خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
ساعت هشت صبح به دفترم رسيدم. ساعت ده [آقاي عبدالله نوری]، وزير كشور آمد. راجع به بىنظمىهايى كه ممكن است به خاطر مسايل اخير از سوى حزباللهىها پيش آيد، نگران بود. دربارة ضرورت اعتدال در سياست داخلى و خارجى گفت. دربارة مبارزه با مواد مخدر و زندانيان اين بخش هم مذاكره شد.
آقاى [علياكبر] مسعودى[خميني] و دامادش آقاي موسوى آمدند. از مشكلات مسئوليت جديد توليت حرم حضرت معصومه گفت و براى اجراى طرح ميدان آستانه، خواست كه نظر آستانه هم جلب شود. گفت مقدار صد كيلوگرم طلا به دستور امام از آستانه براى احداث سد پانزده خرداد قم، به بنياد پانزده خرداد داده شده است. اصرار داشت كه براى غبارروبى به قم بروم.
آقاى [محمدمحمدي] رىشهرى، [توليت آستان حضرت عبدالعظيم حسني] آمد براى آستانه حضرت عبدالعظيم كمك خواست؛ وام براى اصلاح ساختار و اجراى طرح حرم. گفتم براى آقاى [عبدالمجيد] معاديخواه، به رهبرى پيشنهاد عفو كنند.
آقايان [احمد] وحيدى، شمس[= محمدرضا نقدي] و ابطحى از سپاه آمدند. گزارش سفر به بوسنى و هرزگوين و بردن اسلحه با پرواز هواپيماي 747 را دادند. اوضاع جنگ و زندگى مردم را گفتند؛ تأثرانگيز است و به نظر مىرسد كسى به داد مسلمانان آنجا نخواهد رسيد. سلاح، نفت، مشاوره نظامى و حضور نمايندگان سياسى ما را خواستهاند.
عصر دكتر ولايتى، [وزير امور خارجه] آمد و گزارش سفر به ايتاليا را داد. شوراى عالى امنيت ملى جلسه داشت. تصميم گرفتيم به بوسنى و هرزگوين كمك شود. همچنين مقرر شد در استان سيستان و بلوچستان، در مقابل اشرار وحدت فرماندهى به وجود آوريم.
سال ۱۳۷۲
دانشجويان شاغل به تحصيل در خارج از كشور آمدند. ملاقات در سالن اجتماعات نهاد بود. آقايان دكتر [مصطفی] معين و دكتر [رضا] ملكزاده گزارش دادند و من برايشان صحبت كردم و مقدارى از برنامههاى زيربنايى سازندگى را گفتم.
آقاى [محمد] سعيدىكيا، [وزیر راه و ترابری] آمد. گزارش سفر به جمهوری آذربايجان را داد و از مشكلات حكومت جديد و اصرارشان به سفر دكتر ولايتى و عدم توجيه جلوگيرى نكردن روسيه از تهاجم ارامنه بعد از رفتن جبهه خلق و آمدن جديديها كه مىگويند متمايل به روسيهاند، مطالبی گفت. دربارة عضويت يا عدم عضويتش در كابينه جديد صحبت كرديم. احتمال عدم معرفى به خاطر مخالفت مجلس مطرح شد. صحبت ناتمام ماند. برخورد خوبى داشت. مقدارى دربارة طرحهاى وزارت راه و ترابری صحبت شد.
شوراى الگوى مصرف جلسه داشت. بحث الگوى مصرف انرژى بود كه تصويب شد. عصر دكتر ولايتى آمد. گزارش سفر به سوريه را داد و نقشى را كه در توقف جنگ، با همكارى سوريه و حزبالله داشتهاند، توضيح داد. معتقد است اسراييل ناموفق بوده است. در جلسه هیأت دولت شركت كردم. دربارة واگذارى اتومبيلهاى دولتى، بحث ناتمام داشتيم.
شب آيتالله خامنهاى میهمانم بودند. دربارة سفرشان به آذربايجان و كابينه و... مذاكره كرديم، شب در دفترم خوابيدم.
سال ۱۳۷۳
به دفترم رفتم. مصاحبهاى با نشریه اطلاعات بينالمللى داشتم. سپس براى سفر به بندرامام به فرودگاه رفتيم. قرار بود فردا برويم، چون روزنامهها تاريخ را نوشته بودند، به ملاحظات امنيتى تغيير وقت داديم. نزديك ساعت چهار رسيديم. وزير نفت، آقاى ميرزاده، آقاى زنجانى، مهدى و جمعى ديگر همراه بودند. در فرودگاه استقبال رسمى بود.
پس از نماز و صرف ناهار و استراحت در مجتمع پتروشيمى[امام خمینی(ره)]، در جلسه توجيهات دربارة تاريخ و هزينهها و توليدات و جهات فنى شركت کردیم كه جالب بود. سپس از چند واحد بازديد داشتیم. تعدادى از سُفراى خارجى هم آمده بودند. مجتمع بسيار عظيمى است؛ حتى مهمتر از فولاد مباركه. در جمع كاركنان صحبت کردم.
سپس به شهر سربندر رفتيم. در اجتماع مردم صحبت كردم. امامجمعه در مسير خواستهها را مطرح كرد. با ماشين، گشتى در محوطه بندر و سيلو زديم. بندر بسيار خلوت بود؛ فقط پنج كشتى پهلو گرفته بودند. در فرودگاه مصاحبه كردم.پرواز كرديم و بعد از ساعت دوازده به خانه رسيديم و فوراً خوابيدم.
سال ۱۳۷۴
آقاي [مصطفی] ميرسليم، براي دستور شوراي عالي انقلاب فرهنگي و درخواست كمك براي بيشتر شدن سهم ارز وزارت [فرهنگ و ارشاد اسلامی] آمد و در مورد كيفيت عمل در سفر مصر نظر خواست كه گفتم گرم بگيرد.
دكتر ولايتي آمد و گزارش سفر به بوسني و هرزگوین را داد. به شهر بوسني رفتهاند و سران بوسني هم به آنجا آمدهاند و با مقامات بوسني و كرواسي، جلسات مشترك و جداگانه داشتهاند. كرواتها گفتند، به زودي شهر بیهاج را از محاصره نجات ميدهند. پيام آقاي [فرانیو] توجمان، ریيس جمهور كرواسي را آورد كه تقاضاي كمك تسليحاتي كرده بود. گفتم با رهبري و بوسنياييها صحبت شود.
آقاي مطلبي، جانباز با ويلچر آمد. براي دادن سهميه مس به صنايع شركت جانبازان تقاضاي كمك كرد؛ دانشجوي حقوق است. شوراي عالي جوانان، جلسه با چند مصوبه داشت. عصر شوراي عالي اداري، جلسه با چند مصوبه داشت. آقاي [اکبر] تركان، [وزیر راه و ترابری]، از جو بد دادگاه محاكمه مسأله سقوط فوكر شكايت كرد. آقاي [احمد] جنتي، تلفني تقاضا كرد كه حسابي براي كمك به بوسني و هرزگوین اعلان كنم.
سال ۱۳۷۵
عقد ازدواج يكى از كارمندان دفتر و نيز صبيه آقاى مؤمنى شهميرزادى را بستم. هيأت امناى دانشگاه تبریز آمدند. درخواست داشتند در مراسم بزرگداشت پنجاهمين سال تأسيس دانشگاه تبريز شركت كنم. قرار شد اگر با مراسم بهرهبردارى از طرح عظيم انتقال آب زرينهرود به تبريز همزمان شود، بپذيرم. براى عمران استان، تقاضاهاى ديگرى هم بود.
اخوى محمد، [معاون اجرایی رییسجمهور]، براى مسایل تنظيم بازار و بازسازى و موارد هزينه اعتبارات اختصاصى ریيسجمهور آمد. آقاى [علی] تابش، معاون [سیاسی] وزير كشور آمد. دربارة انتخابات شوراها و وقت انتخابات رياستجمهورى كسب نظر كرد. قرار شد، همين امسال انتخابات شوراهاي شهر و روستاها را شروع کنند و انتخابات رياستجمهورى در نيمه اول خرداد سال 1376 انجام شود.
عصر در جلسه هیأت دولت، چند مصوبه داشتيم. بر آماده شدن دستگاهها براى بهرهبردارى از سفر آقاي [نجمالدین] اربكان، نخستوزير تركيه كه قرار است، با هيأت بزرگى از بخشهاى مختلف دولتى و بخش خصوصى تركيه به ايران بيايند، تأكيد كردم.
شب شوراى مركزى جامعه روحانيت مبارز در دفترم جلسه داشت. بحث دربارة اساسنامه جديد جامعه بود. آخر شب خبر دادند كه بناست شخص مجرم قطرى كه محكوم به اعدام است، اعدام شود. وزارت امورخارجه، مايل است كه ضمن معاملهاى با قطر آزاد شود. به محسن گفتم، پيگيرى كند كه به تأخير بيندازند. معلوم شد، عصر ديروز اعدام شده است. احتمالاً وزارت اطلاعات خودسرى كرده است؛ قرار شد آقاى [محمد] يزدى، [رییس قوه قضاییه] رسيدگى كند. شب دير وقت در دفترم خوابيدم.
سال ۱۳۷۶
تا ساعت ده صبح در منزل بودم. بـه دفتـرم رفـتم و گزارشهـا را خوانـدم. سـپس بـه دفتـر رهبرى، براى ملاقات آقاى حـافظ اسـد بـا ایـشان رفـتم. قبـل از آمـدن حـافظ اسـد، نتیجـه مذاکرات را گفتم و درباره مسأله بازداشت مدیران شهردارى تهران که تبدیل به یک مسأله سیاسى و تفرقه انگیز شده تذکرى دادم. در ملاقات صحبتهاى دو طرف کلى و دوسـتانه بود و تأیید یکدیگر.
سپس با هم به سعدآباد رفتیم. پـس از نمـاز، ناهـار خـصوصى و دو نفـرى بـا هـم صـرفکردیم. ضمن ناهار درباره همکارى هاى صنایع نظامى مذاکره شد. پس از استراحت، با هـم به فرودگاه رفتیم و در مسیر بحث هاى صنایع نظامى را تکمیل کردیم و بـراى مـواردی کـه دچار تأخیر شـده است چـارهجـو یى نمـودیم. در فرودگـاه مـصاحبه مطبوعـاتى مـشترك داشتیم و با بدرقه رفتند. مدتى بود که میهمانان را در سعدآباد استقبال مىکردیم این بار با اصرار وزارت امورخارجه، به خاطر کار ارزنـده آقـاى اسـد که در روزهـاى آخـر کـار مـن آمده است، به رسمهاى قبل برگشتیم
در صحبت هاى آقاى اسد چنـد نکتـه قابـل ذکـر اسـت: 1_ عربـستان سـعودی پیگیـرى مىکند که از طریق سوریه ، سرنخی در مورد انفجار اخیر [در شهر الخُبر] بـه دسـت آورد و نتیجهای نگرفته است. 2 _ آمریکا هم در این خصوص خواسته تحقیقاتى بکنـد کـه سـوریه رد کرده است. 3_ پادشـاه عربـستان سـعودي، مـشاعرش ضـعیف شـده ، ولـى امیرعبـداالله، [ولیعهد] کشور را خوب اداره مى کند و آمریکا هم چـاره ای ندارد جـز اینکـه عبـداالله را بپذیرد.4_ امیدى به بهبود وضع عراق تحت مدیریت صدام ندارد. 5_ امروز هنگام تراشیدن ریش در اقامتگاه ، به خاطر کمى نور ، مشکل داشته. به شوخى گفتم مامورین مـا علاقـه اى به کمک در این گونه موارد ندارند! 6_ معتقد است، امام موسى صدر در لیبى به قتل رسـیده است. 7_ نسبت به امیر قطر انتقاد زیادى دارد.
به خانه آمدم .خاطرات عقب افتاده را نوشتم. پیش از ظهر ، على اخوى زاده آمد و گفـت تمام افرادى که از سوى آقاى خـاتمى بـراى [وزارت] اطلاعـات مطـرح شـده انـد از سـوى رهبرى رد شده و رهبرى گفته انـد از میـان آقایـان [محمـد محمـدي ] رىشـهرى [ابـراهیم] رئیسى، [ علی] یونسى و [علی] رازینى، یکى را برگزیند؛ گویـا آقـاى خـاتمى بـا ایـن روش مشکل دارد.