پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
صبح ارباب کیخسرو سه هزار فرانک برای خرید اسبابهای کمالالملک و چهارصد فرانک برای خرید ظهیرالدوله داد و میگفت: کشتی که باید مرا ببرد حرکتش تاخیر افتاد. امروز ناهار علیقلیخان اینجا بود. مشغول تهیه مقاله هستیم که در جراید آمریکایی درج شود.
بعدازظهر بر حسب قرارداد به اتفاق میرزا حسینخان نزد مسیو رنار رفتیم. صحبت از اقداماتی که باید کرد میکردیم. در صورتی که همه این اقدامات بیمصرف است؛ به واسطه اینکه دولت ما نمیخواهد. باری در مراجعت چند جلد کتابچه که حاوی شاهکارهای نقاشان بزرگ است خریدم.
سر شام معلوم شد تلگرافی از اعتلاءالملک رسیده به این مضمون که عجالتا تصمیمی را که برای آخر ماه کردهاید مجری ندارید تا در اوایل ماه او [اوت]تعلیمات به شما برسد. در ذیل آن محسنخان با رمز خصوصی تلگراف کرده بود که از قرار معلوم نصرتالدوله به سمت وزیر امور خارجه با شاه مسافرت خواهد کرد. انشاءالله مبارک است. مذاکره کردیم که با این حال تکلیف چیست؟ بالاخره قرارمان بر این شد که همان وجهی را که قبلا خیال کرده بودیم انجام دهیم؛ یعنی مشاور [وزیر خارجه]بماند برای این که زمینه خالی نباشد و مخالفت هم نکرده باشد. میرزا حسینخان هم یا به لندن برود یا پاریس بماند. من و انتظامالملک و مسیو پرنی به عنوان اینکه پول برای توقف کافی نیست هرچه زودتر حرکت کنیم. برای اینکه مسئله نصرت الدوله علنی شد ماندن ما بد است، رفتن هم بدنماست، اما من احتمال میدهم که قبل از اینکه اسباب رفتن ما فراهم شود مطلب علنی شود و کار ما مشکل شود و یکی از مشکلات کار فعلا این است که صورت مطلب را با مسیو پرنی و ممتازالسلطنه [سفیر ایران در فرانسه] چگونه درست کنیم.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۱۸۲-۱۸۳.