علیه آن در سطوح مردمی و مطبوعاتی صورت می گیرد. به سفارتخانه های عربی در تهران حمله شده، پرچم این کشورها به آتش کشیده شده یا تجمع اعتراض آمیزی علیه آن کشور برگزار می شود اما نویسنده به یاد ندارد یکبار تجمعی یا پیامی در ستایش از یک اقدام درست یا یک موضع گیری قابل ستایش یک کشور عربی در تهران برپا شده باشد. به امید فرارسیدن چنان روزی (روز انصاف و تعادل در برخورد با کشورهای عربی)، نویسنده این متن، از طریق این مقاله دسته گلی را به مناسبت مواضع مستقل و شجاعانه کویت در قبال مسئله فلسطین، در قبال طرح آمریکایی معامله قرن و همچنین در قبال خیانت امارات به مسئله فلسطین، به سفارت کویت در تهران هدیه می نماید.
سید هادی برهانی: استاد مطالعات اسرائیل در دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان
اعلام عادی سازی روابط بین بحرین و اسرائیل، برای واشنگتن غافلگیر کننده نبود. چرا که از یک سو آمریکا شدیدا درگیر انتخابات است و از سوی دیگر، این عادی سازی را پیش بینی میکرد و میدانست که پس از امارات، نوبت به بحرین میرسد.
بقول رهبری حد یقف استکبار وصهیونیست هاکجاست هرجا کوتاه آمدیم جری تر وپررو تر شدند
1. تبلیغ عرب ستیزی ایران توسط اسرائیل از ابتدا با شکست روبرو بوده چرا که از میان کشورها متعدد عربی تنها ایران با چهار کشور امارات، عربستان، بحرین و مصر مشکل دارد و برعکس همه میدانند که روابط ویژه ای بین ایران با عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن و عمان و اخیرا قطر وجود دارد.
2. کدام کشور از دشمن سرسخت خود - که حامی اصلی تروریست در منطقه بوده و هم اکنون نیز مشغول تجاوز به خاک همسایه خود است- به صرف یک اقدام ظاهری ( چون همه می دانند عربستان بخشی از معامله قرن است و فقط به خاطر بحران های داخلی و خارجی، جرات بیان آن را ندارد ) تمجید و تقدیر می کند.
اساتید علوم سیاسی فراموش کرده اند که جمال خاشقچی تکه تکه شد و جامعه جهانی خم به ابرو نیاورد، حال شما انتظار تمجید از قاتل وی را دارید
الان کویت مگه چه خطایی کرده؟!!
اصلا چه ربطی داره این نظر
1اول یمن در دفاع از خود ومحاصره خود اقدام نظامی متقابل کرد
2منش رهبری هم همین بوده همیشه از کوچکترین حرکت به نفع مردم فلسطین وجهان اسلام حمایت کرده
3عربستان چقدر فشار تحمل کرد که لایق جایزه باشه
4عربستان بیشتر به خاطر افکار عمومی کشور خودش مقاومت کرد نه آرمان فلسطین
5طی سالهای گذشته همواره این کشورها روابط پشت پرده با اسرائیل به خاطر وابستگیشون به آمریکا داشتند....
با همه اوصاف ایران همیشه دست دوستی دراز کرده وگفته که امنیت منطقه را کشورهای منطقه تامین کنند. که متأسفانه بدلیل وابستگی آنها این امر محقق نشده است
اگر همه کشورهای منطقه یک هفته نفت نفروشند وبا هم متحد شوند اونا به التماس می افتند حرف 40 ساله نظام
والسلام پاینده باشید
نظام پادشاهی کویت
آقای ظریف در یک مورد که به وزیر خارجه عربستان پیشنهاد وساطت در جنگ یمن را داده بود با شدیدترین لحن پاسخ داده بودن و گفتند شما دخالت نکنید.
اینها کشورهایی مستیل و در نتیجه با سیاستی مستقل نیستند و اجازه تغییر منش را ندارند مگر امریکا دستورش را بدهد.
کویت هم وظیفه اش را نصفه و نیمه انجام داده است .کاری که مستحق تشویق باشد انجام نداده است