سرویس تاریخ «انتخاب»: بالاخره با همه کشمکشها میان موافقان و مخالفان رفراندوم انحلال دور هفدهم مجلس شورای ملی بین طرفداران دکتر مصدق و آیتالله کاشانی، روز دوشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۳۲ رفراندوم در تهران و حومه برگزار شد. یکی از مشخصههای بارز این انتخابات جدا بودن محل رایگیری موافقان و مخلفان انحلال مجلس بود، در شهر تهران دو میدان سپه و راهآهن برای رایگیری موافقان و دو میدان بهارستان و محمدیه (اعدام) برای آرای مخالفان در نظر گرفته شد. ویژگی دیگر آن حضور پررنگ زنان بود؛ آنها با وجودی که حق رای نداشتند، با گرفتن پلاکاردهایی در دست در صفوف رایدهندگان حضور یافتند و حتی چند نفریشان با استفاده از غفلت ماموران رایگیری، رای موافقت خود با انحلال را به درون صندوقها انداختند. نکته جالب توجه دیگر هم حضور پررنگ مردم در محلهای اخذ آرای موافقان بود، در حالی که در آن سوی ماجرا در محل صندوقهای مخالفین پرنده هم پر نمیزد! در نهایت ۱۰۱ هزار و ۳۹۶ نفر از اهالی پایتخت به انحلال مجلس هفدهم رای موافق دادند و تنها ۶۷ نفر رایشان مخالف بود. البته باید در نظر داشت که این فقط آمار تهران است بدون احتساب حومه آن که در همان روز رایگیری در آنها انجام شد مثل شمیران، شهرری، کرج و....
اما برای تجسم ملموستر این روز تاریخی، در ادامه گزارش جذاب و میدانی خبرنگاران کیهان را از تهران روز رفراندوم بخوانید که در فرادی آن روز منتشر شد، از گزارشهای حومه تهران فقط شهرری و شمیران را آوردهام که امروز دیگر جزو پایتخت به شمار میآیند:
شرکت در رفراندوم قبلا از طرف دستههای مخالف تحریم شده بود، ولی بدون اعتنا به این موضوع از ساعت پنج و نیم صبح جنب و جوش مردم برای دادن رای شروع شد.
از ساعت شش صبح در سر هر خیابان و گذر و اداره و موسسه عدهای تجمع کرده به تدریج به طور دستهجمعی به طرف میدان سپه و میدان راهآهن به حرکت درآمدند.
اتومبیلهای حامل بلندگو نیز از ساعت ۵ صبح در خیابانها به حرکت درآمده و مرتبا نزدیک شدن موعد اخذ رای را متذکر گشته و مردم را به شرکت در رفراندوم دعوت میکردند.
در میدان سپه
مقارن ساعت ۷ صفوف احزاب و دستهها به طور منظم از خیابانهای مختلف به یکدیگر پیوسته و وارد پنج خیابانی که به میدان سپه منتهی میشود شدند.
از صبح خیلی زود پنج چادر در پنج نقطه میدان سپه (اول خیابانهای سپه، ناصرخسرو، چراغبرق، لالهزار و فردوسی) برپا شده بود و اعضای انجمنها و بازرسها و معتمدین محل در این چادرها مشغول تفتیش صندوقها بودند.
قرار بود اخذ رای از ساعت هشت بامداد شروع شود، ولی کثرت جمعیت و فشار آنها باعث شد انجمنی که محل آن در میدان توپخانه اول خیابان فردوسی بود کار خود را بیست دقیقه زودتر شروع کند و روی همین اصل دو صندوق در دو طرف چادر قرار داده شد و از مردم خواهش شد که دو نفر دو نفر وارد چادر شده رای خود را در صندوق بیندازند و بعدا انگشت خود را در ظرف محتوی «نیترات دارژان» فرو برند تا انگشتشان رنگی شود و نتوانند جای دیگری رای بدهند. رایدهندگان از طرف بابهمایون از میدان سپه خارج میشدند.
این وضع چند دقیقه ادامه داشت تا اینکه تمام صندوقها آماده شد و درست در ساعت هشت صبح هر پنج انجمن میدان سپه شروع به کار کردند. از طرف اهالی بابهمایون دو دسته گل به اولین نفری که رای خود را در صندوق میدان سپه انداخت داده شد.
در پنج انجمن میدان سپه جمعا ۳۲ صندوق اخذ رای قرار داده شده بود. هنگام اخذ رای در هر دقیقه ۲۰ تا ۲۲ رای در هر صندوق ریخته میشد.
رایدهندگان قبلا رای خود را نوشته و بدون معطلی به ترتیب با صف وارد چادرها شده و رای خود را در صندوق میانداختند و از صف دیگر چادر با فشار افراد پشت سری خارج میشدند.
فشار مردم برای ورود به چادرها آنقدر زیاد بود که گاهی عدهای از رایدهندگان دچار اشکال فراوان میشدند.
صفوفی که ساعت ۷ در خیابانهای سپه، فردوسی، ناصرخسرو، چراغبرق و لالهزار تشکیل شده بود قسمت آخر آن تا ساعت ۱۲ یعنی یک ساعت بعد از مدتی که قبلا برای اخذ رای تعیین شده بود هنوز موفق به دادن رای نشده بودند و در جای خود قرار داشتند.
جمعیت صفوفی که در خیابانهای فردوسی توقف داشتند از سایر صفهایی که در چهار خیابان دیگر توقف کرده بودند زیادتر بود. عدهای از افرادی که در این صفوف شرکت داشتند پرچمهای سه رنگ و تابلوها و شعارهای مختلف در دست داشتند. این شعارها عبارت بود از «انحلال مجلس دوره ۱۷ کافی نیست باید کلیه پایگاههای استعمار خارجی در ایران برچیده شود»، «ملت به مصدق این قهرمان انقلابات شرق میانه رای اعتماد میدهد.»
بانوان
در بین صفوف عدهای از بانوان نیز دیده میشدند، ولی چون آنها حق رای نداشتند هنگامی که به انجمن نزدیک میشدند از صفوف خارج شده و در خیابان بابهمایون مجددا به صفوف میپیوستند. گفته میشد در ابتدای امر که کسی متوجه نبود چند نفر از بانوان نیز وارد انجمن شده و رای خود را در صندوق انداختند، ولی بلافاصله جلوی آنها گرفته شد. در دست زنان و دختران شعارهایی بود که روی آن نوشته شده بود: «زنان میخواهند در انتخابات رفراندوم حق رای داشته باشند.»
کسانی که شعار و یا پرچمی در دست داشتند حق ورود به انجمن نداشتند و به همین جهت قبل از رسیدن به انجمن رایدهنده ناچار بود شعار و پرچم خود را به دیگری بسپارد.
وقتی به یکی از بانوانی که به میدان سپه آمده بود گفته شد: «شما حق رای ندارید چرا به اینجا آمدید؟» در جواب گفت: «در تصویبنامه مربوط به رفراندوم اسمی از بانوان به میان نیامده و در این باره سکوت اختیار شده است و از این نظر ما خیال کردیم شاید به ما حق رای بدهند.».
ولی بعدا معلوم شد علت این امر آن است که، چون دولت ایران از لحاظ آزادی زنان در سازمان ملل تعهدی دارد و از طرفی قوانین ایران چنین آزادی را برای زنان نشناخته دولت ناچار شده است در تصویبنامه مزبور نسبت به آرای زنان سکوت اختیار کند. وی میگفت: «ما تنها نیستیم، سربازها هم حق رای ندارند.» سربازی که در آن نزدیکی بود میگفت: «مهم نیست نوبت ما هم میرسد!»
پس از اینکه معلوم شد زنها حق شرکت در رفراندوم ندارند عدهای از زنان و دختران که در میدان سپه حضور داشتند و اغلب منتسب به دستههای چپ بودند بیکار ننشسته و هرکدام مقداری تعرفه در دست گرفته برای اشخاص بیسواد رای مینوشتند و به دست آنها میدادند و آنان را تشویق میکردند که در رفراندوم شرکت کنند.
صندوق خالی میخریم
مقارن ساعت ۱۲ اکثر صندوقهای اخذ رای پر شده و عده دیگری هنوز باقی بودند که رای خود را نداده و آنها نیز ناچار به انجمنهایی که دارای صندوق خالی بودند مراجعه میکردند.
پر شدن صندوقهای اخذ رای باعث شد که عدهای در میدان سپه به راه افتاده و مرتبا فریاد کنند «آی صندوق خالی میخریم».
لاک و مهر صندوقها
ساعت ۱۲ بعد از آنکه موعد اخذ رای یک ساعت تمدید شده بود با حضور اعضای انجمن بازرسها و معتمدین محل صندوقها بسته و لاک و مهر شد و برای شمارش آرا به فرمانداری حمل گردید. بعد از اخذ رای جماعتی که به میدان سپه آمده بودند از طرف بابهمایون که در بالای آن تابلویی نصب و روی آن نوشته شده بود «محل خروج رایدهندگان» خارج شده و عدهای به طور مجزا و عدهای هم با صف به طرف منازل خود رهسپار شدند و در بین راه نیز تظاهراتی میکردند.
رای وزرا و اعضای فراکسیون نهضت ملی
از جمله اشخاص سرشناسی که در رفراندوم شرکت کردند استاد فاضل تونی [استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران]بود که با وجود کهولت و پیری در حوزه میدان سپه حضور یافت و رای خود را دایر به انحلال مجلس دوره ۱۷ به صندوق انداخت. آقای دکتر عالمی، دکتر ملکاسماعیلی و مهندس زیرکزاده نیز از جمله رایدهندگان بودند.
کارمندان بانک ملی نیز با نظم و ترتیب سر وقت در میدان سپه حضور یافته آرای خود را برای انحلال مجلس هفدهم به صندوقها ریختند. آقای دکتر نصیری، مدیرکل بانک ملی ایران، نیز ساعت ۱۱ و نیم در حوزه میدان سپه حضور یافته رای خود را به صندوق ریختند.
اولین حوزهای که کارش تمام شد!
مقارن ساعت یازده و نیم کار حوزه ۲ خیابان برق خاتمه یافت. در واقع اولین حوزهای بود که کارش تمام شد و بلافاصله به دستور آقای ناجی شمارش آرا آغاز گردید.
در میدان بهارستان
عدهای که برای تماشا به میدان بهارستان میرفتند نسبتا زیاد بودند. در میدان بهارستان نیز پنج چادر برای اخذ رای در پنج محل ابتدای صفیعلیشاه، شاهآباد [جمهوری کنونی]، و در ورودی مجلس زده شده بود و در هرکدام هفت صندوق قرار داشت، ولی به طوری که آقای اعتماد مقدم، رئیس یکی از این انجمنها، میگفت: «از صبح تا ساعت ۱۱ فقط ۳ نفر برای دادن رای به آن انجمن مراجعه کرده بودند.»
ظاهرا عده کسانی که به پنج انجمن میدان بهارستان برای مخالفت با انحلال مجلس مراجعه و رای داده بودند از پنجاه نفر تجاوز نمیکرده است. تعداد آرای شعب به این شرح بوده است: شبعه یک: ۷ رای، شعبه دو: ۴ رای، شعبه سه: در حدود ۲۰ رای، شعبه چهار: ۹ رای داشتهاند و شعبه ۵ رای نداشته است.
اعضای انجمنها از بیکاری مشغول صحبت با یکدیگر بودند و گاهی مجبور بودند به متلکهای کسانی که برای تماشا آمده بودند جواب گویند.
یکی میگفت: «آقایان بهتر است یکدیگر را باد بزنند، خسته نباشند.»
دیگری میگفت: «دلاکهای دماوند وقت بیکاری سر همدیگر را میتراشند، شما هم لااقل رای خودتان را در این صندوقها بیندازید.»
یکی میگفت: «دماغ سوخته میخریم»، «آلاسکا»...
در اطراف میدان بهارستان عدهای از مامورین انتظامی گماشته شده بودند تا از هرگونه حادثه سوئی جلوگیری کنند، چون بیم آن میرفت که در این محل بین موافقین و مخالفین زد و خوردهایی درگیر شود، ولی هیچگونه حادثه سوئی رخ نداد و فقط برای چند نفری هم که آمدند رای مخالف بدهند عدهای «هو» میکشیدند.
یکی از اعضای شعبه یک به اولین شخصی که رای مخالف داد گفت: «انشاءالله دستت خوب است.» شخص مزبور سری تکان داد و گفت: «تصور نمیکنم، زیرا جمعیتی نمیبینم.»
تظاهرات حزب نیروی سوم و دستههای چپ
پس از پایان اخذ رای دستههای مختلف افرادِ خود را جمع کردند و به صورت دمونستراسیون [تظاهرات]در چند نقطه شروع شد که مهمترین آنها در خیابان فردوسی بود. در این خیابان صفوف منظم و طویلی از افراد حزب نیروی سوم تشکیل شد. افراد این حزب شعارهای مختلف و عکسهای متعددی از دکتر مصدق در دست داشتند.
اعضای حزب ایران نیز دست به دمونستراسیون زدند.
دستههای وابسته به احزاب چپ پس از پایان اخذ رای چند دمونستراسیون تشکیل دادند و شعارهای خود را در خیابانها میگرداندند و تشکیل مجلس موسسان را طلب میکردند.
این دمونستراسیونها تا مقارن ساعت ۱۲ ادامه داشت و پس از آن رفته رفته جمعیت متفرق شد.
شرکت برادران حدادزاده در رفراندوم
موضوعی که جلب توجه میکرد شرکت برادران و سایر کسان حدادزاده در رفراندوم بود. حدادزاده در زد و خورد سه شب قبل در حوالی منزل آیتالله کاشانی به قتل رسید و بعد از مرگ وی هر دسته و جمعیتی او را منتسب به خود دانسته و همه این جمعیتها تصمیم گرفتند برای وی مجالس ختمی ترتیب دهند.
مخالفین میگفتند حدادزاده به دست طرفداران دولت و موافقین میگفتند به دست مخالفین دولت کشته شده است. شرکت چهار برادر وی در رفراندوم به این کشمکش خاتمه داد و آنها در جریان رفراندوم به خبرنگاران گفتند که حدادزاده از طرفداران دولت و مخالفین اقلیت بوده است.
میدان محمدیه (اعدام)
وضع میدان محمدیه یا میدان اعدام یا پاقاپوق که برای مخالفین تعیین شده بود شبیه میدان بهارستان نبود، در میدان محمدیه فقط ۶ رای در صندوق ریخته شده بود و از تماشاچیان هم کسی دیده نمیشد. در چادرها نظار و متصدیان از بیکاری گله داشتند. در حوزه شماره ۳ یک نفر پیدا شد که میخواست رای بیندازد و اعضای حوزه که بیکاری آزارشان میداد خوشحال شدند و یکی از آنها گفت: «بابا بعد از سه ساعت خماری یک مخالف هم پیدا شد» کسی که آمده بود رای بیندازد تا اسم مخالف به گوشش خورد، گوشها را تیز کرد و گفت: «قربان چه فرمودید؟!» عضو مزبور گفت: «گفتم الحمدالله یک مخالف هم دیدیم.» رایدهنده بلافاصله از درِ چادر بیرون آمد و گفت: «قربان لطف شما زیاد، لطفا آنجا که رای موافق میدهند کجاست؟» اعضای حوزه در خاری فرو رفتند و بعد معلوم شد که آقای رایدهنده نمیدانسته اینجا محل مخالفین است و میدان اعدام را با میدان ایستگاه راهآهن اشتباه نموده بود.
در آخر وقت معلوم شد که در انجمن شماره یک میدان محمدیه ۹ رای، در حوزه شماره دو نیز ۲ رای ریخته شده، در صندوق حوزه شماره سه اصولا رای ریخته نشده بود.
ساعت ۱۱ صندوقها جمعآوری و مهر و موم و به فرمانداری حمل گردید.
میدان راهآهن
در اینجا که یک میدان کارگری بود تمام اصول و آدابی که خاص طبقه کارگر است رعایت میشد. انتظامات با خود کارگران بود، از شلوغی و ازدحام میدان سپه در اینجا کوچکترین اثری مشاهده نمیشد. کارگرها با لباس روغنی مخصوص کار به ترتیب پشت سر هم ایستاده و منتظر نوبت بودند و وقتی نوبت به آنها میرسید با کمال آرامی رای خود را در صندوق انداخته و خارج میشدند نظیر این نظم در محلهای دیگر کمتر دیده میشد، ولی متصدیان مربوط از اتفاقات آنجا داستانها میگفتند از جمله اینکه کارگری اشتباه رای خود را در استکان مرکب مخصوص انداخته بود و دیگری وقتی انگشتش را به مرکب آلودند فورا به دهان برد و با شوخی گفت: «بابا مرکب شما هم که مثل مجلس ترشیده.» چیزی که در این میدان جلب توجه میکرد وجود آقای مهندس حسیبی در هیات نظار بود. دست مهندس حسیبی که گویا دست مردم را در مرکب میبرد کاملا سیاه شده بود.
عدهای از خبرنگاران وی را احاطه کرده و سوالاتی در مورد مجلس از ایشان میکردند. از او سوال شد که شمارش آرا از کی شروع میشود و در کجاست؟ جواب داد: «بلافاصله پس از اختتام اخذ رای شمارش آرا آغاز خواهد شد و در مورد محل شمارش قرار بود به فرمانداری نظامی برویم، ولی حوزه ما پیشنهاد کرد که آرای مربوطه در سالن راهآهن شماره شود و هنوز تصمیمی در این مورد اتخاذ نشده.» مهندس حسیبی یک بار هم مخبرین را به خط کرد و عکسی از آنها برداشت.
در میدان راهآهن کارگران راهآهن در کارخانههای مربوط به آن و نیز کارگران دخانیات و سیلو رای دادند. عدهای از زنان نیز به قرار اطلاع در میدان راهآهن آرای خود را به صندوق ریختند، ولی معلوم نشد که آرای آنان حساب شد یا نه.
بعد از شمارش آرا معلوم شد که در حوزه میدان راهآهن ۱۹۴۲۰ رای برای انحلال مجلس به صندوقها ریخته شده است.
در شمیران
در شمیران نیز از دو روز قبل مقدمات تشکیل انجمنهای نظارت بر اخذ آرا از طرف بخشداری فراهم و ۶۲ نفر از بین عده دعوتشدگان به حکم قرعه انتخاب شده بودند و دو انجمن نظارت یکی برای مخالفین با انحلال مجلس و دیگری برای موافقین تشکیل شده بود. محل انجمن موافقین در میدان تجریش و انجمن مخالفین در سرپل تجریش بود.
رایدهندگان به انحلال مجلس از صبح زود در میدان تجریش جمع شده و آرای موافق خود را به صندوقها میریختند.
مقارن ساعت ۹ صبح آقای لطفی، وزیر دادگستری، سپس آقایان مهندس زنگنه، مدیرعامل سازمان برنامه و مهندس معظمی وزیر پست و تلگراف در محل صندوقهای موافقین حضور یافته و آرای موافق خود را در صندوقها ریختند.
بر اثر کثرت جمعیت رایدهندگان انجمن نظارت بر صندوقهای موافقین پس از پایان سه ساعت مقرره یک ساعت بر مدت اخذ آرا افزود.
نکتهای که بیش از همه مورد توجه واقع شد رای دادن یک نفر افلیج بود که بر روی کول شخص دیگری سوار شده و از جماران چند فرسخی شمیران به سرپل تجریش آند و رای خود را به صندوق موافقین انداخت.
در محل اخذ آرای مخالفین بر خلاف میدان اخذ آرای موافقین، جنب و جوش و فعالیتی دیده نمیشد. در اطراف صندوقهای اخذ آرا عده زیادی از اهالی تجریش ایستاده و متوجه بودند که چه کسی به پای صندوق میآیند و به بقای مجلس ۱۷ رای میدهد، ولی این انتظار آنها بیفایده بود، زیرا در مدت سه ساعت اخذ آرا فقط یک نفر (که از افسران بازنشسته بود) یک رای در صندوق مخالفین انداخت.
الاغ مخالف!
انتظامات در محل اخذ آرای موافقین و مخالفین کاملا برقرار بود و هیچگونه حادثهای روی نداد، فقط مقارن ساعت ۱۰ عدهای از رایدهندگان موافق با انحلال بر روی پیشانی یک الاغ نوشته بودند: «مخالف» و یک ورقه رای هم به گردنش آویزان کرده و در حالی که الاغ را به محل اخذ آرای مخالفین میبردند با صدای بلند کف زده و اشعاری میخواندند که مامورین انتظامی مانع شده و جمعیت را متفرق نمودند.
مجموع آرای موافقین با انحلال در شمیران ۴۹۷۹ و آرای مخالف فقط یک رای بود.
در انجمن شهرری
از ساعت ۵ و نیم صبح شش کامیون حامل سرباز و یک اتومبیل حامل بیسیم برای انتظامات در شهرری مستقر شده بود.
اعضای انجمن از ساعت ۷ صبح در محلهای خود حاضر شده و صندوقها را که در دو محل موافق و مخالف و تعداد هرکدام هفت عدد بود قرار داده بودند، لاک و مهر نمودند. ساعت ۷ و ۴۵ دقیقه شروع با اخذ رای گردید. ابتدا مدت نیم ساعت اهالی و کسبه شهرری آرای خود را در صندوق ریختند. از ساعت ۸ و نیم کارگران کارخانه گلیسیرین در حالی که شعارهایی در دست داشتند به پای صندوق آمدند. در این موقع که وضع محل انجمن موافق با انحلال مجلس بیترتیب شده بود آقای سرهنگ شاهخلیلی، سرکلانتر، از تهران رسیده و دستورهایی برای ردیف کردن رایدهندگان دادند. پس از کارگران کارخانه گلیسیرین، کارگران سیمان که عده آنها زیاد بود با دادن شعار «مصدق پیروز است» به پای صندوق هدایت شدند. از ساعت ۹ و نیم کارگران کارخانه ریسندگی و بافندگی مشغول ریختن آرای خود شدند.
در تمام مدت آقای سرهنگ شاهخلیلی، رئیس کلانتری شهرری، و بخشدار و شهردار شهرری در محل حاضر بوده و انتظامات را حفظ میکردند.
ساعت یازده ابتدا انجمن مخالف با انحلال مجلس به کار خود خاتمه داد و جریان را صورتمجلس نمود. در صندوق مخالفین با انحلال فقط سه رای انداخته شده بود. بعدا انجمن موافق با انحلال مجلس شروع به شمارش آرا نمود. در نتیجه ۵۶۱۶ رای اخذ شده بود. رایهای هر صندوق هر صد عدد بستهبندی شد و در صندوق مخصوص خودش لاک و مهر شد. تحویل کمیسیونی مرکب از آقای بخشدار و رئیس دادگاه شهرری گردید.
تعطیل عمومی
[در روز رفراندوم] کلیه موسسات دولتی و غیردولتی و مغازهها تعطیل بود و تنها اتوبوسها و تاکسیها بودند که مشغول کار بودند و آن هم برای حمل و نقل مردم به محل رفراندوم و اخذ رای. با وجود آنکه رفراندوم ظهر به پایان رسید معهذا هیچیک از کسبه اقدام به باز کردن مغازههای خود نکردند.
تظاهرات بیسابقه بانوان
نکتهای که در تظاهرات دیروز [روز رفراندوم] بیش از همه جلب توجه میکرد... موضوع فعالیت بانوان برای شرکت در رفراندوم بود و به طوری که اشاره شد چند تن از آنها نیز تا اعضای انجمنها آمدند به خود بجنبند رای خود را در صندوقها ریختند. بانوان نیز مثل مردها... در جریان رفراندوم شرکت و فعالیت داشتند.
سوره الرحمن
یک نکته دیگر که در نزدیکی بهارستان توجه مردم را جلب کرده بود پیرمردی بود که در نزدیکی مجلس نشسته و سوره الرحمن را با صدای بلند از روی قرآن کریم میخواند و به عمارت مجلس فوت میکرد!
اعلامیه فرمانداری تهران درباره نتیجه رفراندوم
به قراری که از فرمانداری تهران اطلاع رسیده است جمع آرای ماخوذه در دو میدان سپه و ایستگاه راهآهن که برای اخذ آرای موافقین به انحلال مجلس هفدهم تعیین شده بود با توجه به محدودیت وقت یعنی سه ساعتی که برای اخذ آرا مقرر شده بود جمعا ۱۰۱.۳۹۶ رای بوده است، بدین ترتیب ۱۰۱.۳۹۶ نفر از اهالی تهران در مدت سه ساعت در دو میدان سپه و ایستگاه راهآهن نسبت به انحلال مجلس هفدهم رای دادند.
ضمنا در دو میدان بهارستان و محمدیه که برای مخالفین با انحلال مجلس هفدهم تعیین شده بود جمعا فقط ۶۷ نفر به ابقای مجلس هفدهم رای دادند.